m.rad@gmx.net
بحران خاورميانه يک بار ديگر در صدر مسائل جهانی قرار گرفته است اگر چه طی سالهای گذشته با تمام توان نيروهای متجاوز به منطقه تلاش کردند وانمود کنند که گره گاه تضادهای جهانی در اين منطقه قرار ندارد ولی چه کسی است که نداند جناياتی که در منطقه اتفاق افتاده است و هنوز ادامه دارد بخاطر منابع عظيم نفتی در منطقه است که قراربود حاکميت آمريکا و کشورهای غربی را در جهان تثبيت کند تا دمار از روزگار کشورهای ديگر تحت عنوان مبارزه با تروريسم و گسترش دمکراسی در آورند.
کشاندن بحران به اروپای شرقی و رشد تضادبين کشورهای اروپای شرقی با روسيه و ادامه بحران مصنوعی در شبه جزيره کره و حتی علم کردن مسئله دارفور در سودان همگی در خدمت اين سياست بوده است تا فرصت لازم بدست آيد و منطقه خاورميانه باب طبع آمريکا و کشورهای غربی در آيد.
کشورهای غربی که بعداز سالهای۱۹۹۰ کار سازمان ملل را پايان يافته تلقی کرده و بدون مشورت با آن جنگ يوگسلاوی را آغاز کردند و حتی در سال ۲۰۰۳ بدون موافقت سازمان ملل جنگ غير قانونی را به عراق تحميل کردند مدتیاست بار ديگر افسار را کج کرده و دوباره مشتاق شده اند با سازمان ملل همکاری کرده و در تلاشند با صدور قطع نامه های متعدد وانمود کنند که گويا آنها خواهان همکاری با ديگر کشورها برای حل مسائل جهانی هستند.
علت تغيير تاکتيک غرب چيست؟
ديروز شصت و يکمين سال ايجاد سازمان ملل بود سازمانی که از بدو ايجاد آن همواره ملعبه دست کشورهای قدرتمند قرار داشت تا سياستهای خود را از طريق آن در سطح جهان پيش ببرند در همين سازمان ملل بارها و بارها تصميم گرفته شد تا کشورهای ديگر مورد حمله قرار گيرند جنگ کره در سال ۱۹۵۱ که سه سال بدرازا کشيد و موجب کشته شدن بيش از سه مليون کره ای در جنگی ناعادلانه شد تصميم همين سازمان ملل بود که بيش از پنجاه سال شبه جزيره کره و جنوب شرقی آسيا توسط آمريکا و کشورهای قدرتمند ديگر در حالت جنگ نگه داشته شده است و حالت نه جنگ و نه صلح بر قرار است.
در سالهای۱۹۶۰ تا ۱۹۹۰هر دوقدرت بزرگ موجودهرکدام بيش از ۷۰ بار از حق وتوی خود برای جلوگيری از حل بحرانهای جهانی استفاده کردند سازمانی که در سال ۱۹۴۵ ايجاد شده بود تا مانع جنگ شود و صلح و دوستی واز همه مهمتر زمينه همکاری مسالمت آميز را فراهم کرده تا ملتها در کنار همديگر و بشيوه مسالمت آميز بزندگی و پيشرفت ادامه دهند . آيا ميشود طی شصت و يک سال گذشته جنگی را در افسا نقاط جهان سراغ گرفت که کشورهای قدرتمند در آن حضور نداشته باشند و در آن دخالت نکرده باشند؟.
حال چه شده است که يکباره سازمان ملل محبوب آقايان شده که برایآن سينه ميزنند سئوالیاست که بسياری از دست اندرکاران مطالعات استراتژيک را بخود مشغول کرده است آيا اين کشورهای متجاوز و زورگو عاقل شده اند؟ آياآنها واقعا قصد دارند توبه کنند و دست از شيطنت بر دارند بقول خودمان آدم شده اند که سينه چاک سازمان مللی شده اند که حتی تا چند ماه پيش برای آن تره هم خورد نميکردند؟.
اخيرا گزارشات فراوانی از منابع استراتژيست های نظامی کشورهای غربی درز کرده است که نشان ميدهد اين کشورها پس از بررسی و تحليل فراوان و داده های موجود به اين نتيجه رسيده اند که با توان اقتصادی و نظامی موجود قادر به کنترل جهان نبوده و مصرند که تا پيش از تدارک لازم بايد اجرایاين سياست در واقع کنترل تام و تمام جهان را به تعويق انداخت خود صاحب نظران آمريکايی پا را فراتر گذاشته و حداقل زمان لازم را سی سال در نظر گرفته اند به شرط آنکه کشورهای غربی اجازه مسلح شدن به کشورهای جهان سوم را ندهند.
در تحليل آنها عدم آمدگی کشورهای اروپايی برای شرکت همه جانبه دراين قدرت نمايی قدرت گيری روسيه و مقاومت موجود در سطح جهان واز همه مهمتر عدم استفاده تام وتمام از ظرفيت های سازمان ملل بعنوان ابزار لازم گنجانده شده است که بايد بدقت و با حوصله بر روی آنها کار کرد تا زمينه نهايی آقايی بر جهان بوجود آيد.
پيشتر همين تحليل گران فکر ميکردند با آغاز جنگ اول کشورهای غربی بر عليه عراق در سال ۱۹۹۱با بلبشويی که در کشورهای بلوک شرق درجريان بود بسرعت زمينه کنترل جهان را فراهم خواهدشد و همين خوش باوری بود که کشورهایغربی را برآن داشت تا به يوگسلاوی حمله کنند تا تنها مانع جلوگيری از اجرایاين سياست در اروپا را از پای در آورندو گوشمالی سختی به روسيه بدهند تا ديگر نتواند سر بلند کند.
آغاز جنگ دوم عراق در سال ۲۰۰۳ در واقع برداشتن مانع اساسی در خاورميانه برای کنترل کامل منطقه نفتی بود کشورهایغربی بر روی نيروهای مقاومت و رژيم ايران حساب باز نکرده بودند و فکر ميکردند با سروسامان دادن به اوضاع عراق و کنترل منابع نفتی خاورميانه کار رژيم ايران و کشورهای مخالف سياست های کشورهای غربی يکسره خواهد شد .
محاسبات آمريکا و پيمان ناتو بنظر ميرسيد با تقسيم کاری که در اروپای شرقی و افغانستان و عراق صورت گرفته بود با موفقيت به پايان خواهد رسيد حتی کشورهايیهمانند روسيه و چين هم که دارای توانمندی نظامی اتمی بودند با قدرت نظامی تهاجمی که آمريکا و هم پيمانان آن نشان داده بودند در شکست اين سياست نظامی ترديد داشتند ويا لااقل فکر ميکردند پس از اين موفقيت کشورهای غربی بر اساس سابقه تاريخی کار را بهمين جا ختم نکرده بلکه به فتوحات خود ادامه خواهند داد چه درهمان ايام زمزمه خطر چين برای منافع غرب در صدر تبليغات کشورهای غربی قرار داشت.
نقش عراق در شکست اين استراتژی
در تاريخ سابق نداشته است که کشوری همانند عراق اينهمه سال زير ضربه کشورهای متجاوز قرار داشته باشد عراق از همان بدو استقلال درگير مبارزه با قدرت های سلطه گر بوده است اين کشور در سال ۱۹۳۲ در تقسيم بندی اين منطقه بين انگلستان و فرانسه استقلال يافت ولی همواره زير کنترل انگلستان باقی ماند تنها سه سال پس از اين استقلال احزاب چپ تحت رهبری ميشل افلق با ديدگاه سوسياليسم ، ناسيوناليسم وپان عربيسم در کشورهای عرب پا گرفتند بجرات ميشود گفت اين بزرگترين حادثه تاريخی بود که تفکرات عقب افتاده و قرون وسطايی و مذهبی کشورهایعربی را برای هميشه زير سئوال برد و تاثير بی سابقه ای در ساختار تشکيلاتی و سياسی و اقتصادی کشورهای عرب گذاشت که بسرعت بافت اجتماعی کشورهایعرب همانند مصر، سوريه ، عراق ، ليبی ، الجزاير و فلسطين را دگرگون کرد ناصر در مصر ،اسد در سوريه ، قذافی در ليبی ، صدام حسين در عراق و عرفات در فلسطين و ... قدرت را بدست گرفتند و دگرگونی بيسابقه ای در خاورميانه ايجاد شد.
اين دگرگونی از شکل بسيار خام خود در مصر که در گير نيروهای مذهبی بسيار عقب افتاده بود آغاز شد و شکل تکاملی خود را در عراق طی کرد مطالعه آثار شخصيت های عربی نشان ميدهد که عراقيها با استفاده از تجارب ديگر کشورهای عرب به موفقيت های بسيار بزرگی دست يافته بودند همگی شخصيت های سياسی عربیاز جمله عرفات اذعان دارند که رهبران عراق بزرگترين استراتژيست و تاکتيکر کشورهای عرب بوده اند که تاريخ عرب بخود ديده است حتی خود طالبانی هم که دشمن سرسخت صدام حسين بوده به اين امر اذعان کرده است.
حزب سوسياليست عراق در سال ۱۹۴۷ با هدف جامعه اشتراکی و جدايی مذهب از حکومت ايجاد شد و در سال ۱۹۶۳ قدرت را بدست گرفت که آغاز تحولات گسترده ای در خاورميانه شد قرار داد صلح با ايران ، ايجاد اتحاديه عرب ، جبهه امتناع عربی ، پشتيبانی بدون قيد وشرط از جنبش فلسطين ، برسميت نشناختن اسرائيل ومخالفت با سياستهایآمريکا در منطقه و از همه مهمتر دعوت از مليونها کارگر عرب برای کار در عراق که تعداد آنها تا قبل از جنگ ۱۹۹۱ به بيش از سه و نيم مليون نفر ميرسيدو در نهايت پذيرفتن تمامی سازمانها و احزاب و شخصيت های ايرانی مخالف رژيم ايران و کمک مالی به آنها تا در مقابل رژيم ايران در امان بمانند از جمله اقداماتی بود که دولت عراق پای اجرای آنها رفت.
در مقابل کشورهای غربیاز حربه ايران و ترکيه برای متلاشی کردن اين کشور و جلوگيری از پيشرفت اقتصادی آن ازهيچ کوششی فرو گزار نکردند همزمان با آن با ايجاد جبهه اتحاديه شيخ نشين های عرب در منطقه که هنوز دوران ماقبل تاريخ را طی ميکنند زمينه کنترل منابع نفتی را فراهم ميکردنددر همين دوران است که کويت که بخشی از بصره بود بعنوان يک کشور برسميت شناخته ميشود.
عراق که تجارب کشورهای منطقه را بخوبی مد نظر داشت با تدارک غير قابل تصور از سال ۱۹۹۱ عليرغم خسارات مالی وارد شده به اين کشورموفق شد تا سال ۲۰۰۳ نيروهای متجاوز را در منطقه زمين گير کند و هرساله ميلياردها دلار هزينه به آنها تحميل کند و علاوه بر آن حکومتهای شيخ نشين عرب و ترکيه و حتیايران را به يک سکه پول سياه تبديل کند با مسجل شدن اشغال عراق رهبران اين کشور با انحلال تمامی سازمانهای کشور عملا دست آمريکا و شرکا را در حنی گذاشتند و آنها در تصور اينکه کار تمام شده است جشن و پايکوبی کردند و حکومت ايران هم با آنها در اين امر شريک شد و فکر ميکرد يک رقيب را از دور خارج کرده است.
اگرچه امروز صدام در زندان است و لی جنبش مسلحانه با قدرت تمام و با رهبری همان حزب بعث به پيش می تازد تنها طی سه هفته اخير بيش از ۸۰ سرباز آمريکايی کشته شده و بيش از دوهزار نفر زخمی شده اند و صدها ابزار جنگی متلاشی شده است که کک به تنبان متجاوزان انداخته است که بحث فرار از عراق را پيش کشيده اند از خبر ها بر می آيد که سلاحهای سنگين مخفی شده توسط مبارزان بتدريج وارد صحنه ميشود برایآمريکا تنها جاشهای کرد و مزدوران عراقی از ايران آمده برجای مانده است نفرت از طرفداران ايران در عراق حد و حسابی ندارد کشتار و سربريدن و شکنجه مبارزان توسط طرفداران ايران و آمريکا مردم را متحد کرده است در کردستان عراق بيش از هشت هزار زندانی کرد وجود دارد.
آمريکايی ها بخوبی در يافته اند که گروگان گيری سران عراق برای شان گران تمام شده است وحکومت ايران هم دريافته است که مردم عراق همانند آنها عقب افتاده نيستند که خود را دودستی تسليم ارتجاع مذهبی عراقی همانند سيستانی وحکيم کنند تمام هزينه های رژيم ايران برای کشاندن مردم به مکانهای مذهبی عراق که در واقع همان اهرام مصر هستند با اين تفاوت که در داخل آنها ضريح برای مردم فريبی گذاشته اند بر باد رفته است فرقی نميکند که آدم ديوانه ای همانند صدر ادعا کند که آمريکا با انفجار مقبره امام يازدهم شيعيان (گويا امام زمان شيعيان هم در همين مکان در چاهیغيب شده است تا بعدا ظهور کند) قصد بعقب انداختن ظهور امام زمانرا داشته است.
از وحشتی که نيروهای آمريکايی و انگليسی را فرا گرفته است چنين بر می آيد که کار متجاوزان در عراق تمام است شکست حتمی در عراق تحولی شگرف در منطقه بر جای خواهد گذاشت در اين جنگ تمامی طرفداران آنها نظير ترکيه و اردن و شيخ نشينها شرايط سختی را در پيش دارند.
کشتن بيش از ششصد هزار عراقی از زمين و هوا آنهم بيدفاع در کشوری با جمعيت کم همانند عراق جنايتی است نابخشودنی و هرگز عراقيها از جنايت کاران نخواهند گذشت ولیهمين موفقيت بيسابقه در مقابل بزرگترين غول نظامی جهان آن قدرتیاست که تنها با يک برنامه ريزی طولانی مدت امکان پذير شده است و اين استفاده از همان تجاربیاست که عراقی ها تواتنستند بخوبی از آن بهره بگيرند رهبری محکم و پی گير و اعتقاد به پيروزی و شکست نهايی دشمن و بر حق بودن راز ادامه مبارزه در عراق است.
طی سه ماه گذشته با شايعه های فراوان در مورد سقوط بغداد آمريکايی ها را بر آن داشت تا بيست هزار نيروی تازه نفس وارد بغداد کنند و جلسات متعدد با ماريونتهايی نظير طالبانی و بارزانی و مالکی راه بجايی نبرد و سر از کشتار مردم بيدفاع برای زهر چشم گرفتن از آنها در آورد که موجب اتحاد بيشتر مردم شد.
آمريکا برای بر گزاریانتخابات ميان دوره ای مجلسين خودکه دوهفته ديگر بر گزار ميشود نياز به آرامش در جبهه جنگ عراق و افغانستان داشت در افغانستان با سپردن کشتار مردم بدست پيمان ناتو و اروپايی ها فکر ميکرد ميتواند عراق را تا پايان انتخابات آرام نگه دارد ولی هم در افغانستان و هم در عراق اوضاع بر وفق مراد پيش نرفت و نه تنها مقاومت شدت بی سابقه ای يافته است بلکه در خود آمريکا هم اختلافات درونی بين دوحزب دمکراتها و جمهوری خواهان شدت گرفته و حتی تعدادیاز کانديداهای جمهوری خواهان به دمکراتها پيوسته اند چرا که به پيروزی اين حزب اطمينان ندارند حزب جمهوريخواه برایادامه سياستهای نظامی خود در جهان نياز مبرم دارد تا اکثريت نماينگان سنای آمريکا را از آن خود کند.
تزلزل دربين جناحهای آمريکا که سياست گذاری و بر نامه ريزيهای هدف دار طولانی مدت را دنبال ميکنند در ماههایاخير بالاگرفته که شدت آنرا در پرخاشهايی که بر عليه همديگر ميکنند بوضوح ميشود ديدهمين امروز جورج بوش با عصبانيت زياد ضمن حمله به نيروهايی که خواهان خروج فوری آمريکا از عراق شده اند بشدت حمله کرده و آنها را متهم کرد که ميخواهند نفت خاورميانه را به تروريستها واگزار کنند و خاورميانه را دودستی به ايران اتمی تحويل بدهند.
آمريکا وروياهای بر باد رفته
تهاجم همه جانبه آمريکا و شرکا در عرصه جهانی بخصوص به عراق که ناشی از خود بزرگ بينی و پر بهاء دادن بقدرت نظامی و اقتصادی بود نتايجی را ببار آورد که سران آمريکا آنرا پيش بينی نمی کردند اين ده سال اخير بسياری از کشورها با آگاهی که سياستهای آمريکا در پی داشت بسرعت خود را آماده کرده اند.
روسيه عليرغم همه تحقير هایآمريکا و کشورهای غربی بنيه نظامی خود را طی ده سال اخير به ۸۰% ظرفيت نظامی دوران اتحاد شوروی پيش از پاشيدگی رسانده و ظرفيت اقتصادی خود را تا بيش از ۷۰% ترميم کرده است و شتابان خودرا وارد مبادلات بين المللی کرده است تغيير تحولات در اروپای شرقی و ضرب و شصت اخير به گرجستان و جازدن کشورهایغربی در مجموع در برابر آن و تحولات اوکراين و دست بر داشتن از سر روسيه سفيد همگی نشان از قدرت گيری روسيه دارد که از ديد کشورهای غربی بخصوص آمريکا دور نمانده است اخيرا مطبوعات آمريکا روسيه را رقيب نظامی و اقتصادی آينده خود ارزيابی کرده و اين کشور را بعلت سابقه کشور گشايی برای مجموعه کشورهایغربی خطرناکترين نيرو ارزيابی کرده اند.
چين بعنوان يک قدرت اقتصادی بزرگ در آسيا شتابان در راه ساختمان اقتصادی کشوراست و نياز مبرم به ثبات جهانی و منطقه ای دارد علاوه بر آن مسئله تايوان هنوز حل نشده است و تازمانی که اتحاد تايوان با اين کشور حل نشود همواره ازاين مسئله کشورهایغربی سوء استفاده خواهند کرد ژاپنی ها که به قدرت نظامی آمريکا باور داشتند تا همين چندی پيش دم از اتحاد نظامی اتمی بين آمريکا با ژاپن و کره جنوبی و تايوان ميزدند اين تز از پشتيبانی کشورهایاروپايی نيز بر خوردار بودولی چند هفته پيش با بر کناری کوزومی از نخست وزيری اين ژاپن و جايگزينی آبه بجای وی ژاپن با استراتژی تازه ای وارد صحنه جنوب شرقی آسيا شده است کوزومی راست ترين چهره ژاپن پس از جنگ جهانی دوم بود که فکر ميکرد ميتواند با همکاریآمريکا ژاپن را بعنوان يک قدرت اقتصادی و نظامی وارد صحنه جهانی کند مسلح شدن کره شمالی به سلاح اتمی و ناکامی بزرگترين قدرت نظامی جهان در برابر کشور کوچک عراق باعث شد تا ژاپن حساب کار خود را بکند آبه پس از انتخاب بلافاصله وارد پکن شد .
اروپای غربی در شرايط فعلی در وضعيت بسيار نامناسبی قرار گرفته است اگر چه اروپا با ايجاد تروئيکای خود ( آلمان ، فرانسه و انگليس ) در تلاش بر آمد تا ناکامی آمريکا را در عراق و افغانستان تا حدودی جبران کند ولی روند اوضاع نشان داد که سياستهای اروپا هنوز بعلت دنباله روی از آمريکا بسيار خام است و راه درازی در پيش دارد تا بعنوان يک اتحاديه بطور موثر وارد صحنه جهانی شود هرسه کشور هنوز نتوانسته اند يک برنامه مشترک را پيش ببرند و در سطح بين المللیهم از اعتبار لازم بر خوردار نيستند همين بس که چندی پيش فرانسه ايران و سوريه را در استفاده از بمب اتمی تهديد کرد و انگلستان هم هنوز درپی آمريکاست و سياستهای تدوين شده اروپارا پيگيری نميکند.
مسئله اروپای شرقی هنوز لاينحل باقی مانده است و در خود کشورهایاروپايی هم بعلت عدم استقلال عمل از سياستهای آمريکا طی ده سال گذشته هنوز انسجامی ديده نميشود همين چندی پيش پاپ شانزدهم که آلمانی لاصل است طی سخنرانی در اين کشور به مذهب اسلام حمله کرده و آنرا مذهبی قلمداد کرده است که توسط شمشير به گسترش خود پرداخته است اشتباه اروپا و بخصوص آلمان در استفاده از مذهب کاتوليسم سياسی ( اين لغت را اولين بار هيتلر در سال ۱۹۳۶ در ملاقات با سران واتيکان بکار برد واتيکان بشدت خواهان شرکت در حکومت موسولينی و خواهان شرکت در قدرت سياسی کشور شده بود هيتلر در اين ملاقات صريحا به سران کاتوليکها گفته بود که شرکت آنها رادر قدرت تحمل نخواهد کرد) که مذهب غالب در کشورهای اروپايی است عملا باعث شکاف بيشتر بين مذاهب از جمله اسلام و ارتدوکس روسی شده است که از نفوذ زيادی در سطح جهان بر خوردارند.
اروپا در رابطه با خاورميانه بطور يکجانبه طرف اسرائيل را گرفته و در مورد اعراب کج دارو مريض رفتار کرده است بهمين دليل مورد اعتماد نيروهای موجود در منطقه نيست حتی آلمان در رابطه با فرستادن نيروی نظامی به لبنان رسما اين سياست را تاييد کرداز طرف ديگر تا جايگزينیانرژی ديگر بجای نفت اروپا به اين منطقه نياز دارد فرستادن نيروی نظامی به خاورميانه شرکت مستقيم در درگيری بر سر منافع منطقه ای است که اروپا دنبال ميکند.
نيروهای سياسی محلی درگير در منطقه خاورميانه بسيار گسترده است بجزتعدادی از حکومتهای منطقه که عملا طرف آمريکارا گرفته اند تمامی نيروهای ديگر چه مليون چه چپها و چه مذهبی هاو تمامی مليتهای موجود بشدت با آمريکا و سياستهای تجاوزکارانه آن مخالفند بسياریاز اين نيروها با تضعيف قدرت غرب در منطقه بسرعت قدرت را بدست خواهند گرفت و از پتانسيل بسيار بالايی بر خوردارند غربیها با سياستهای خود عملا همه اين نيروها را رانده اند چه کسی ميتواند و يا جرات ميکند از کشوری که در عراق قتل و عام راه انداخته است پشتيبانی کند.
advertisement@gooya.com |
|
شروع اين جنگ و تهاجم در منطقه خاورميانه که تا آسيای ميانه و حتی تا شمال سودان گسترش يافته است يک مسئله اساسی را برایهمه روشن کرده است يا تسليم و يا مقاومت که مقاومت مفهومی بجز تدارک برای مبارزه ی مسلحانه ندارد چه اين نيرو يک سازمان باشد و يا حزب و يا حکومت که در خطر دائمی تجاوز و اشغال قرار دارند در روسيه فعلی بسياری از سياست مداران بر اين باورند که اگر روسيه در زمان پاشيدگی مسلح به سلاحهای اتمی نبود کشورهای غربی تمامی مناطق نفت و معادن طلای اين کشور را بسرعت اشغال ميکردند خود اين مسئله نشان ميدهد که حتی در کشور بزرگیهمانند روسيه هم راهی باقی نمانده است که برای جلوگيری از اشغال و تجاوز بايد تدارک ديد وآماده بود.
بنابراين برای آمريکا و شرکاء دوراه بيشتر باقی نمانده است يا تن به مذاکره بدهند و حق و حقوق بين المللی کشورهای ديگر را برسميت بشناسند و يا جنگ را ادامه دهند و مقاومت را تحمل کنند کوشش آمريکا در سازمان ملل برای منحرف کردن افکار عمومی از اوضاع عراق راه بجايی نخواهد برد خاورميانه با آن برد استراتژيکی خود نميتواند در انحصار يک قدرت در آيد سرمايه نهفته در اين منطقه اگر برای آمريکا مهم هست برای ديگر نيروها نيز از اهميت سرنوشت سازی بر خوردار است اگر کشورهایغربی در صددند تا نيروهای موجود در منطقه را بنفع خود بسيج کنند ديگران با تمام توان پی همين سياست هستند چه شما خوشتان بيايد و چه نيايد.
تا همين چندی پيش حرف حرف قلدران بود و پاتوی يک کفش کرده بودند يا حرف ما و يا بمباران حالا که سمبه پر زور شده و مقاومت جهانی شده بحث مذاکره پيش آمده است و سازمان ملل وسيله شده است چقدر خوب اين موضعی بود که از بدو تشکيل سازمان ملل مورد نظر بود طبيعی است که هيچ نيرويی در جهان وجود ندارد از آن استقبال نکند اما مذاکره نيروها با يد همراه با تدارک و مقابله باشد بدون اين تدارک و آمادگیهيچ مذاکره ای بثمر نخواهد نشست.
تجربه عراق و کره شمالی و .... نشان ميدهد که بايد هم برای مذاکره آماده بود و هم برای مقابله عراقيها تا قبل از تجاوز و اشغال عراق بارها اعلام کرده بودند که قادرند بيش از ده سال در برابر آمريکا بجنگند و برای آن تدارک ديده اند ولیآمريکا که کبکش خروس ميخواند نميخواست بپذيرد اصلا گوشش بدهکار نبود ولی امروز نميداند چگونه از عراق فرار کند کره شمالی هم بامقامات آمريکايی سالها مذاکره کرد حتی جناب کارتر به پيونگ يانگ رفت و با کيم ايل سونگ ديدار کرد و وزير خارجه آمريکا در زمان کلينتون خانم البرايت هم وارد کره شمالی شد و توافقاتی را بامضاء رساندند و حتی با کيم جونگ ايل در جشن انقلاب شرکت کرد ولی دولت بوش همه آنها را زير پا گذاشت و حتی کره شمالی راتهديد به اشغال و سرنگونی رژيم کرد نتيجه مسلح شدن کره شمالی ووارد شدن بجرگه کشورهایاتمی بود آمريکا ميخواهد و ميخواست بزور مردم کره را بدوبخش تقسيم کند نه يک سال و ده سال بلکه بيش از پنجاه سال و همين سياست را در مورد چين و تايوان هم در پيش گرفت که هنوز ادامه دارد.
واقعيت های تاريخی نشان ميدهد که قدرت های سلطه گر بهيچ وجه مسالمت آميز از دور خارج نميشوند ولی ميشود بدون آنکه با آنها جنگيد جلو تجاوز را گرفت و راه چاره هم پا فشاری برای مذاکره چه دوجانبه و چه چند جانبه و همزمان مسلح شدن و آمادگی برای مقابله و فراهم کردن شرايط برایهمکاری منطقه ای و احترام گذاشتن به قوانين بين المللی است اين سياست ميتواند جلو تجاوز و تخريب و کشتار و قتل و عام را بگيرد.
م. راد