چرا سنديكا را تحمل نمي كنند؟ حزب، روزنامه، اتحاديه، انجمن، سنديكا چه نقشي درجامعه شهري دارند كه شكل انتخابي و آزاد آنها تحمل نمي شوند؟ چرا شكل باندي، مافيايي و غير انتخابي آنها نه تحمل، كه ساخته و پرداخته مي شوند؟ چرا؟
براي پاسخ به اين سوال، ابتدا به تمايز جامعه روستايي با جامعه شهري مي پردازم، سپس كاربرد نهادهاي مدني را درجامعه شهري مورد ارزيابي قرارمي دهم.
درجامعه سنتي يا روستايي افراد بنا به تجربه شخصي خود، رمز و راز زندگي مناسب و مطلوب را درمي يابند، فرد و خانواده در جامعه روستايي، درتعامل صرف با طبيعت بي جان پيرامون خود، كيفيت زندگي خويش را ارتقاء مي بخشد، كمتر اتفاق مي افتد كه انسان ساكن در جامعه روستايي، يافته هاي خود را دربهبود بخشيدن به زندگي روستايي، با ديگران در ميان نهد. البته اين " تك زيستي"، به دليل محدود بودن منابع اصلي و طبيعي روستا، مقتضاي چنين جامعه اي محسوب مي شود. به همين دليل، زندگي روستايي پاكي و زيبايي طبيعت را دارد، ضمن آنكه ازامكانات مدني و شهري و البته آلودگي آن، نصيب كمتري مي برد.
تك زيستي انسانها در روستا به دليل عدم پيچيدگي، نمي تواند جامعه روستايي را دچار فساد كند، چرا كه انسان ساده روستايي بيش ازآنكه با همنوعان خود تعامل داشته باشد، با طبيعت بي جان در تعامل است. منابع درآمدي انسان روستايي نيز، طبيعت پاك و بي جان، مانند مزرعه، جنگل، درخت، صحرا چشمه و نظايرآن است.
اما اين موضوع در جامعه شهري و مدني كاملا متفاوت است. در جامعه شهري انسان ناگزيراست، براي ارتقاء كيفيت زندگي خود با همنوعان خويش تعامل كند، يافته هاي خود را براي داشتن زندگي بهتر با ديگران در ميان بگذارد، ازهم نشيني و تصميم سازي مدني بهره مند باشد. چرا كه منابع درآمدي شهر بيش ازهرچيز منابع انساني و يا منابع طبيعي برآمده از فعاليت جمعي شهروندان است، همين موضوع درآمدها و هزينه هاي چنين منابعي و مناسبات ميان آنها را بسيارپيچيده مي كند. حفظ سلامت و قابل تحمل نمودن جامعه، نياز به مكانيسم هايي دارد كه با مشاركت آحاد جامعه امكان پذير است. يعني انسان شهري اگر بخواهد از حقوق خود، از كيفيت حرفه خود، از سلامت جامعه خود و به طوركلي ازارتقاء كيفيت زندگي خود، آگاهي كسب كند، و تصميم بگيرد، نا گزير است كه خود را در گروهاي مختلف اجتمايي جاي دهد. اگر چنين نكند، شبه اي از زندگي روستايي را همراه با ناپاكي، پليدي و فساد در شهر بازتوليد مي كند. و ازحل پيچيدگي هاي شهري باز مي ماند. پيچيدگي هايي كه اصولا در روستا وجود ندارد و بر خلاف زندگي طبيعت گراي روستا از تعامل نا گزيرو پيچيده انسان با انسان درمحيط شهري ناشي مي شود. "زيست جمعي"، به دليل پيچيدگي، جامعه شهري را به ناچار، دچارفساد مي كند، ميداني كه براي رويش فساد و گسترش آن زمينه مناسبي فراهم مي آورد، جامعه توده وار شهري است. جامعه اي كه حكام اسلامي ايران به تناسب منافع روستاگونه اما ناپاك خود، دركلانشهرهايي مثل تهران بازتوليد نموده اند.
advertisement@gooya.com |
|
هرمجموعه انساني غيرمتشكل درجمعيت شهري، همچون محيطي خالي و فضايي مناسب و مساعد براي رويش و گسترش فساد خواهد بود. اما اگرجامعه با حلقه هاي به هم بافته شده اي از تشكل هاي مختلف اجتمايي، به هم پيوند خورده باشد، فساد و فسادگران كمتر موفق خواهند شد، نقطه اي را براي رشد و نمو خود اختيار كنند، در چنين جامعه اي حتي اگر قدرتمندترين عضو جامعه يعني رهبري جامعه بخواهد فساد كند، بايد اميال فسادانگيزخود را در ميان يكي از همين گروهاي اجتمايي انجام دهد، اما ساختاردموكراتيك و انتخابي تشكل ها مانع از فساد با نفوذترين شخص جامعه خواهند شد.
كار بزرگ ديگري كه تشكل هاي اجتمايي مي توانند انجام دهند، وادار نمودن قدرتمندان به تمكين در برابرحقوق حقه شان است، همچنين جلوگيري از تصميمات غلط و نادرست مسئولان! يعني جلوگيري از فساد سياسي همراه با فساد اقتصادي!
درجامعه كنوني ايران تشكل هاي اسمي فراواني وجود دارد، حزب، روزنامه، اتحاديه، انجمن، تعاوني و نظايرآن كه همه آنها باندهاي "دست سازي"هستند، تا قدرت فساد گران و بيدادگران را تا به هر كجا كه بتوانند، نفوذ دهند، درجامعه ايران حتي دولت، مجلس و عدالت خانه كه بايد با فساد و بي عدالتي مقابله كنند نيز "دست ساز" هستند! حتي مردمي ترين تشكل ها كه هيئت هاي مذهبي باشند، آنها نيز از جانب فسادگران هدايت شده و به جاي آشنايي و آگاهي متشكلين به حقوق شان، اقدام به آموزش و پرورش خرافات مي كنند، تا زمينه ناآگاهي را براي فساد بيشتر فراهم آورند. جالب آن است كه همه از فساد درفغان هستند!، حتي همين آقاي قاليباف كه اكنون سنديكائيان را ضد انقلاب مي نامد، يك زماني رئيس اداره مبارزه با قاچاق كالا بود، اما آيا ايشان نمي دانند، بدون وجود حزب، روزنامه، اتحاديه، انجمن و سنديكايي كه با انتخاب آزادانه مردم شكل گرفته باشد، به هيچ عنوان نمي توان با فساد مبارزه كرد؟ البته كه بعيد مي دانم! شايد شرايط را براي ظهور"آقا" فراهم مي كنند.
در چنين شرايطي، قطعا سنديكايي كه بخواهد، آگاهي هاي حقوق صنفي را به ميان اعضا ببرد و با هم نشيني و هماهنگي، مانع از ضايع شدن حقوق اعضاء خود شود، و ازتصميمات ناعادلانه مسئولان جلوگيري كند، آنهم در جايي كه "تاريك خانه كارگر" باشد، سخت است كه بافت مافيايي فسادگران اجازه چنين كاري را دهد. آنهم "سنديكاي شركت واحد اتوبوسراني تهران و حومه"!، كه مي تواند با يك هماهنگي، جمعيت 12 مليوني تهران را درمقابل حاكميت قراردهد!
چون اعتراض دامنه فساد و فسادگران را محدود مي كند!
الف. ع. خ