از اين ستون تا تو
dona@shahrvand.com
drobati@yahoo.com
سلام
از آن روزي كه آقاي خميني در بهشت زهرا خطاب به رژيم شاهنشاهي گفت كه شما شهرها را خراب و گورستانها را آباد كرده ايد بيشتر از يك ربع قرن ميگذرد. همچنين در سخن است كه نوار آن سخنراني امروز در ليست ممنوعه رژيم است.
پس قرار بود بعد از حكومت شاهنشاهي، حكومتي جانشين آن شود كه شهرها را آباد كند و "آباداني" در گورستان را براي هميشه متوقف كند. اما اين چنين نشد و دگرانديشان بنا به رفتارهاي غيرمدني حاكمان نميتوانستند جايي در شهرهايي كه قرار بود آباد شوند داشته باشند. بايد تن به غربت به هر نحو و به هر نام ميدادند و يا روانه زندان ميشدند و يا سكوت. اما رژيم تاب تحمل دگرانديشان را هم در زندان نداشت و در طول سالهاي 60 با طرحهاي از پيش انديشيده در راستاي حفظ بيضه حاكمان دست به قتل عام دگرانديشان زنداني زد و تا جايي هم كه در توان داشت آن را به بيرون زندانها و خارج از كشور گسترش داد.
سران رژيم سپس با شقاوتي منحصر به خود اجساد دگرانديشان را در گورهاي بي نام دفن كردند و بر آن قطعه از گورستان نامي زشت نهادند. رژيم به اين هم بسنده نكرد و بابت هر فشنگي كه براي كشتن دگرانديشان در كرده بود، معادل آن را به ريال از خانواده هاي آنان وصول كرد.
advertisement@gooya.com |
|
رژيم جمهوري اسلامي اگر در شهرها نتوانست كار چشمگيري صورت دهد ــ نمونه آن تهران بزرگ كه هواي سالم در آن بايد جيره بندي شود ــ اما حسابي در گورستانها كار كرد و تا ميتوانست آمار باشندگان آن را بالا برد.
ـــــ
امروزه در خبرها ميخوانيم كه مسئولان حكومت اعلام ميكنند كه زنداني سياسي در ايران به عدد انگشتان دست است و درست ميگويند، چرا كه ديگر كسي نمانده و اگر هم از بخت بد كسي به دامشان بيفتد با اندوخته تجربه بالايي كه از سالهاي 60 دارند، در جا كار را يكسره ميكنند، مثل زهرا كاظمي.
بگذريم! مردم اما هيچگاه از نام شايسته نام گذارانش براي گورستان عزيزانشان استفاده نكردند، بلكه بر آن نام پر مثماي "خاوران" نهادند، جايي كه خورشيد طلوع ميكند و روز متولد ميشود.
به راستي كسي از ما ايرانيان هست كه حتي يك چهره را در خاوران نشناسد؟
ـــــ
مجيد نفيسي، شاعر و نويسنده، كه در همان سالها همسرش عزت طبائيان را كشتند در جايي نوشت، نقل به معني، كه اگر جمهوري اسلامي به فاجعه كشتارها اعتراف كند و تقاضاي بخشش كند به سهم خود ميبخشم.
يادم ميآيد سالها پيش آن را خواندم و گريه كردم و الان هم . . .
در حرف مجيد همان چيزي يافتم كه جايي ديگر براهني در رابطه با قطع استمرار قتل در فرهنگ ما نوشته بود كه با كشتن قاتل عمل قتل پي گرفته ميشود، بايد انگيزه هاي قتل را از بين برد.
ـــــ
روحانيت كليسا بعد از سالهاي دراز، به اين درك رسيد كه بايد از جانب فاجعه هايي كه پدران معنوي شان در گذشته مرتكب شده اند، از جهانيان تقاضاي پوزش كنند.
و اين امر پذيرش تاريخي انسان است كه هر از چندي به ياد خود بياورد كه انسان است. اين همان چيزي است كه روحانيت جمهوري اسلامي روزي چه در قدرت باشد و چه نباشد، بايد با پوزش خواهي از مردم به خود يادآوري كند كه انسان است.
به احترام خانواده ها و بازماندگان كشتارهاي جمعي دگرانديشان آرميده در خاوران از جا برميخيزم و از صميم وجود تسليت ميگويم.
---------------------------------------------------------------
"خاوران، رفتم گل ات بچينم": شعر و يا كتابي شايد، از مجيد نفيسي