همگان در خبرها خوانده ایم که ناوگان جنگی دوگل با بیست موشک اتمی از فرانسه به سوی مقصد خلیج فارس در آب های ساحلی ایران در حال عزیمت است. دیشب سخنرانی جرج بوش دوم را می خواندم که واقعا عزم تغییر رژیم حاکم بر ایران را کرده است. وزیرامور خارجه امریکا درحال رارایزنی وائتلاف با کشورهای حوزه خلیج فارس می باشد.جمهوری اسلامی از جانب مرزهای شمال و جنوب شرقی وغربی در محاصره قراردارد.همه این رفت وآمدها واستقرارنیروها با هزینه بسیار بالا شکل یافته است. همه اینها بعد از به قدرت رسیدن خانم مرکل درآلمان سرعت بیشتربه خود گرفته است. بلر هم از شدت حملات لفظی خود علیه جمهوری اسلامی نمی کاهد.دیگر کشورهای اروپائی هم به موازات پرنسیب های ائتلافی ومنافع دراز مدت خویش با کشورهای اصلی در گیر مسائل ایران از خود به موضوعات ایران حساسیت وعلاقه نشان می دهند!حاکمیت ایران خلاف کار شناخته شده است وسخنان اخیر (فریدون) حسن روحانی هم به آن رسمیت بخشیده است! تهدیدات علنی محمود احمدی نژاد علیه اسرائیل پرونده ای سنگین وفراموش ناشدنی برای دنیای متمدن شده است و همه اینها باعث شده است که جمهوری اسلامی ایران را برجایگاه متهم بنشاند! اینک همه کشورهای قدرتمند جهانی برسرنوع شیوه برخورد با متهم نشسته در جایگاه در حال کلنجارند! حاکمان ایران خود از شکست ناپذیری شان سخن می گویند! رهبران ایران دلایل نظامی وجغرافیائی وغیره را پیش می کشند تا نیروها ی مهاجم از حمله خود منصرف شوند.
تاکنون همه ارزیابی ها فقط براساس حدسهای عینی وذهنی افراد گوناگون طبقه بندی شده است.اما یک چیز محرز شده است وآن از بین رفتن رژیم به یک آرزو برای امریکا تبدیل گشته است. در این نمی توان تردیدکرد؟ برای مثال کسانی که در کشورهای غربی اتومبیل خود را در محدوده مطلقا توقف ممنوع پارک کرده باشند ،پلیس بسرعت آنرا جریمه می کند وبا شرکت جرثقیل حمل ونقل تلفنی تماس می گیرد تا اتومبیل مذبور را از منطقه دور نماید. اگر درحضور پلیس همان موقع صاحب اتومبیل از راه برسد وبخواهد اتومبیل را از جایش حرکت بدهد ، ابتدا مالک باید جریمه را پرداخت نماید وحتی هزینه رفت وآمد جرثقیل را بپردازد ، تازه می تواند اتومبیل خود را از چنگ پلیس رهائی بخشد.در این قضیه پلیس با التماس های مالک خود رو حق صرف نظر کردن از جریمه را ندارد ، چون قبض شماره گذاری شده را نوشته است وبا تلفن به مر کز اطلاع داده است .ذره ای گذشت از جانب پلیس باعث ظن مرکز پلیس می شود!در مسائل ایران هم جمهوری اسلامی خلافش ثابت شده است وگریز از پرداخت جریمه ممکن نیست وجرثیقل هم در راه اجرای ماموریت است.اگر جمهوری اسلامی پروژه روسیه را هم بپذیرد ، اما جمهوری اسلامی در سطح جهان بعنوان خلافکارسابقه داربا انگشت نشان داده میشودو همواره زیر نظر خواهد بود. امریکا در جستجوی جایگزین مناسب در میان گروههای سیاسی ایرانی در حال رایزنی ومطالعه بسر می برد.جرج بوش در سخنانش رسما مردم ایران را مخاطب خود قرارداده است. امریکا بودجه 75 میلیون دلاری را برای حمایت از سرنگونی رژیم تخصیص داده است.بین گروه های سیاسی بحث های داغی جهت دریافت ویا عدم دریافت بودجه مذبور آغاز شده است. اپوزیسيون خارج کشور در راه دریافت کمک ها ی مالی یاد شده به دودسته تقسیم شده است !!
دسته اول ازگروههای تشکیل یافته است که بعد ازسالیان دراز زندگی در غرب وکسب تابعیت غربی هنوز از ایرانی بودن خود با رشادت دفاع می کنند وآن تبعیت را فقط به منزله اوراق وتسهیلات زندگی در غرب می پندارند و دریافت کمک مالی را به مثابه خیانت به میهن می دانند. البته ناگفته نماند ابتدا در کسب تابعیت غربی هم آنها از خود واکنش مشابه ای نشان می دادند! که رفته رفته از خر شیطان پائین آمدند وبرای بدست آوردن آن متوسل به وکیل ودست به هر کاری زدند تا پاسپورت های غربی را دریافت بکنند!امادسته دیگر دریافت کمک های مالی را برای سرعت بخشیدن به مرحله سرنگونی جمهوری اسلامی کاملا موجه می دانند ودر همین راستا دریافت کمک مالی حماس وحزب الله لبنان را از رژیم حاکم برایران را مثال می آورند ودر دریافت کمک مالی از امریکا هیچ اشکالی نمی بینند.اساسا دسته دوم امریکا را متحد استراژیکی و دراز مدت ایران می دانند وبه همین خاطر اتحادها وپیمان ها را از هم اکنون اجتناب ناپذیر ارزیابی می کنند.
advertisement@gooya.com |
|
هرچقدر دسته اول از استقلال سیاسی خود به این شیوه به دفاع برمی خیزند ، دسته دوم هم دلایل قانع کننده خود را مطرح می نماید ، که از جمله حمایت های بی دریغ غرب از خمینی در انقلاب ارتجاعی واسلامی 57 را مثا ل می آورند.برای این دسته هنوز غیر قابل باور است که چگونه رهبریک انقلاب می تواند با هواپیمای اختصاصی ایرفرانس با همراهی مهماندار غربی از پلکان هواپیما به زمین ایران بنشیند؟ در ضمن دسته دوم استد لال می ورزند که ، ما ایرانیان همواره خواهان عدم حمایت دول غربی از دولت اسلامی ایران بوده ایم وبه جای آن خواستار حمایت آنها از اپسیوزیون شده ایم ، در همین راستا دسته دوم متذ کر می شوند ، حالا که دول غربی به منطق خواسته ما رسیده اند ، چرا نباید از کمک های آنها بهره ببریم!!
تنها در مورد دریافت کمک های مالی امریکا گروه ها وشخصیت های سیاسی ایرانی نیستند که به بحث نشسته اند، بلکه نماینده تبلیغاتی خارج کشور رژِیم یعنی سایت اینترنتی "بازتاب" به سازمان های مشتاق دریافت کمک مالی از هم اکنون صفت وابسته وغیر ملی داده است وغیر مستقیم به گروه های مخالف عدم دریافت کمک مالی را مورد تحسین قرار می دهد! اما رژیم تنها سیاست برپائی اختلاف ومشاجره را بین نیروهای مخالف خودش پیگیری می کند!وگرنه مرزهای ملی وغیر ملی از مدتها پیش تغییر کرده است.
رژیم خود در اوج شعارسر دادن مرگ برامریکا فرستاده ویژه امریکا را با قرآن در سال 1988 در دوران حیات خمینی به گرمی پذیرفت وبه هیچ وجه هم امریکائی از آب در نیامد!تمام امید براین است که درراه کسب کمک مالی ودر مخالفت بدست آوردن آن از جانب نیروهای سیاسی بی پرنسیبی واغتشاش بوجود نیاید ، چرا که نخستین ضربات را جنبش مردم در راه کسب آزادی متحمل خواهند شد. کمک مالی تنها وسیله ای است برای یاری رساندن به هدف.برای مثال دریادار مدنی هم از امریکا کمک ما لی دریافت کرد اما در ملی بودن خود همچنان پافشاری می ورزید وبه یک مزدور تبدیل نگردید! پول تنها وسیله است ، اگر به مرام وتفکر وابسته تبدیل نشود ، امکان استفاده از آن هیچ اشگالی ندارد.حتی لنین با کمک مالی دولت پروس آلمان به پیروزی رسید!امید این است که همه تلاش های ملی ومیهنی در راه آزادی ودمکراسی برای مردم ایران صورت بگیرد!اگر کسب کمک مالی بدرستی در راه کسب آزادی ملت باشد ، می توان با شروطی معین و علنی وهم پیمان با رای مردم ایران در آن اندیشه کرد!اما اگر درراه مزدوری به کار آید نمی توان به آن اندیشید! پیش بسوی استقلال ، آزادی، حکومت منتخب مردم ایران.