سرکوب اعتراضات سپتامبر 2007
http://www.roshangari.net
,سربازان به روستای ما آمدند تا باربر بگيرند. نام 10 نفر را جمع کردند. من يکی از آنها بودم. والدينم پير بودند و نميتوانستند کار بکنند. کمی لباس برداشتم و تنها رفتم. سربازان خيلی آهسته راه ميرفتند که باعث می شد سفر ما طولانی شود. من قبل از شروع سفر مريض بودم. به توصيه دوستانم از سربازان دوا خواستم. افسر گروه به من گفت صبر کن وقتی به ده رسيديم به توا دوا ميدهم. سربازان همه ميانسال بودند و جوان به نظر نمی رسيدند. وقتی به ده x [اسامی به خاطر امنيت محفوظ مانده است.روشنگری] رسيديم، سربازان در مدرسه خوابيدند و ما که به زور برای کار گرفته شده بوديم، در منزل کدخدا. من اجازه داشتم بيرون بيايم تا از کلينيک مدرسه دارو بگيرم. آنها مرا به ساختمان مدرسه بردند و به من يک ليوان چای دادند. از من خواستند دوا را بخورم. برق نبود و ما زير نور يک چراغ دستی بوديم. وقتی ميخواستم دوا را بخورم، افسر ناگهان يک چاقو را روی گردن من گذاشت. لباس های مرا پاره کرد و گفت اگر داد بزنی تو را می کشم. او به من تجاوز کرد. ميترسيدم داد بزنم که...,
اين يکی از 38 مورد تجاوزی است که يک سازمان زنان برمه ای در مارس امسال آنهارا مستند و منتشر کرده است. خونتای نظامی برمه، تجاوز به زنان را به عنوان يکی از وسايل ارعاب و شکنجه و به تسليم کشيدن مردم، بطور گسترده به کار ميگيرد. درکنار سرکوب گسترده دگرانديشان، سرکوب اقليت ها نيز به شيوه هولناکی صورت ميگيرد. نيروهای نظامی به روستاها حمله کرده و ده ها روستا را به آتش کشيده اند. ميليون ها نفر را به اجبار و زير سرنيزه کوچ داده اند، همانطور که در مورد فوق گزارش شده، مردم را به زور به بيگاری می برند و در حين بردگی کتک ميزنند و به زنها تجاوز ميکنند. تنها در سال گذشته 232 روستا به زور تخليه و ساکنان آن کوچ داده شدند. به تخمين فقط در داخل کشور بيش از نيم ميليون نفر در حال فرارند. در بيرون از برمه فقط در تايلند نزديک 170000 نفر پناهنده در کمپ ها انباشته شده اند.
advertisement@gooya.com |
|
بيش از دو دهه است که اين جنايات هولناک عمدتا زير پرده سکوت پيش ميرود. با اينکه برمه محل رقابت قدرت های غربی و آسيايی است و با اينکه خانم آنگ سان سوچي، رهبر اپوزيسيون که در بازداشت خانگی است، از نظر قدرت های جهانی دارای وجهه رسمی و برنده جايزه صلح نوبل است و حتی با اينکه گفته ميشود رهبران حزب او، ليک ملی دمکراسی NLD عمدتا محافظه کارند و از برنامه های صندوق بين المللی پول و بانک جهانی حمايت کرده اند، اما قدرت های جهانی ورسانه های انحصاری بيش ازآن سرگرم تلاش برای پيروزی لشکرکشی به عراق و خاورميانه هستند که صلاح ببينند در اين مدت جنايت فجيع عليه يک ملت 55 ميليونی را در راس خبرها قرار دهند. در حاليکه اگر استثناهای جنايات جنگی و اشغال در خاورميانه را کنار بگذاريم، آنچه دراين وادی ترس ميگذرد، به واقع در جهان اگر بی نظير نباشد، کم نظير است.
جان پيلجر روزنامه نگار و تحليلگر برجسته استراليايی عليرغم خطرات جدی توانست فيلم مستندی از سرکوب خشن در برمه تهيه کند که در سال 1996 تحت عنوان Inside Burma - Land of Fear به نمايش درآمد. هرچند ميدان وسيعی که رسانه های انحصاری برای پژواک نظرات صاحبان و مديران خود دارند، در اختيار پيلجر نبود، اما فيلم توانست تصوير دقيقی از مفهوم سرکوب در برمه را در مقابل افکار جستجوگر بگذارد. در فيلم که پيلجر آن را با همکاری ديويد مونرو تهيه کرد صحنه هايی از کشتار وحشيانه خيزش بزرگ اوت سال 1988 نيز ديده ميشود. پيلجر بينندگان را با سياست های وحشيانه خونتای نظامی حاکم بر برمه آشنا ميکند، از جمله حمله مسلحانه به بيمارستان ها و تيراندازی به سوی بيماران و پزشکان و پرستاران،دفن و سوزاندن زخمی ها در حالی که برخی از آنها هنوز زنده اند، به بردگی کشيدن ,غيرخودی, ها اعم از دگر انديشان و معترضين و گروه های اقليت و تحميل کار بدنی سخت به آنها، بيگاری زندانيان سياسی در حاليکه پای شان در زنجير است، زندانی کردن کودکان...
دولت نظامی و ملی گرا و... ,مکتبی,!
در 15 ماه اوت امسال خونتای نظامی برمه ناگهان يارانه مواد سوختی را حذف کرد. گزارش شده است بهای گاز طبيعی 500 درصد افزايش يافت. بهای ديزل رسما دو برابر اعلام شد. اولين کالاهايی که تحت تاثير قرار گرفتند، مواد غذايی اساسی بودند که روی سفره مردم محروم قرار ميگيرند، آنهم در کشوری که اکثريت عظيمی به گفته پناهندگان، تنها يک وعده غذا می خوردند. تظاهرات کوچکی که دانشجويان در پی آن اعلام کردند، در عرض سه روز به 25 شهر گسترش يافت و مردم فقير شهر و روستا را به خيابان ها کشيد و در رسانه های بزرگ بازتاب يافت.
همانطور که در رسانه ها ديده ايم،راهبان بودايی که شمار و اعتبار آنان در کشور محنت زده بالاست، در مرکز تظاهرات قرار داشتند و در برخی کشورهای اروپايی به نشانه همبستگی با آنها به مردم پيشنهاد شد روز معينی را به رنگ عبای راهبان بودايي، سرخ بپوشند. برخی از تحليل گران، برجسته بودن نقش راهبان در اعتراضات را نشانه محافظه کاری رهبران NLD ميدانند که به بهانه جلوگيری از اعمال خشونت خونتا سعی ميکنند انرژی تظاهرات را محدود کرده وبا رژيم نظامی به توافق هايی دست يابند. با وجود اين بايد به خاطرداشت در خيزش 1988 که بااعتراضات دانشجويی شروع شد و بدنه اصلی آنرا دانشجويان، کارگران، روستائيان و نيز راهبان تشکيل ميدادند، نظاميان حداقل 3000 - به گفته اپوزيسيون برمه 10000، تن را در عرض چند روز به قتل رساندند.
مذهب نه فقط در ميان معترضين بلکه در سياست حاکمان برنامه نقش برجسته ای بازی کرده است. دولت ژنرال نه وين که بعد از کودتای نظامی 1962 قدرت را به دست گرفته بود، يک تفسير من در آوردی از بوديسم اختراع کرده بود که همه مردم برمه موظف بودند به آن بگروند. تازه او حکومت خود را ,راه برمه به سوسياليسم, ميخواند، همانطور که خونتای نظامی نام خود را ,دولت قانون و شورای بازسازی نظم, گذاشته است. گويا ديکتاتورها مخصوصا قصد دارند نام هايی برخود بگذارند که از فرط تضاد با ماهيت شان فورا مردم را متوجه کند که حقيقت در حوزه حکومت آنها بايد قربانی شود.
نه وين می گفت هدف از اعمال مذهب اجباری, عاری کردن مردم از خودخواهی, است.البته اکثريت مردم برمه بودايی هستند ولی از شاخه ای که عمدتا ريشه در بوديسم هندی دارد وبه هرحال قديمی است نه اختراع دولتی.برخی معتقدند هدف نه وين جدا نگه داشتن برمه از مناقشات دو قطب در دوران جنگ سرد بود.
به هرحال اين موجب نشد که حکومت نظامی او از مواجهه با رشد يک گرايش چريکی مائوئيستی در امان بماند که خودرا , پرچم سفيد, ميخواند و برخی آنرا بزرگ ترين تهديد برای حکومت نظامی آن دوره خوانده اند.از همين جاست که وزير مذهب برمه بعد از تظاهرات اخير، ناآرامی ها را به تحريکات توامان غرب و ,بازگشت کمونيست ها, نسبت داد.
دولت نظامی پول کشور بر پايه ترکيبی از عدد 9 تغيير داد. توماس کليفورد هنرمند و روزنامه نگار مستقل آمريکايی نوشته است اين تغيير بر اساس توصيه يک ستاره شناس که گفته بود عدد 9 بيش از عدد ده برکت دارد، صورت گرفت. خونتای نظامی کنونی نيز که بعد از سرکوب خونين تظاهرات 8 دسامبر 1988 که به خيزش 8888 مشهورشد،روی کار آمد، از استفاده از ,مکتب, غافل نمانده است. کليفورد نوشته است در نوامبر 2005 وقتی خونتا پايتخت کشور را از رانگون انتقال داد، بنا بر توصيه يک ستاره شناس که ژنرال تان شوئه او را استخدام کرده بود، انتقال درست راس ساعت 6.37 دقيقه صبح شروع شد که شگون داشته باشد. اين ژنرال 73 ساله رهبر خونتا و دولت نظامی است. نظاميان نام کشور را هم به بهانه اينکه ,خودی, يا بومی نيست عوض کرده و ميانمار ناميده اند و از اينجاست که در بسياری از خبرها در کنارنام برمه، ميانمار اضافه ميشود. اسم بسياری از شهرها هم ,خودی, شد، مثل رانگون که حالا يانگون ناميده ميشود.
البته مثل همه جای ديگر، ,مکتبی, کردن دولت، ابزاری است برای پوشش دادن به سياست و تصميمات سياسی برای حفظ قدرت. ملی و مکتبی شدن فقط منحصر به تعويض نام يا محل پايتخت يا طرح های من درآوردی نيست که در کشور مصيبت زده، ميليون ها دلار را صرف ساختمان يا راه سازی يا طرح های نظامی ميکند. پروژه جنون آميز پاکسازی قومی و انحلال assimilation همه گروه های قومی نيز بخشی ازاين سياست است. برمه از گروه های قومی متعدد کارن،شان، چين،کاچين، شن، مون، راخين و غيره و همچنين پيروان فرقه های گوناگون بودايی و بخش کوچکی از مسيحيان و مسلمانان تشکيل شده است. پاکسازی قومی يا سياست انحلال ـ,غيرخودی, ها در چنين کشوری نه تنها به کشتارهای هولناک کنونی انجاميده است، بلکه برخی از تحليل گران نگرانی خود را از عواقب اين امر برای آينده برمه بعد از سقوط خونتا نيز ابراز داشته اند. بويژه که در برمه فقط آمريکا و چين با هم رقابت نمی کنند. بلکه بين خود قدرت های آسيايی بويژه چين، ژاپن و هندوستان برای اعمال نفوذ در برمه رقابت وجود دارد.
مقاومت مسلحانه عمدتا در مرزهای کشور متمرکز است. به همين دليل و با توجه به فرارهای گروهي، رژيم مرزها را مين گذاری کرده است، بطوريکه افغانستان و برمه دو کشوری هستند که با هم مقام اول را در ليست کشورهای مين گذاری شده کسب کرده اند. در چنين شرايطي، خونتای نظامي، روی مين رفتن را جرم اعلام کرده است، يعنی اگر کسی از روی مين رفتن جان سالم به در ببرد مجرم محسوب شده و بايد جريمه بپردازد! ضمنا برمه مرکز ترافيک جنسی زن و کودک وبعد از افغانستان دومين کشور توليد کننده ترياک در جهان است.
قدرت های بين الملي، حمايت ,گزينشی, از حقوق بشر براساس ,مدروز, و دو توصيه که بايد شنيد
بعد از سرکوب اعتراضات اخير، جرج بوش درسخنرانی خود در سازمان ملل به خونتا اعتراض کرد و گفت در مورد رهبران نظامی تحريم های سخت تری را اعمال ميکند. براون نخست وزير انگليس نيز ابراز نگرانی کرد که تعداد کشته ها احتمالا بيش از آن است که دولت برمه اعلام ميکند [که قطعا چنين است و رسانه ها ازقول شاهدان از مشاهده 200 جسد نام برده اند]. سازمان ملل و ديگر قدرت های بزرگ، همه وظيفه خود را درمحکوميت خونتا به انجام رساندند و رسانه های انحصاری نيز گزارشات مفصلی از تظاهرات منتشر کردند.
حمايت اين نوع قدرت ها به چيزی که کمتر از همه مربوط است، دفاع حقوق بشر است. وگرنه از همه جا گذشته در همسايگی برمه يعنی در بنگلادش در همين ماه های اخير يکی از خونين ترين سرکوب های يک دولت کودتايی نه جلوی دوربين رسانه ها بلکه به پشت آن انتقال داده شد.
اما برمه يک محل رقابت آمريکا و چين و ساير قدرت های آسيايی است. اين کشور با مساحت 678500 کيلومتر مربع بين دو غول در حال برآمد و رقبای آتی قدرت های غربی يعنی چين و هند قرار دارد. چين بزرگ ترين شريک تجاری رژيم برمه است ودر ساخت تاسيسات سنگين نظامي،و تامين جت های جنگنده، تانک، قايق های گشتي، خودروهای ارتشی و سلاح های سبک و ساختن راه ها و جاده ها به رژيم برمه کمک ميکند.
در جزوه ليگ زنان برمه ای که در آغاز اين مقاله از آن نقل قول شد، آمده است ,هند که رسما از جنبش دمکراسی در سال 1988 حمايت کرد از اواسط دهه 90 برخورد خود را با خونتا ملايم کرده و در چند سال گذشته فروش اسلحه و مهمات به آن را آغاز کرده است.,
ژاپن نيز يکی از شرکای تجاری بزرگ خونتا محسوب ميشود و روسيه ميگ های جنگی در اختيار رژيم ميگذارد.
طبيعتا قدرت های غربی هم در اين ميدان رقابت بيکار ننشسته اند. جان پيلجر در گزارشات خود از برمه که زير اين مقاله لينک مجموعه آنها آمده است، گستره ی روابط تجاری شرکت های بزرگ غربی با دولت نظامی برمه در همين چند سال اخير را نشان داده و نقد ميکند.
بعلاوه وقتی پای نقض حقوق بشر در کار است، قدرت های بزرگ اگر به نفع شان باشد به تنها ابزاری که می انديشند، تحريم است. در حاليکه تحريم ها هيچ ديکتاتوری را فرو نکشيده، بلکه دولت های سرکوبگر در شرايط تحريم، تمام امکانات مالی را که از مجاری رسمی و غير رسمی به دست می آورند، به طرف تقويت بنيه نظامی و امنيتی خود سوق ميدهند و اعتراض مردم به فلاکتی را که گريبانگير آنها ميشود، با سرکوب بيشتر پاسخ ميدهند.
حقيقت اين است که قدرت های بين المللی آنقدر دفاع از حقوق بشر و دمکراسی را به بازی گرفته اند که که ابزار و امکانات بسيار بزرگی را که برای فشار به دولت های سرکوبگر ميتوانست وجود داشته باشد از کار انداخته اند. وقتی ديکتاتور,خودی, مورد تحبيب و تشويق قرار ميگيرد وبه او دکترای افتخاری در حقوق بشر و صلح داده ميشود، اما رای آزاد ,غيرخودی, ها در انتخاباتی دمکراتيک، در گوشه ديگر جهان با گرسنگی و سرکوب و سلاح گرم جزا داده ميشود، خود ارزش های دمکراتيک و حقوق بشر، همانطور که ديکتاتورها و سرکوبگران ميخواهند، از معنا تهی شده و از کار می افتد.
جان پيلجر در مقاله ای در سال 2005 در رابطه با برمه نوشت خانم انک سان سوکی که با پيلجر دوستی ديرين دارد به او گفته بود:, برای رسانه ها، برمه به ندرت مدروز است. ولی در مورد مبارزه ای مثل مبارزه ما چيزی که مهم است به خاطر بسپاريم اين است که دوام داشته باشد، چه در زير نورافکن باشد چه نباشد، و اينکه هرگز متوقف نشود.,
پيلجر بويژه به کسانيکه يک بار به تظاهرات ضد جنگ ميروند و چون نتيجه ای نمی بينند نااميد ميشوند، يادآوری ميکند که اين گفته ی خانم سان سوکی را به خاطر بسپارند.
اما در مورد برمه و مبارزات آزاديخواهانه آن پيلجر اضافه ميکند:
,وقتی نه سال پيش مخفيانه در برمه فيلم برداری ميکردم، به چيزی برخورد کردم که ميتواند تابلويی از انگلستان ديکنزی باشد. نزديک شهر تاووي، در جنوب، يک گروه از مردم داشتند تحت نگهبانی سربازان، جاده برای ريل راه آهن را می ساختند. اين ها برده های به کار کشيده شده و بسياری از آنها کودک بودند. من دختر کوچکی را ديدم که لباس آبی بلندی پوشيده بود و در تقلا بود بيلی را که از خودش بلندتر بود به کار بگيرد. از خستگی به پشت افتاد و شانه هايش را از درد گرفت. از او پرسيدم:,چند سال داري؟, جواب داد:(11 سال)
همانطور که نبايد مردم فلوجه، نجف، بغداد، رام الله و غزه را فراموش کرد، ما نبايد اين دختر کوچک، و مردمش، و رهبرشان را که برای حقوق پايه ای خود مبارزه ميکنند و مستحق حمايت ما هستند، به فراموشی بسپاريم.,
هم توصيه خانم سان سو کی و هم توصيه پيلجر را بايد به خاطر سپرد، بويژه وقتی خودمان گرفتار ستم و سرکوب، و محتاج پايداری در مبارزه برای رسيدن به آزادی و نيازمند حمايت آزاديخواهان جهان از اين مبارزه هستيم.
زهره سحرخيز