در حالی که خود را برای نوشتن بخش سوم این مطلب آمده میکردم درخبرها خواندم که آقای " به آذین" را به بیمارستان منتقل کرده اند وگفته شده است که حال ایشان رضایت بخش نیست . ضمن آروزی سلامتی و طول عمر بیشتر برای آقای به آذین ،
این مطلب را با هدف ارتقاء آگاهی نسل جوان دنبال میکنم ودراینجا نیزیکبار دیگرتأکید می نمایم که هدف نگارنده در این سلسله مقاله ، آقای "به آذین" به عنوان شخص درمدّ نظرنیست ، هدف ، مکتب و مسلکی است که من از آن بنام "مکتب توده ای" در نوشته های خود یاد میکنم ، مکتب و مسلکی که به باورمن سازوکارش محدود و منحصر به حزب توده ایران نگردیده بلکه در 50 ـ 60 سال گذشته به عنوان یک روش وسبک کار به مجموعه ی همه گروههای سیاسی و جنبش روشنفکری ایران تسّری پیدا کرده است واز این طریق باعث به انحراف کشانده شدن جنبش ملی وآزادیخوانه ی مردم ایران گردیده است ، طرح این مسئله در شرایط کنونی از آن جهت حائز اهمیت است که این مکتب بخاطر ماهیّت ماکیاولی و طبیعت فرصت طلبانه ی خویش می تواند در هرشرایط و موقعیتی خود را به شکل جدیدی درآورد وتحت عبارت غلط انداز" تحلیل مشخص از شرایط مشخص" کج رویها و کج اندیش های خود را تئوریزه نماید و با عنوان "تئوری علمی" و به ضرب "خون رفقا ویا برادران وخواهران شهید " به حلقوم نسل جوان ایران فرو کند ومانند گذشته یکبار دیگر نسلی را به بی راهه کشاند وهمانند گذشته به جنبش ملی و آزادیخواهانه مردم ایران ضربه زند ، کما اینکه امروزه بقایای حزب ورشکسته توده و تمام فرقه ها وگروهائی که آبشخورشان " مکتب توده ای" است از حقوق بشر و جامعه ی مدنی سخن میگویند حتی سازمان مجاهدین خلق با آن سابقه ی "درخشان اش" در رعایت حقوق بشر، امروزه طرفداردوآتشه ی حقوق بشر و جامعه مدنی شده است ازاین فراترحتی جناح هائی ازجمهموری اسلامی نیز که از قدرت به حاشیه رانده شده اند ، از حقوق بشر وجامعه مدنی سخن میگویند،خلاصه امروزه همه از حقوق بشر وجامعه مدنی سخن میگویند ولی هر عقل آزاد و خرد ورزی میتواند به سادگی دریابد که اینان برای فریب مردم ونسل جوان کشور و در نهایت سهیم شدن در قدرت است که امروزه پرچم حقوق بشر و جامعه ی مدنی را بلند کرده اند. باید دانست که وقتی این آقایان از حقوق بشرسخن میگویند منظورشان حقوق دار و دسته ی خودشان است و وقتی از جامعه ی مدنی سخن میگویند منظورشان جامعة النبی ویا جامعه بی طبقه توحیدی ویا جامعه سوسیالیستی وبی طبقه کمونیستی وغیره است که این جوامع خیالی و من درآوردی در تناقض آشکار است با جامعه ی مدنی دمکراتیک و مدرنی که اعلامیه ی جهانی حقوق بشر تمامی انسانهای محروم وستمدیده ی روی زمین را صرفنظر ازاختلافات جنسیتی و قومی ونژادی وطبقاتی ودینی ومذهبی وایدئولوژی وفرقه ای وغیره برابر میداند وآنانرا برای دست یابی به جامعه ای که عاری از هرگونه تبعضی باشد فرا میخواند .
اعلامیه جهانی حقوق بشرآنقدرشفاف وروشن است که هر کودک دبستانی هم میتواند آنرا بخواند و بفهمد که بر این اعلامیه لازم نیست هیچگونه پسوند وپیشوندی ویا تبصره ای اضافه نمود ، همین اعلامیه حقوق بشر وقتی به دست روشنفکران کج اندیش و ایدئولوژی زده ایران میرسد برآن پسوند و پیشوند می چسپانند ومتناسب با جزم ها و مطلق هائی که در فکرمعیوب خویش دارند به تفسیر آن میپردازند وازآن شیربی یال و دم و اشکمی درست میکنند که به همه چیز شباهت دارد بجز حقوق بشر. و این کج اندیشی زمانی خود را عیان می سازد و نشان میدهد که اینگونه روشنفکران خردگریز بخواهند با مسائل سیاسی واجتماعی برخوردنمایند وراه حلی برای آن پیدا کنند. برای نشان دادن آشفته فکری دراین زمینه واینکه نشان داده شود که اینگونه جزم اندیشی چه ضایعاتی را برای جنبش ملی و حقوق بشر در ایران ببار می آورد در اینجا مثالی میزنم .
این روزها بحث پیرامون مسئله انرژی هسته ایران به نقطه اوج خود رسیده است وجامعه روشنفکری ایران از جمله سازمانها و گروههائی که خود را هوادار حقوق بشر و جامعه مدنی میدانند از خود واکنش هائی نشان داده اند که این واکنش ها وموضع گیرها در مواردی 180 درجه با یکدیگر متفاوت است . چرا؟ صورت مسئله که روشن است ، پس چرا این گروه ها به نتایج مختلف میرسند وبرای حل این مشکل راه حلهای گوناگون ارائه میدهند وهر گروه هم تصور میکند که فقط وفقط فکر ونظرخودش درست است وهمه ی مردم ایران باید ازراه حلهای پیشنهادی گروه وسازمان مزبور پیروی کنند. صورت مسئله عبارت است از:
1ـ در ایران رژیمی برقدرت تکیه زده است که نماینده ی اکثریت مردم وحافظ منافع ملی نمیباشد ، این رژیم قدرتش را نه از مردم بلکه از نهادهای انتصابی مثل ولایت فقیه ، شورای نگهبان ، مجمع تشخیص مصلحت نظام وغیره وغیره میگیرد که همگی این نهادها ، اسلام و دین و مذهب را به بازیچه ای برای توجیه قدرت وحکومت غیرقانونی خود قرار داده اند.
2 ـ این رژیم ، رژیمی است بحران آفرین ، به تاریخچه ی زندگی اش نگاه کنید ، از بدو توّلدش تا به امروز برای اینکه هواداران ناآگاه خویش واراذل واوباش (بخوانید امت حزب الله) را در صحنه نگاه دارد وبه اصطلاح مشروعیت خود را در مقابل دیدگان مردم ایران و جهان به نمایش بگذازد همیشه از تاکتیک بحران آفرینی استفاده نموده است ، در فضای بحرانی و تشنج زا است که این رژیم می تواند بهتر وآسان تر تبهکاری ها و جنایات خویش را توجیه نماید . یادمان باشد که آقای خمینی ، بنیانگذار این رژیم ، کسانی را که زبان به انتقاد از جنگ ایران وعراق گشوده بودند و خواهان خاتمه آن جنگ بی حاصل شده بودند به نادانی وخیانت و جاسوسی متهم کرد وگفت که این"جنگ رحمت " است . او راست میگفت آن جنگ برای این رژیم در آن زمان "رحمت" بود چون درپرتو آن جنگ یک نسل از جوانان پرشور این سرزمین را بخشی بدست خود در زندان ها وشکنجه گاه های خویش و بخشی هم بدست صدام حسین در جبهه های از دم تیغ گذرانند و دست آخر پس ازهشت سال جنگ بی حاصل وقتی دیدند که پایه های قدرتشان از درون و بیرون درحال فروپاشی است ، رهبر و ولی فقیه برای حفظ "مصالح نظام" مجبورشد که "جام زهر" را بنوشد .
3 ـ این رژیم به هیچ قانون ومقررات بین المللی پای بند نیست حتی در مواردی قوانینی را که خود وضع نموده است زیر پا میگذارد ونقض مینماید ، در فرهنگ این رژیم که همانا بی فرهنگی است تنها قانونی مقدس است که به حفظ و سلطه ی باندهای حاکم کمک نماید.
4 ـ این رژیم از ابتدای برقراریش به مردم ایران وتمام دنیا اعلام جنگ داده است . آقای خمینی پس ازفراموش کردن آنهمه وعده و وعیدهائی که ار پاریس به مردم ایران داده بود وپس از آن خیانت بزرگ تاریخی که به اعتماد مردم ایران نمود به روشنی اعلام داشت که "ما برای دمکراسی واقتصاد انقلاب نکردیم ، اقتصاد مال خر است ، ما برای اسلام وپیاده کردن قوانین الهی در روی زمین انقلاب کردیم". این رژیم عوامفریب به مدت هشت سال صدها هزار تن از جوانان ایزان را با این شعار که " راه بیت القدس از کربلا میگذرد" روانه میدانهای مرگ کرد. این رژیم 27 سال است که همه ساله میلیاردها تومان ازپول مردم فقیر ودرمانده ایران که خود به نان شب محتاج اند را برای به اصطلاح اشاعه اسلام به جیب گروههای تروریست در خاورمیانه و درسرتاسر جهان میریزد.
5 ـ این رژیم که گویا مشروعیت خویش را از خدا و امام زمان گرفته است بنا به ادعای خودش وایدئولوژی که از آن پیروی میکند فقط دربرابر خدا خود را مسئول میداند وبس . در برابر هیچکس خود را موظف به پاسخگوئی نمیداند. این رژیم نه در برابر مردم ایران ونه در برابر مجامع بین المللی خود را مسئول وملزم به پاسخگوئی نمیداند .
5 ـ این رژیم به مدت 18 سال تمام فعالیت های اتمی خویش را چشم مردم ایران وسازمان انرژی اتمی پنهان نگاهداشته واز دوسال پیش که دستش دراین مورد رو شده است بجای شفاف سازی و جلب اعتماد مردم دنیا با اتخاذ سیاست های مزورانه وابلهانه خود ، با اظهارات و موضع گیری های احمدی نژاد آبروی ایران وایرانی را در سطح جهان برده است و کیست که نداند همین دیوانگانی که امروزه بر طبل " انرژی هسته ای حق مسلم ماست" می کوبند فردا که فشارهای جهانی بیشتر شود وپای بقای حکومت ننگین خودشان به میان آید درحضیض ذلت مانند امام راحلشان ، بنا به مصلحت و برای حفظ بیضیه اسلام همانند رهبر راحلشان جام زه راخواهند نوشید البته وقتی که کشور را به نابودی کشاندند وباز هم خسارات جانی و مالی فراوانی را به مردم بینوای ایران تحمیل کردند.
وضعّیت داخلی وخارجی رژیم ازچشم اندازمسئله هسته ای
در زمینه داخلی ، رزیم جهل وجنایت گرچه پس از انتخابات قلابی اخیرظاهراً خود را یک دست کرده است و تمامی نهاد های قدرت را در دست واپسگرا ترین وارتجائی ترین باند های مافیائی خود قبضه نموده وهمه جا دربرابرمردم شاخ وشانه میکشد وقدرت نمائی میکند ولی این رژیم در هیچ زمانی تا به این حدّ شکننده ومنفور ومنزوی نبوده است . برای اینکه به میزان ورشکستگی این رژیم پی ببرید کافی است که فقط به تبلیعاتش در مورد مسئله انرژی هسته ای توجه کنید و ببینید که چگونه از روی درماندگی وافلاس تلاش میناید آنرا در اذهان عمومی به یک مسئله ملّی تبدیل نماید . رژیمی که ار بدو تولدش با صدای بلند اعلام داشته است که دشمن ملی و ملی گرائی است وطی 27 سال حیات ننگین خود تا آنجا که در قدرت داشته است برای محو اثار ونشانه های ملی مردم این سرزمین تقلا کرده ، واگر زورشان رسیده بود نوروز باستانی را منسوخ کرده بودند ، رژیمی که 27 سال تمام این سرزمین وتاریخ وفرهنگ وهنر و ادبیاتش را دارد شخم می زند به امید اینکه در این سرزمین ، تخم اسلام ناب محمدی از نوع طالبانی آن برویانند، رزیمی که بنیان گذار و امام راحلش حکم ارتداد را برای دکترمحمد مصدق این افتخار مردم ایران وسمبل ونشانه ی جنبش ملی وآزادیخواهانه ی این مرزو بوم وهزاران تن ار صدیق ترین وشایسته ترین فرزندان این ملت را به جرم ایران دوستی و مردم دوستی صادر کرده است و بالاخره رژیمی که حتی سنگ قبری را بر مزار احمد شاملو( ا ـ بامداد) وجلسه ای در بزر گ داشت از مهدی اخوان ثالث(م ـ امید)این مفاخر شعر وادب فارسی در یک دانشگاه دورافتاده ی ایران را تاب نمی آورد این رژیم امروزه مدافع منافع ملی شده است ودربوق های تبلیغاتی خود میدمد وحتی رئیس جمهور دیوانه اش میگوید که " انرزی هسته ای 100 برابر مهمتر از ملی کردن نفت است ". به عاریت گرفتن وبازی با واژه ملی از جانب این رژیم در این شرایط چیزی نیست مگر نشانه ی افلاس وبی پایگی اش در میان مردم .
کسانی که طی 27 سال گذشته برای نشان دادن دشمی خود با ملی و ملی گرائی بر پس وپیش هرآنچه در این سرزمین باستانی وجود داشته است یک واژه اسلامی چسپانده اند مطمئناً اگرامروزه درمیان مردم ایران به اندازه کافی نیرو داشتند واز جانب توده های مردم حمایت می شدند در اینجا نیزبر انرژی هسته ای یک واژه "اسلامی" اضافه میکردند تا کسی گمان نبرد که غیر از اسلام چیز دیگری هم در این سرزمین وجود دارد و یادمان باشد که درابتدای جنگ ایران وعراق همان زمانی که اکثر احزاب و گروههای سیاسی هنوز در در زیر چتر ضد امپزیالیستی امام خیمه زده بودند ( حزب توده واذنابش وگرو.ههای دیگر که همگی بعد از30 خرداد سال60 یکی پس از دیگری از دم تیغ رژیم گذشتند ) وهواداران خود ومردم را به شرکت در جنگ ودفاع ازمیهن تشویق میکردنند حتی درآن روزها این رزیم حاضر نشد که برای دفاع مردم ایران از کشورشان واژه ملی بکار ببرد، آن جنگ از نظر این رژیم عبارت بود از" دفاع مقدس از کیان اسلامی" و " برای فتح کربلا" و " راه قدس از کربلا میگذرد " و یاوه هائی از این قبیل . اکنون هر عقل سلیم باید از خود بپرسد که چرا این رژیم درحالی که امروزه که تمام جناح های رقیب را از صحنه خارج ساخته وخود را یک دست کرده است ودر زیررهبری مطلق ولی فقیه متحد شده است تلاش مینماید که در مورد مسئله اتمی راکه هیچ ارتباطی با منافع ملی مردم ایران ندارد واژه ملی بکار برد و همه روزه گروه های ارذل واوباشی که هسته خرما را از انرزی هسته ای نمی توانند تمیز بدهند به خیابان ها بریزد تا به سفارتخانه های برخی از کشورهای اروپائی حمله کنند و با فریادهای جاهلانه از این اقدام "ملی" رژیم حمایت نمایند.
در صحنه خارجی وضعیت این رژیم بمراتب بد تر از وضعیت داخلی است . از دو سال پیش که مخفی کاریهای اتمی رژیم آخوندی رو شده است روزی نیست که دز محافل خبری جهان چیزی در این زمینه انتشار نیابد ، تمام دنیا به فعالیت ها ی اتمی رژیم تروریست و ضد ملی حاکم بر ایران به دیده ی شک وتردید نگاه میکنند مگرکیم ایل سونگ دوم و حافظ اسد دوم ویکی دوتا دیکتاتور دیوانه دیگر که رژیم با دادن نفت مجانی ، آنان را درکنار خود نگاه داشته است . بحران اتمی ایران درماه های اخیر وقتی بیشتر بالا گرفته است که ولی فقیه مطلق و شورای نگهبان مطلق پاسدار بی شعوری را با سابقه ی تروریستی به ریاست جمهوری ایران انتخاب میکنند. احمدی نژاد که گویا درس ریاکاری و فریبکاری را از آیات عظام بخوبی یاد نگرفته است از همان روز اول به درستی ماهیت رژیم جمهوری اسلامی را در مقابل دیدگان مردم دنیا قرار داد. تازه دنیای متمدن بخود آمده است که رژیم آخوندی ایران نه تنها بدنبال دست یابی بمب اتم است بلکه پس از اینکه بدست آورد می خواهد علیه یهودیها از آن استفاده کند و کشورشان را بقول احمدی نژاد از روی نقشه ی دنیا پاک سازد. اینجا است که دنیا بجز همان چند دیوانه ای که دربالا ذکرش رفت در مقابل چنین رژیمی صف آرائی کرده است وپس از 27 سال که از عمر این رژیم میگذرد خطر را جدّی گرفته است . رئیس جمهور جاهل رژیم آخوندی حاکم بر میهن ما اینقدر بی شعور است که نمی داند پس ازفاشیسم هیتلرو آنهمه جنایت علیه بشریت و بویژه علیه یهودیان ، دنیای متمدن دیگراجازه نخواهد داد فاشیسمی دیگر و این بار از نوع اسلامیش در گوشه ای از جهان سر برآورد و ملت ها را طعمه جنگ ونابودی سازد.آقای احمدی نزاد که گویا دنیا را در پادگان های سپاه پاسداران ، بیت رهبری و چاه جمکران خلاصه می بیند با پوشیدن چفیه عربی در هیأت ناجی مردم فلسطین ظاهر شده وبا ایراد سخنان سخیف وابلهانه ، خشم جهانیان را نسبت به خود بر انگیخته است و کشور باستانی مارا که 2500 سال پیش رهبرش (کورش کبیر ) یهودیان را از اسارت نجات داده است و با محترم داشتن تمامی عقاید و ادیان و مذاهب درحقیقت نخستین سنگ بنای اعلامیه ی جهانی حقوق بشر را در2500 سال پیش نهاده است ، در صحنه جهانی بی اعتبار و به عنوان کشوری تروریستی به جهانیان معرفی نموده است .
advertisement@gooya.com |
|
این پاسدار جاهل در ماههای اخیر وبه اصطلاح در دفاع از مردم فلسطین مطالبی بر زبان رانده است که تا کنون هیچ رهبر کشورعربی حتی مردم و دولت فلسطین هرگز ادعای آنرا نکرده اند ، آقای احمدی نژاد کاسه داغ تر از آش شده است و در خیال خام خود تصور مینماید حالا که جمهوری اسلامی از همه طرف زیر فشار است ودر داخل ایران هم که از حمایت مردم برخوردار نیست پس وقت آنست که از سرمایه گذاری هائی که طی 27 سال برروی گروههای تروریستی درکشورهای عربی واسلامی کرده است بهره جوید و در این کشورها موج یهودی ستیزی راه بیندازد وخود برآن سوار شده وکشتی شکسته ی جمهوری اسلامی را به ساحل امنی برساند.
در این میان کشورهای جهان وقدرت های بزرگ هریک متناسب با اهداف ومنافعی که در خاورمیانه وایران دارند سیاست هائی را در قبال مسئله اتمی ایران در پیش گرفته اند وسیاست گزاران ابله ونادان جمهوری اسلامی که تصور میکنند از تضاد منافع کشورهای دیگرمیتوانند بهره بگیرند درهای ایران را به روی روسیه و چین گشوده اند و سالانه میلیارد ها دلار از پول مردم ایران به حلقوم این دو کشورمی ریزند به امید اینکه به بازی اتمی خود ادامه دهند تا شاید روزی به بمب اتمی دست پیدا کنند ولا اقل ازاین طریق به صدور انقلاب اسلامی مورد نظرشان اقدام نمایند ، غافل از اینکه این بازی را با باج دادن ملیارد ها دلار از ثروت مدم فقیر ومحروم ایران به روسیه وچین برای مدتی کوتاه میتوان به پیش برد اما برای همیشه نه . دار ودسته ی تبهکاری که با تکیه بر سر نیزه 27 سال است خون ملتی را در شیشه کرده اند از درک این نکته ساده ی عاجزند که دنیا نمیتواند تحمل کند که یک دارودسته ی تروریست به سلاح اتمی مجهز شود. دیکتاتوردیوانه ای مانند معمرقذافی رئیس جمهور مادام العمر لیبی این را فهمید ولی سیاستمدارن نخبه و زبردست جمهوری اسلامی هنوز نتوانسه اند که این واقعیت را بفهمند. باید به این آقایان فقط این نکته را یاد آور شد که " بر سر نیزه می توان تکیه کرد اما بر روی آن نمیتوان نشست " باور ندارید امتحان کنید.
این موضوع را دنبال خواهم کرد ودر قسمت آینده نشان خواهم داد که چرا در این هنگام که شرایط ازهرنظر آماده است برای برپا نمودن یک جنبش وسیع آزادی خواهی و حقوق بشردر داخل وخارج ، جنبش روشنفکری و سازمان ها وگروههای سیاسی ایران زمین گیر شده اند و حساسیت زمان را درک نمیکنند.
بهروز بیدار