اقدامات خصمانه و شدید روزهای اخیر حکومت ایران در مقابله با اقشار مختلف مردم از جمله اعتراضات صنفی و سندیکایی کارگران شرکت واحد,حمله به دراویش تحصن کننده در قم که بمنظور ممانعت از تخریب مکان عبادت خود گرد هم آمده بودند و همچنین برخورد غیر انسانی با زندانیان سیاسی و مطبوعاتی, حکایت از در پیش گرفتن راه کاری را از سوی دستگاه سیاسی حکومت دارد که در آن, هر گونه مخالفت و اعتراض حتی برای اولیه ترین خواسته های صنفی ,حقوقی و یا عقیدتی و فرقه ای با شدید ترین اقدامات پاسخ داده می شود.این اقدامات گرچه در سالهای گذشته نیز هراز چند گاهی اتفاق می افتاد و برای مردم چندان بیگانه نبود و نیست , اما در چند صباحی خیر کمی از شدت آن کاسته شده بود. حتی در بعضی از مقاطع برخورد نیرو های انتظامی ,به برخوردی نسبتا متمدنانه و دموکراتیک تبدیل شده و تا حدودی به وظیفه ی اصلی خود یعنی حفظ و صیانت از حقوق مردم می پرداخت. اما برخورد های اخیر آنچنان شدید و غیر انسانی است که در آن حتی از ضرب و شتم زنان و کودکان نیز ابایی ندارند. خبرها بسیار تاسف برانگیز و درد ناک است.
صرف نظر از اینکه استراتژیست های این راه کار در به تاخیر انداختن اعتراضات مردمی موفق شوند یا نه؟ و یا شرایط بحرانی ایران در سطح منطقه و جهان , بر انتخاب این شیوه از برخورد با اعتراضات مردمی تاثیر گذار بوده باشد یا نه. پیامده هایی که این نوع از تعامل با مردم به همراه دارد نه تنها برای معترضان و منتقدان سیاستها حکومت , بلکه برای نزدیکان و قوم و خویشان طیف حاکم و زیر مجموعه ی آنها نیز بسیار فاجعه آمیز خواهد بود و باعث بروز حرکت های انتقام جویانه ی کور و غیر منصفانه ازطرف آحاد مختلف مردم تحت ستم و فشار در بزنگاهای حساس خواهد شد. برای نمونه برخورد مردم تهران درجنبش های دانشجویی در تهران را همگان بیاد داریم که شهروندان دارای محاسن, به باد مشت و لگد مردم قرار می گرفتند.
درست 3 سال پیش در چنین اعیامی هنگامی که زمزمه های شروع جنگ در عراق به اوج خود رسیده بود, رژیم عراق با تمام ندانم کاری ها و اشتباهاتی که بعمل آورده بود , دست به انجام کاری شد که اگر چه کمی از زمان آن گذشته بود , اما به هر حال اقدامی مثبت در جهت پوشاندن اشتباهات پیشین خود محسوب می شد. آن عبارت بود از دعوت از سران قبایل و بزرگان و افراد صاحب اعتبار نزد ملت برای همبستگی و شاید پوزشی ضمنی از رخداد ها واشتباهات گذشته که رژیم دچار آن شده بود.گذشته از بحث پیرامون اینکه این اقدام به چه میزان بر جبران اشتباهات گذشته و ترمیم چهره اش در مقابل مردم عراق تاثیر گذار بوده یا نه,اما می توان براین امر صحه گذارد که آن اقدامی بود مثبت در جهت فرونشاندن خشم نهفته در لایه های میانی آن جامعه.سیاستی در جهت همبستگی در مقابل نیروی خارجی و در جهت ممانعت از اعمال انتقام جویانه و کور افراد خود سر برای جبران ظلمی که در طول سالیان سال بر آنها رفته .مرور اتفاقاتی که در این دوران بر عراق گذشته نشان می دهد که در صد بالا یی از درگیری های بعمل آمده, از طرف گرو ه هایی صورت گرفته که مخالف حضور خارجی ها هسنتد. آمار اقدامات تلافی جویانه ی مردم بر علیه حکومت سابق و چپاول اموال و داریی های آنها در حد مقامات رده اول و بالا ی حکومتی بوده و بدنه ی نظام از این اقدامات آسیب چندانی ندیده و به نسل کشی به منظور انتقام جویی نینجامیده. شاید بتوان یکی از دلایل اصلی و تاثیر گذار را , اقدام دولت عراق در ماه های آخر عمر خود دانست.
در حال حاضر نیز ایران در همان شرایط چند سال گذشته ی عراق بسر می برد. هیچ مشخص نیست که چه آینده ای برای نظام و مردم ایران در طی ماه های آتی متصور باشد. هر عقل سلیمی حکم می کند که تمام پیش بینی ها برای آینده صورت گیرد و همه پل های پشت سر خراب نشود. برای پایین آمدن میزان خسارت هایی که بر ملت وارد می شود بخصوص از ناحیه ی خشونت های داخلی و حرکت های انتقام جویانه, سیاستی عقلایی اندیشیده شود. ما ایرانیان در دهه های اخیر بار ها شاهد سیکل معیوب تبدیل مظلوم به ظالم و ظالم به مظلوم بوده ایم.نمونه ای از آنرا نیز در دوران انقلاب پشت سر گذرانده ایم و اعدام های کور و خشونت های افراطی و نظایر آن را در قبال حکومت سابق که پرونده ای به مراتب سبک تر از بعد نغض حقوق بشر نسبت به وضعیت حال وحاضر کشور داشته, دیده ایم. با اقداماتی که اخیرا در حال صورت گرفتن است واقعا نمی توان یک فاجعه ی انسانی را بار دیگر بسیار گسترده تر از آنچه را که در دوران انقلاب صورت گرفت را در ایران متصور نبود.حتما یک ایرانی آزاد اندیش, داغدار شدن مادر یک جوان روستایی بسیجی که بخاطر لقمه نانی و اندکی احساسات مذهبی و سواد کم, وارد گود شده و در اقتشاشات به خاک و خون کشیده شده است را نمی تواند به تماشا بنشیند.
advertisement@gooya.com |
|
برای پی بردن به اوج گیری تنفر از اقدامات اخیر انجام شده در بین مردم , به گوشه ای از نامه ی یک شهروند قمی اشاره می شود که در شرح ماجرای بوقوع پیوسته در قم نوشته است و درآن آمده:" وقتی که فرزند مهترم ( ....) حدیث را-حمله به تحصن دراویش - با لحن غمبارو در تفکرشنید , گفت : و کسی نبود که در آن تاریکی با چاقو یکی دو تن از آخوند ها را بزند ؟ و چون جواب دادم فرزند م خشونت خشونت می آورد و این نه خوب است و نه روا . پاسخم داد که : پدر مگر خشونت اینان ثمری غیر از خشونت به بار می آورد ؟". خشونت هر چه بیشتر باشد , پاسخش هم شدید تر خواهد بود و این قانون طبیعت است. با وضعیتی که کشور در آن بسر می برد, این خیالیست خام اگر سیاستگذاران نظام خطر پاسخ به این خشونت ها را به هیچ انگارند یا زمان آنرا به آینده ای دور موکول کنند. شاید در چند ماه مانده به جنگ عراق نیز کسی چنین تصوری از تغییر سریع اوضاع را نمی کرد. به هر حال باید زمانی فرا رسد که ما همگان در یابیم که همه ی طیف ها در آن کشور حق حیات داشته و با رعایت و احترام به قانون و قواعد دموکراسی باید در کنار هم زندگی کنند و کشور را به سوی آبادی و سامان سوق دهند. این مهم البته با سیاست های سیاستمداران فرمان بریده میسر نخواهد شد. نتیجه ای هم جز نسل کشی و قتل و قارت به بار نخواهد آورد.
پس بنا به آنچه که ذکر آن رفت, سیاست گذاران نظام , رفتار موجود را نه بخاطر مواضع انسانی و رعایت حقوق بشر , نه بخاطر زندانیان سیاسی و مطبوعاتی و وکلا و خانواده هایشان و نه بخاطر آبرو ی بر باد رفته ی ملت و کشور در نزد جهانیان , که بخاطر حفظ جان فرزندان و اقوام و خویشان خود هم که شده تغییر دهند و دست از این بازی خطر ناک و ویرانگر بردارند و از آه دل آن مادرانی که عزادارخواهند شد, حذر کنند.