....اینک رژیم جنایت و خیانت بنی مطلقه در تدارک تخریب این میعادگاه دلسوختگان است تا به خیال خود یاد آنان را به فراموشی بسپارد. نمیداند که برفرض که این شناعت را نیز انجام دهد، با تخریب مزارشان یادشان از دلها پاک نمیگردد فقط سیاهی دل وافکار بنی مطلقه ، که خود مصداق بارز نفاق و کفرند، را عریان تر خواهد کرد تا شاهدی باشد بر اینکه اینان که بنام خدا و پیامبرش "حکم" میرانند، محاربان اصلی با خدا و خلق او وپیامبر و دینش که دین رحمت بود نه زحمت، میباشند....
ماه شهریور، ماه پر حادثه ای برای ما ایرانیان است . در این ماه چند واقعه مهم اتفاق افتاده که در تاریخ ما مؤثر و ماندگاراست و از قضا همه غم انگیز:
جمعه سیاه در 17 شهریور سال 56، در تاریخ مبارزه ضد سلطنت استبدادی ملت ایران نقطه عطفی بشمار میرود. در این روز افراد ارتش شاهنشاهی بخصوص گارد، بر روی خیل عظیم مردم که در میدان ژاله گرد آمده بودند و آزادی خویش و استقلال وطن را مطالبه میکردند آتش گشودند . عده ای از مردم مبارز مجروح و تعدادی به شهادت رسیدند. رژیم پهلوی با این عمل راه را برخود بست و سقوط خویش را اجتناب ناپذیر گرداند. پس از این روز، مواضع آقای خمینی سمت و سویی بخود گرفت که پیروزی انقلاب را نوید میداد : او ملت ایران را ،از هر فکر و اندیشه ای به اتحاد فراخواند و جمله معروف «همه باهم» را( که بلافاصله بعد از رسیدن به قدرت ، تبدیل به همه با من شد) جمله کلیدی گرداند. اینک حتی نیروهای چپ که تفکر مارکسیستی داشتند خود را دربیان رهبری انقلاب بیگانه نمیدانستند ، مرزها برداشته شد و ملت اتحاد یافت.
19 شهریور سال 58، آیت الله طالقانی ازدنیا رفت .
7 شهریور 59، رژیم صدام حسین با پشتوانه وترغیب آمریکا و زمینه سازیهای فرومایگان داخلی و نوکران خارجی و بخشی از روحانیان زورمدار و قدرت پرست، دست به ماجراجویی زد و جنگی را آغازکرد که به مدت هشت سال هزینه جانی و مالی سنگینی را به دو ملت ایران وعراق تحمیل کرد و منافع عظیمی را نصیب غرب و شرق بخصوص آمریکا و اسرائیل گرداند. اما این جنگ قابل پیشگیری بود ،اگر، خمینی هشدارها، که عراق در تدارک حمله به ایران است راشنیده بود و جنگ را نکبت میدانست نه نعمت، اگر ملاتاریا به بهانه کودتای نوژه شیرازه ارتش را ازهم نمیگسست و خود در تدارک کودتای خزنده نبود،اگر صدام فریب امریکا وایرانیان بی وطنی که اطلاعات غلط در اختیارش گذاشته بودند،که ایران توان مقاومت را ندارد را نخورده بود و خیال قادسیه را در سر نمیپروراند.اگر...
آقای خمینی که در اعتراض به شاه گفت،" شاه قبرستانها را آبادکرد، تاب وسوسه قدرت را نیاورد وبر ملت و عهدی که با او بسته بود طغیان کرد. او که مذمت طاغوت میکرد، ردای طاغوت به تن کرد وجانشین ﺁنان شد. زندان و داغ ودرفش واعدام را روش حکومت خویش گرداند. بدین سان جمهوری از روح خویش تهی شد . در 17 شهریور سال59 آقای بنی صدر که ریاست جمهوری را عهدی با مردم میدانست ، درمراسم یادبود جمعه سیاه به این وضعیت اعتراض کرد و هشدارداد که جمهوری اسلامی تاب تحمل زندانهای گوناگون که در آنها شکنجه رواج دارد و گروههای فشار گوناگون را نمی آورد و خشونت او را از پای درمی آورد ، او هشدار داد که جمهوری در خطر است. و متاسفانه چنین شد .
ازآنجا که قدرت وخشونت قانون خود را دارد وآن را تحمیل میکند،این خشونت دامن زور پرستان حاکم را نیز
اما کشتار شهریور سال 67 ، داغ ننگی است که تا ابد برچهره ملاتاریا وپیشانی آقای خمینی و همکاران و همراهانش خواهد ماند، داغی که جراحتش بروجدان جمعی سنگینی خواهد کرد.
advertisement@gooya.com |
|
در قرآن ازدو الگوی انسانی ، نام برده شده است: امام متقین و امام کفر. از مشخصات امام متقین، راستگویی،وفای به عهد و تکریم انسان و پاسداشت عدالت و... است وهمین امام اگر به لغزشی از امور فوق غفلت نماید ودر کتمان آن اصرار بورزد درزمره امام کفر قرار میگیرد. خمینی که از سوی قریب به اتفاق مردم ایران بعنوان امام و رهبر جنبش آزادیخواهی پذیرفته شده بود، بعد از زمانی اندک او و اصحابش به ملت دروغ گفتند،عهدشکستند، کرامتی برای انسان باقی نگذاشتند وبیعدالتی وظلم های بسیاری را مرتکب شدند. اما کشتار شهریور 67 داغ ننگی است که تا ابد برچهره بنی مطلقه( رژیم جعلی ولایت فقیه) و پیشانی بنیان گذارش،خمینی، خواهد ماند و جراحتش بروجدان جمعی سنگینی خواهد کرد. احمد خمینی، در پاسخ به آیت الله منتظری که نامه ای در اعتراض به رفتاربا زندانیان ونحوه اعدام هزاران تن ازآنان توسط "ناقاضیان" ومسؤلین وزارت اطلاعات بتاریخ 13/5/67 نگاشت از قول پدرخویش نوشت :" پس از عرض سلام .حضرت امام فرمودند ،نامه دوم جنابعالی موجب تعجب شد شما فرد مذکور رابگویید بیاید تهران تا مسائلش را بگوید و مطمئن باشید وباشد که مسئله محرمانه میماند شما نمیدانید من نمی خواهمم سر سوزنی به بی گناهی ظلم شود ولی دید شما در مورد ضد انقلاب و بخصوص منافقین را قبول ندارم، مسؤلیت شرعی حکم مورد بحث با من است جنابعالی نگران نباشید. خداوند شر منافقین را از سر همه کوتاه نماید"
در این نامه به حکمی اشاره شده است که بوسیله آن در اندک زمانی قریب به سه هزارتن وبه قولی بیش از چهار هزار تن از زندانیانی که قبلا محاکمه شده بودند و احکام حبس خویش را دریافت و دوران محکومیت را میگذراندند و حتی بعد از گذراندن دوره محکومیت آزاد شده بودند، دو باره دستگیر و بر خلاف تمام موازین عرفی و شرعی اعدام شدند.
متن حکمی که آقای خمینی در پاسخ به " مسؤلین جانی " داده بود، بدین قرار است:
بسمه تعالی
در تمام مواردفوق هرکس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است.سریعا دشمنان اسلام را نابود کنید، در مورد رسیدگی به وضع پرونده ها در هر صورت که حکم سریعتر اجرا گردد همان مورد نظر است.
روح الله الخمینی.
بدینسان هزاران زندانی که بعضا خانواده هایشان انتظار آزادی آنان را میکشیدند به فرمان خمینی ، امام جور وظلم به قتل رسیدند .
پیکرهای بیجان و به خون خفته آنان در محوطه ای در خاوران بدون نام و نشان به خاک سپرده شدند . این مکان بعدها از طرف بستگان داغدیده شهیدان جنایت و تباهی، گلزار خاوران نامیده شد تا زیارت گاه مادران ، پدران،همسران وفرزندان داغ دیده بگردد. اینک رژیم جنایت و خیانت بنی مطلقه در تدارک تخریب این میعادگاه دلسوختگان است تا به خیال خود یاد آنان را به فراموشی بسپارد. نمیداند که برفرض که این شناعت را نیز انجام دهد، با تخریب مزارشان یادشان از دلها پاک نمیگردد فقط سیاهی دل وافکار بنی مطلقه ، که خود مصداق بارز نفاق و کفرند، را عریان تر خواهد کرد تا شاهدی باشد بر اینکه اینان که بنام خدا و پیامبرش "حکم" میرانند، محاربان اصلی با خدا و خلق او وپیامبر و دینش که دین رحمت بود نه زحمت، میباشند.
jmpakneja@yahoo.fr