در روزهای اخير انتقاد از دولت اهود المرت و خصوصا عملکردش در بحران لبنان و جنگ عليه حزب الله به شکلی فراگير در رسانه های اين کشور بازتاب يافته است.
بر اساس نظرسنجی های انجام شده، اسراييلی ها به ترتيب، اهود المرت نخست وزير، امير پرتز وزير دفاع و دان هالوتس رئيس ستاد ارتش را مسئول اصلی ناکامی در مواجهه با حزب الله می دانند.
شدت انتقادات گاه به حدی می رسد که همه سابقه دولت اين کشور را زير ضرب می گيرد و آن را فاقد هرگونه نقطه مثبتی معرفی می کند.
در يکی از تندترين مقالات، برادلی بورستون، نويسنده روزنامه هارتص تا آنجا پيش رفته که به کنايه سيد حسن نصرالله را مناسب ترين شخص برای نشستن بر مقام نخست وزيری اسرائيل معرفی کرده است.
او با اشاره به بحرانی که گريبانگير اهود المرت نخست وزير فعلی اين کشور است، اسرائيل را عملا کشوری بدون نخست وزير خوانده است.
نويسنده برای توجيه نظر خويش به سلسله ای از مشکلات گريبانگير مقامات حکومتی اشاره می کند و سعی دارد خواننده را به نبود شخصيت های سالم و کارآمد در سطوح بالای اداره اين کشور مجاب کند.
قحط الرجال
وی با اشاره به پرونده ای که اخيرا عليه رئيس جمهور اسرائيل و بر اساس ادعای زنی از کارمندان سابق رياست جمهوری باز شده می نويسد: "کسی که بايد اسوه پاکدامنی باشد، اتهام تجاوز را به دوش می کشد".
او می افزايد: "فرمانده ارتش کشور که بايد سمبل فداکاری و جانبازی باشد، درست موقعی که مردم در مورد اين که آيا ارتش برای رفتن به جنگ آمادگی، برنامه، تدارکات و آموزش لازم را داشته يا نه، چند روزی مرخصی گرفته تا به امور مالی اش برسد".
و بعد تيغ تيز انتقاد را متوجه نخست وزير اسرائيل کرده و اهود المرت را چنين معرفی می کند: "مردی که از ۴ ژانويه بعد از آنکه شارون گرفتار سکته مغزی شد، به عنوان نخست وزير وارد ميدان شد و تا ۱۲ ژوئيه با بی مسئوليتی روشن، ضعفش را آشکار کرد".
نويسنده سپس شرايط فعلی حاکم بر دولت اسرائيل را به بی دولتی تشبيه می کند و معتقد است در واقع اينک دولتی بر کشور حاکم نيست و با اشاره به گذشت شش دهه از تشکيل اسرائيل، دولتش را با دولت خودگردان فلسطين مقايسه می کند: "برخلاف فلسطين که دولتش از عدم استقلال در رنج است (و تعدادی از مقاماتش توسط اسرائيل به زندان افتاده اند)، اسرائيل کشور مستقلی است که دولت ندارد".
برادلی بورستون در ادامه مقاله اش از عدم وجود افراد لايق برای اداره کشور سخن می گويد و با اشاره به جايگزين های ممکن برای پست نخست وزيری، آنها را شخصيت هايی تاثير گذار معرفی کرده که هچ يک توانايی شان را به اثبات نرسانده اند.
او سپس به کنايه می نويسد: "در وضع فعلی، تقريبا تنها چيزی که می تواند سر المرت را حفظ کند، سر حسن نصرالله است."
رهبری نصرالله
وی با طرح اين پرسش که اگر هنوز کشتن رهبر حزب الله در دستور کار است، چرا از نصرالله برای هدف مفيدی استفاده نشود، ويژگی های او را بر می شمرد: "سابقه اش را ببينيد. مردی که در امور امنيتی قوی و معقول است. نيروهايش از آمادگی لازم برخوردارند، خوب آموزش ديده اند، خوب مجهز شده اند و به خوبی محافظت می شوند".
برادلی بورستون سپس به سرعت عمل حزب الله در بازسازی و کمک به آسيب ديدگان جنگ و کمک های نقدی به آنان اشاره کرده و با يادآوری مصاحبه اخير نصرالله با تلويزيون لبنان می نويسد: "او مردی است که به اشتباه محاسبه اش اعتراف کرده و برخلاف المرت، رهبری است که اگر در قضاوتش اشتباه کرد، می تواند به صراحت آن را بپذيرد".
نويسنده هارتص در ادامه رهبران دهه های اخير اسرائيل را به تفرقه افکنی متهم می کند: "بيش از ۲۰ سال است نخست وزيران اسرائيل به سر کار می آيند و متعهد می شوند رهبری برای همه مردم باشند، اما فقط شکاف موجود را گسترده تر می کنند و اختلافات تازه می آفرينند".
advertisement@gooya.com |
|
و به طنز نتيجه می گيرد: "چرا از رهبری بهره نبريم که برخلاف همه نخست وزيران اسرائيل توانسته مردم را متحد کند؟ تنها نصرالله است که توانست به مسائلی که طی چهار دهه گذشته جامعه اسرائيل را متفرق کرده بود خاتمه دهد: او به شکلی موثر استدلال های له و عليه موضوع زمين در برابر صلح را متوقف کرد. در حال حاضر هيچکس نمی خواهد چيزی بدهد. خصوصا در تنها جايی که برای همه مهم است: ساحل غربی."
"راست و چپ بيش از هر زمان ديگری از ژوئن ۱۹۶۷ تاکنون به هم نزديک تر شده اند. راست ها با از دست دادن غزه رويای اسرائيل بزرگ را به فراموشی می سپارند و چپ ها هم هدف حملات موشکی حماس، جهاد و حزب الله قرار گرفته اند و پايه ايدئولوژی پايان جنگ با پايان دادن به اشغال، را ويران شده می بينند."
برادلی بورستون در پايان مطلب نتيجه می گيرد که نصرالله با اين سوابق، لياقتش را به اثبات رسانده و می پرسد: "رهبران فعلی اسرائيل برای نشان دادن توانايی شان چه می کنند؟".