با ارجاع پرونده اتمي ايران به شوراي امنيت دولت بوش يك موفقيت بزرگي را نصيب خود كرد و خواسته اش به ثمر نشست و دولت احمدي نژاد فاجعه ديگري نصيب ايران كرد.
در شوراي امنيت ابتكار عمل در دست آمريكا خواهد بود و جمهوري اسلامي امكان هيچ گونه مانوري ندارد. يعني امروز از هر نظر بر خلاف عراق توپ در زمين آمريكاست. در حقيقت امر در روال كنوني سازمان ملل حرف اول را آمريكا مي زند و بقيه از او پيروي ميكنند و خواهند كرد.
بر خلاف شرايط عراق امروز اروپا هم صدا با آمريكا براين موضع پا فشاري مي كند كه جمهوري اسلامي به هيچوجه نبايد به سلاح هسته اي و غني سازي اورانيوم مجهز شود. اين سياست با حمايت اكثر كشورها مواجه شده و در شوراي امنيت هم از اين موضع كوتاه نخواهند آمد و فشار بر ايران افزايش خواهد داشت.
جمهوري اسلامي در صحنه كنوني جهان علاوه بر انزواي مفرط نه از لحاظ سياسي، نه از لحاظ اقتصادي و نه از لحاظ نظامي كشور مهمي محسوب نمي شود. بنا بر اين توانائي مقابله با جامعه جهاني را ندارد و نخواهد داشت. با ارجاع پرونده اش به شوراي امنيت شكست مفتضحانه اي خورد و باخت ننگين جمهوري اسلامي در قمار سياسي اتمي كشور ما را بسوي فاجعه اي ديگري سوق مي دهد و ايران را در معرض حمله’ نظامي آمريكا قرار داده است.
مردم ايران تنها كساني خواهند بود كه از حمله’ نظامي آمريكا لطمه خواهند ديد. مردمي كه هر بار بايد تاوان بي لياقتي و جنجال آفريني سران غير منتخب جمهوري اسلامي را بپردازد.
بخاطر بياوريم اشغال سفارت آمريكا و معامله پنهاني آقاي خميني را با ريگان و پدر بوش كنوني، تداوم 8 سال جنگ فلاكت بار ايران و عراق كه در جريان آن مردم ايران بخاطر قدرت طلبي رهبران كشور زيان هاي بزرگي ديده و لطمات جبران ناپذيري به كشورمان وارد آمد و در پايان آقاي خميني جام زهر نوش جان كردند. امروز هم به همان روال تلاش در نابودي ايران و ايرانيان مي نمايند.
آقاي خامنه اي روز پنجشنبه 18 اسفند 1384 در ديدار با اعضاء مجلس خبرگان در بيانات خود مي گويند" 27 سال اخير و در مقاطع مختلف نظير اين گونه مسائل مطرح بوده است" .
ايشان بدرستي مي گويند، در جمهوري اسلامي روزي نيست كه ماجراجوييها و تشنج آفريني هاي اين نظام درد سر جديدي براي مردم و كشور ما ايجاد نكند. سفارت آمريكا را اشغال نمودند تا نيروهاي سياسي را سركوب و هر گونه صداي حق طلبانه اي را در گلو خفه كنند. جنگ را ادامه دادند تا عليه بني صدر كه به اعمال غير انساني و سركوبگرانه اشان اعتراض مي كرد كودتا كنند و مخالفين را دستگير و اعدام نمايند. آري 27 سال توسط همين رهبران چنين مسائلي مطرح بوده و بر شدت آن افزوده شده است.
هنگاميكه حكومت گراني پايگاه مردمي نداشته و قادر به پاسخگويي مشكلات عديده اقتصادي- اجتماعي نباشند، اين مشكلات ميتوانند به يك انفجار اجتماعي تبديل شوند. در نتيجه رژيم حاكم سعي در ايجاد حادثه آفريني و بحران سازي مي نمايد تا به قول آقاي رفسنجاني از بحران عبور كند.
اما آقاي خامنه اي و ديگر قماربازان جمهوري اسلامي يك چيز را نديده اند و آن اينكه از اين بحران بسادگي نمي توانند جان سالم بدر برند، زيرا امروز اروپا و حتي چين – روسيه و هند و ..... هم صدا با آمريكا مي گويند ايران سلاح اتمي مي خواهد تهيه نمايد و ما اعتمادي به ايران نداريم.
با ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت آمريكا مي خواهد كنترل نظامي – هسته اي و سياسي ايران را بعهده بگيرد و بدون قيد و شرط كليه تاسيسات هسته اي و نظامي ايران را زير نظر داشته باشد. يعني ايران ليبي معمرقذافي بشود. امروز براي آمريكا ديگر تنها مسئله اتمي مطرح نيست بلكه تمكين و تسليم بي چون چراي رهبران ايران يا سرنگوني رژيم مطرح است.
آقاي خامنه اي روز پنجشنبه 18 اسفند در همان ديدار اظهار مي كند" به همين دليل اگر امروز ملت و دولت ايران از حق خود در باره انرژي هسته اي عقب نشيني كند، ماجرا پايان نمي يابد ". بدرستي آقاي خامنه اي متوجه مطلب و نقطه عطف مسئله شده است . بنابراين دارو دسته خلافت اسلامي يا بايد جام زهر ديگري نوش جان كنند و همچون قذافي به آمريكا تمكين نمايند يا همچون صدام وملاعمر سرنگون خواهند شد .
تدارك حمله نظامي به ايران بعد از حمله عراق همواره مد نظر قرار گرفته و هر بار به عناوين مختلف بيان شده است. در ششم مه 2004 كنگره آمريكا قطعنامه اي تصويب كرد كه براساس آن كاخ سفيد مي تواند " تمامي تدابير مناسب را براي جلوگيري از دستيابي ايران به سلاح هسته اي بكار گيرد" اگر سناي آمريكا نيز چنين قطعنامه اي را تصويب كند. دولت آمريكا تمامي اختيارات را براي آغاز يك جنگ پيشگيرانه را خواهد داشت. حتي اروپا عليرغم قبول راه حل ديپلماتيك هيچگاه حمله نظامي را بعنوان آخرين راه حل منتفي ندانسته است .
اشتباه سرنوشت ساز جمهوري اسلامي اينست كه فكر ميكند، اگر ميتواند مردم ايران را اسير و در بند نگه دارد و مخالفين خود را دسته دسته اعدام نمايد. به تحصن آرام و مسالمت آميز كارگران اتوبوسراني يورش آورد و كارگران را بهمراه زن و بچه هاي شان به زندان بياندازد.
اگر ناجوانمردانه بختيارها و فروهرها را در خانه اشان سر ببرد. روزنامه نگاران و دگر انديشان را به بند بياندازد. و با درنده خويي 4471 نفر را بدستورآقاي خميني در تابستان 67 اعدام نمايند و در 8 مارس بيرحمانه زنان را مورد ضرب و شتم قرار دهند. حالا هم مي تواند در مقابل جامعه جهاني ايستادگي كند. به هيچوجه اينطور نيست. شما به مقتدا صدر مي نازيد مطمئن باشيد مقتدا صدر هم مثل چين- روسيه و هند در موقع لزوم شما را رها خواهد كرد همانطور يكه امروز حماس دارد از شما دوري مي گيرد.
هيچ گزارش و اظهار نظري را در باره امكان حمله نظامي به ايران را نبايد دست كم گرفت، بخاطر بياوريم اولين كسي كه در اوائل سال 2005 از مقاصد جنگي آمريكا پرده برداشت سيموند هرش خبر نگار نيويور كر بود او در اين گزارش مدعي عمليات كماندوهاي آمريكائي در خاك ايران شد و گزارش داد گروه هاي مخفي آمريكا در ايران مشغول نشانه گذاري اهداف نظامي هستند. بنظر ميرسد كه ما هر روز نزديكتر به صحت گزارش او ميشويم. البته اگر آقاي خامنه اي تسليم آمريكا نشود و يا طرح جديد تركمن چاي روسيه را در آخرين ساعات قبول نكند.
علائم جديد جنگ هم مدتهاست شروع شده است. آمريكا تلاش ميكند گام به گام زمينه جنگ با ايران را در آمريكا و افكار عمومي جا بياندازد.
در 23 دسامبر 2005 خبر حمله آمريكا به ايران در سال جديد ميلادي 2006 به نقل از محافل امنيتي غربي توسط اشپيگل آنلاين گزارش شد كه آمريكا در گفتگوهاي محرمانه با متحدان خود آنها را براي يك حمله هوايي در سال 2006 آماده مي كند. و در همان گزارش مي آيد: خبرگزاري آلمان از قول يك مقام نظامي رده بالاي ارتش آلمان چنين نقل مي كند" من بسيار متعجب خواهم شد اگر آمريكا در ميان مدت از فرصتي كه تهران با اين سخنان در اختيارش گذاشته استفاده نكند. آمريكا بايد پيش از آنكه اين كشور به سلاح هسته اي دست يابد به آن حمله كند. پس از آن بسيار دير خواهدبود" .
والت استريت ژورنال در ماه فوريه 2006 مينويسد: در همه پرسي اخير آمريكا بطور متعجبانه مردم آمريكا از بمباران ايران پشتيباني نموده اند. و در سنجش اخير افكار عمومي در آمريكا نشان مي دهد 57 در صد مردم آمريكا معتقد هستند ايران خطر ايست براي صلح و امنيت جهاني.
خانم رايس وزير خارجه آمريكا بارها اعلام نموده " رژيم ايران امروز در جهان رژيمي تروريست و سانسور چي است و جهان، ايران با تسليحات اتمي نمي خواهد و بايد تمام جهان از اين مسئله جلوگيري نمايد".
باز خانم رايس در گنكره آمريكا گفت" ايران مصمم به توسعه تسليحات هسته اي است، بصورت مركزي براي تروريسم در خاورميانه در آمده و مانعي فراروي دمكراسي است".
روزنامه لوموند روز سه شنبه 16 اسفند1384 نوشت: هدف آمريكا سرنگوني جمهوري اسلامي است.
رامسفلد روز سه شنبه 16 اسفند: تهران را به اعزام عناصري به منظور ايجاد مشكل در عراق متهم كرد.
جان بول تون سفير آمريكا در سازمان ملل روز جمعه 19 اسفند گفته است" كشورش هرگز هيچ گزينه اي ، از جمله گزينه نظامي را در قبال ايران مردود نمي داند".
جرج بوش روز جمعه 19 اسفند در انجمن روزنامه نگاران گفت " بعد از القا عده ايران و كره شمالي خطر براي آمريكا هستند".
توني بلر روز جمعه 19 اسفند اعلام كرد" ايران بايد تعهد خود را به جامعه ملل نقص نكند وگرنه با شرايط خطيري روبرو خواهد بود".
طبق گزارش بي بي سي روزنامه هاي چاپ لندن روز جمعه 19 اسفند گزارشي از يك مقام وزارت خارجه بريتانيا را داده اند كه ايران ظرف چند ماه آينده مي تواند بتوان فن آوري سلاح اتمي دست يابد.
روزنامه گارد ين در 19 اسفند از قول مقامات بريتانيا نوشته " كه ايران 85 تن گاز اورانيوم براي غني سازي در تاسيسات اصفهان انبار كرده كه بنا به ادعاي مقامات آمريكائي براي ساخت 10 بمب اتمي كفايت مي كند" .
آمريكا استراتژي سياسي روشني براي حمله به ايران دارد و اينها صحت گزارش سيموند هرش را به ثبوت مي رساند. تصور اينكه ارتش آمريكا به اندازه كافي با عراق مشكل دارد و در موقعيتي نيست كه همزمان خود را با ايران در گير نمايد و يا اينكه سياست بوش در عراق شكست خورده و دولت بوش محبوب افكار عمومي آمريكا و جهان نيست، و بنا بر اين احتمال حمله آمريكا و متحدانش به ايران ضعيف مي با شد سخنان درستي نيست و از فجايع احتمالي نخواهد كاست.
اكنون ايران و آمريكا چند ساليست همسايه مي باشند و ايران در محاصره آمريكا قرار گرفته و با توجه به شرايط خاورميانه و نقشه آمريكا و اسراييل براي كنترل هر چه بيشتر اين منطقه و بحث كذائي خاورميانه بزرگ و ايجاد " دمكراسي" در آن و تهديدهاي دائمي سران جمهوري اسلامي عليه اسراييل كه انبار مهمات آمريكا محسوب ميشود. همه و همه بيان خطر حمله نظامي است. در پي اين ستيزه جوئيهاست كه امروز آمريكا خود را محق مي داند بهمراهي كشورهاي اروپائي در ابتدا وارد جنگ اقتصادي و سپس وارد جنگ نظامي با جمهوري اسلامي گردد. اين جنگ هيچ الزامي ندارد مثل جنگ عراق باشد. بلكه آمريكا و يارانش به تاسيسات هسته اي – نظامي - اقتصادي و فرودگاه هاي ايران حمله مي كنند، همچون يوگسلاوي سابق و يا اينكه استان خوزستان كه شاهرگ حياتي رژيم ايران مي باشد را تحت كنترل خود قرار خواهند داد مثل كردستان عراق در دوران صدام . روشن است بمب گذاري هاي خوزستان واغتشاشات اخير اين استان را نبايد دست كم گرفت.
advertisement@gooya.com |
|
هموطنان آزاده آگاه باشيد! امروز ايران و مردمش در شرايط دشواري بسر مي برند و بين دو جنگ طلب ماجراجو و بحران ساز قرار گرفته اند. سازش و تعامل با دو طيف فوق جز خيانت به ايران و ايرانيان نيست و ما هيچ انتخابي بين بد و بدتر نداريم و روي آوردن به يكي از اين دو قدرت يعني ناديده گرفتن تجارب تاريخي از انقلاب مشروطيت تا به امروز مي باشد.
نيروهايي كه به حاكميت ملي يعني آزادي و استقلال ايران مي انديشند هوشيار باشند كه از طريق ضربه زدن سياسي نيز ميتوان با حكومت در ايران بر خورد كرد، آنهم در حالي كه رژيم هم در داخل و هم در خارج بطور فزاينده اي در انزوا بسر مي برد و از در درون در حال متلاشي شدن است . استفاده از انزوا و عدم محبوبيت رژيم راه حل ضربه زدن به خلافت اسلامي مي باشد.
مبارز ين در داخل مي بايست با بسيج و سازماندهي خود و تشكيل هسته هاي مبارزاتي كوچك تلاش گسترده در پيوند با مبارزات پراكنده و بالقوه مردم نموده و ضمن سمت دهي افكار عمومي به سازماندهي و تدارك خيزش مردم ايران بپردازند و اين مبارزات را به خيزش عمومي و بالفعل مبدل سازند. زيرا بدون اتكاء به خيزش عمومي وبرپائي آن كليه راه حلهاي خارجي و غير مردمي و سازش با قدرتهاي خارجي بهر عنوان دامي است براي فريب ملت ايران .
در خارج طرفداران آزادي و استقلال و مدافعين تماميت ارضي و حاكميت ملي ضمن مبارزه با سكتاريسم خويش مي بايست بدنبال ايجاد طيف وسيعي از طرفداران مردم سالاري برآمده ودرجهت پيوند با نيروهاي مردمي داخل بر آيند. در غير اينصورت چگونه انتظار داريم وابستگان ايراني نما بجاي دمكرات ها بعد از جمهوري اسلامي قدرت را از آن خود نسازند.
همانهائي كه وابسته يا ساز شكار لقب مي دهيم و فردا رژيمي از نوع شاه يا خميني برايمان به ارمغان خواهند آورد.
بدين ترتيب بدون ايجاد هسته هاي مبارزاتي و مقاومت در داخل و تدارك جنبش عمومي شهروندان و بر پايي طيف وسيعي از نيروهاي ملي و آزاديخواه دمكرات در خارج، سر نوشت كشورهمچون افغانستان و عراق بدست آمريكا خواهد افتاد كه در آن صورت پشيماني سودي ندارد. بنا براين گسترش مبارزات مردم راه ديگريست براي تغير رژيم.
دكتر فريد راستگو