m.rad@gmx.net
انتخابات زودرس پارلمان آلمان روز يكشنبه همين هفته در شرايطی بر گزار ميشود كه از مدتها قبل بين جناح های مختلف حكومتی برسر اتخاذ مواضع سياسی ، نظامی ، بر نامه ريزی اقتصادی و نفش آلمان در عرصه بين المللی جدال بی پايانی در جريان بوده است .
اين جدال و عدم توافق در امور فوق تا بدانجا پيش رفت كه دولت وقت به رهبری آقای شرودر كه دولت ائتلافی با حزب سبزهای تشكيل داده است در پروسه تغيير و تحولات درونی و بيرونی نتوانست نظر جناح های ديگر را جلب كرده در واقع منافعآنها را تامين كند حزب سوسيال دمكرات به اتفاق حزب سبزها بتدريج در انتخابات ايالتی آلمان اكثريت را در هر شانزده ايالت از دست داد ودر نتيجه احزاب محافظه كار در شورای مشورتی فدرال (Bundes Rat ) اكثريت را از آن خود كردند و عملا دولت شرودر را در تنگنا قرار داده و پيشبرد برنامه های دولت وقت را فلج كردند وبرای دولت هيچ راهی با قی نماند تا از پارلمان آلمان (Bundes Tag) رایاعتماد بگيرد كه با برنامه ريزی از پيش تعيين شده شرايطی بوجود آورد تا پارلمان منحل شده و انتخابات پارلمانی زود هنگام بر گزار شود.
انحلال پارلمان نه تنها مشكل جناح بنديهای درون سيستم آلمان را حل نكرد بلكه طی دوماه گذشته بر شدت اختلافات آنها افزود حزب سوسيال دمكرات و بازوی چپ آن حزب سبزها طی سالهای گذشته مصرانه اعلام ميكردند كه آنها ديگر به بخش چپ متعلق نيستند بلكه خود را ميانه رو به حساب می آورند تا مواضع خود را با احزاب محافظه كار نزديكتركنند.
سوسيال دمكراتها با اتخاذ چنين سياستی تا پای انشعاب بزرگی نيز رفتند و يكیاز شخصيت های بر جسته خود يعنی آقای لافون تن را از دست دادند كه دراين انتخابات حزب تازه ای را علم كرده است ونيروهای متمايل به چپ را با خود همراه كرده است و با حزب سوساليست آلمان (PDS) متحد شده است.
سوسيال دمكراتها در همين راستا بسياری از بر نامه های تدارك ديده شده خود را با مشورت اين احزاب از جمله رفرم اقتصادی و حل معضل بيكاری و بيمه های خدملات اجتماعی را پيش بردند بهمين دليل بسياری معتقدند كه دوحزب بزرگ آلمان يعنی سوسيال دمكراتها و كريست دمكراتها راهی جز يك ائتلاف بزرگ در پيش ندارند و از آنجا كه آنها به اتفاق احزاب متحد خود اكثريت را بدست نخواهند آورد اجبارا بايد پای يك دولت ائتلافی بروند اگر چه هر دوجناح برتر در انتخابات اين موضوع را نفی ميكنند.
دعوای جناح های آلمان بر سر چيست ؟
پس از اتحاد دوآلمان در سال 1989 دولت محافظه كار حاكم تحت رهبری هلموت كول (Helmut Kohl ) نخست وزير وقت آلمان از اتحاد دمكراتيك مسيحی (CDU) بهمراه اتحاد سوسيال مسيحی(CSU) كه فقط در بخش جنوب آلمان و در ايالت بايرن نفوذ دارد و حزب ليبرال دمكرات (FDP) در صدد بر آمد تا نظرات خود را كه با محافظه كاران دولت ريگان همخوانی داشت در سراسر آلمان پياده كرده و در سطح جهانی اين جناح را تقويت كند و زمينه لازم برای تاثير گزاری در سياست های بين المللی را فراهم آورد هرسه حزب فوق پس از جنگ جهانی دوم با تندنس بشدت ضد كمونيستی و سوساليستی در آلمان ايجاد شدند CDU در سال 1950 با اتحاد با احزاب حزب محافظه كاران ، حزب محافظه كاران نوين ، حزب محافظه كار آلمان ، حزب ملی خلق آلمان ، حزب محافظه كاران آلمانی ، حزب محافطه كاران راست ، و مسيحی های محافظه كار ايجاد شد.
حزب برادر كه فقط در منطقه بايرن فعال است يعنی حزب CSU از اتحاد كاتوليكهای مسيحی، حزب مركزيون و حزب خلق بايرن در سال 1945 تاسيس شد ولی بعلت ديدگاه بشدت مذهبی كاتوليكی نتوانست عرصه فعاليت خود را در سطح آلمان گسترش دهد مضافا به اينكه بخش های ديگر آلمان عمدتا مذهب اوانگليش را قبول دارند .
حزب ليبرال دمكرات (FDP) آلمان در سال 1948 از اتحاد احزاب آلمان پيشرو ، چند حزب خلق ايالات آلمان و چند گروه ديگر كوچك بنيان گزاری شد و امروزه خود رامدافع سرمايه داران كوچك و بخشی از بوروكراتها و تكنوكراتها می داند.
پس از پيدايش اين دوحزب همكاری و گرايش آنها بهمراه حزب ليبرال دمكرات برای اتحاد و همكاری احزاب محافظه كار جهانی تا به امروز و بدون وفقه همچنان ادامه دارد.
حزب سوسياليست كارگران آلمان كه در سال 1863 تاسيس شده بود در سال 1875تغيير نام داده وبا تغيير مواضع سياسی خود را حزب سوسيال دمكرات (SPD ) ناميد و از آن تاريخ با نوسان سياسی جهانی هر گز نتوانسته بود تا پس از جنگ جهانی دوم نقش مهمی در زندگی سياسی آلمان بازی كند بخصوص پس از پيروزی كمونيست ها در شوروی و قدرت گيری احزاب چپ در آلمان تحت رهبری كارل ليبكنشت و روزا لوكزامبورگ كه در سال 1919 در برلن ترور شدند و بعدا تلمن( Thelman) رهبرحزب كمونيست آلمان قدرت مانور اين حزب چندان زياد نبود.
در سال 1923 هيتلر حزب كارگران آلمان (DAP) كه ديگاه ضد دمكراتيك ، فاشيستی ، راسيستی ، ضد كمونيستی و ضد يهودی داشت بنيان گذاشت و عملا ابتكار عمل را از اين حزب گرفت نازیها پس از بقدرت رسيدن حزب خود را ناسيونال سوسياليست حزب كارگران آلمان (NSDAP) نام گزاری كردند.
در سال 1933 تمامیاحزاب در آلمان توسط نازی ها از جمله سوسيال دمكراتها و حزب كمونيست كه بتنهايی در پارلمان آلمان بيش از صد نماينده داشت غير قانونیاعلام شدند .
سوسيال دمكراتها موفق شدند به همت كورت شوماخر كه خود از فعالان حزب كمونيست آلمان بودپس از جنگ جهانی دوم دوباره حزب سوسيال دمكرات را پايه گزاری كنند ووارد صحنه سياسی آلمان شوند قدرت سياسی در آلمان تا سال 1956در انحصار سه حزب كريست دمكرات و كريست سوسيال و حزب ليبرال باقی ماند و از سال 1972 سه حزب فوق به اتفاق حزب سوسيال دمكرات با غير قانونی كردن حزب كمونيست به بهانه خطر امنيتی از جانب اين حزب در سال 1956 كه نمايندگان زيادی در پارلمان داشت تمام آرا ی انتخاباتی را بخود اختصاص دادند و با تقسيم قدرت بين خود انحصار قدرت را بدست گرفتندو شتابان از تمامی سياستهای آمريكا در جهان پشتيبانی كردند.
ولی حوادث ووقايع داخلی و جهانی بر وفق مراد پيش نرفت و با شدت گيری تضادهای جهانی و آگاهی بيشتر مردم از سال 1970 مجددا نيروهای سياسی فعال شدند و با ايجاد سازمانها و احزاب مجموعه سيستم را به چالش كشيدند و بلاخره در سال 1980به همت شخصيتهای چپ گذشته حزب سبزها پا گرفت كه سياست های خود را حول محور مخالفت با جنگ و تجاوز و حمايت از محيط زيست برنامه ريزی كرد ووارد صحنه سياسی كشور شد وفعاليت خود را تا آنجا گسترش داد كه در سال 1983 وارد پارلمان اروپا هم شد.
در نتيجه انحصار قدرت سياسی از حوزه چهار حزب خارج شد اگر چه اين حزب در سالهای گذشته با يك برنامه حساب شده مجددا به كنترل سيستم در آمد و تمامی ايده های اوليه كنار گذاشته شد و اين حرب به جناح چپ سوسيال دمكرات تبديل شد ولی با تجديد نظر در سياستهای خود عملا بتدريج از صحنه خارج ميشود اين حزب ضد جنگ يكی از مشوقان بزرگ و بلند گوی تبليغاتی غرب در جنگ تجاوزكارانه بر عليه يوگسلاوی سابق شدو اين اواخری كارش بدانجا كشيد كه بيش از سيصد هزار نفر از جوانان كشورهایاروپای شرقی كه اكثريت قريب به اتفاق آنها را دختران كم سن و سال تشكيل ميدادند از اوكراين و روسيه و بقيه كشورهای اروپای شرقی با ويزاهايی كه در عرض چند ساعت صادر ميشدند وارد اروپای غربی كرد كه اكثريت آنها سر از كاباره ها و فاحشه خانه در آوردند و باعث رسوايی بي سابقه ای در اين كشور شد .
گروه الحاقی به اين تشكيلات تحت نام اتحاديه 90 كه پس از پاشيدگی آلمان شرقی به اين حزب پيوسته بود عملا ديگر نقشی در شرق آلمان ندارد .
شتاب دولت وقت آلمان برای نابودی زير بنای اقتصادی آلمان شرقی و هزينه سرسام آور اين سياست كه ساليانه به بيش از شصت ميليارد يورو ميرسد و بيكاری و نارضايتی وسيع در بخش شرقی آلمان و عدم پيشرفت در امور كاری و اقتصادی مسئله را تا آنجا پيش برده است كه حزب باز سازی شده حزب سوسياليست آلمان (PDS) آلمان شرقی سابق به سومين حزب در كشور تبديل شود و عملا با اتحاد با جناح بزرگی از سوسيال دمكراتها به رهبری لافونتن كه خود رهبر حزب سوسيال دمكرات آلمان را بعهده داشت و تمامی ناراضيان سوسيال دمكرات را حول خود جمع كرده است برای احزاب حاكم مسئله ساز شود.
نگرانی تا آنجا پيش می رود كه نخست وزير بايرن آقایاشتويبل با اهانت به تمامی مردم شرق آلمان شكست سياست های اين كشور در جلب مردم را شكست سيستم خود ارزيابی ميكند و عصبانی از اينكه چرا مردم ناراضی هستند در سخنرانی كه از تلويزيون سراسری پخش ميشود خطاب به مردم آلمان شرقی ميگويد كدام گوساله ای به قصاب می گويد بيا سر مرا ببر اين اظهار نظر تفكر رهبران آلمان را نشان ميدهد كه حتی تحمل حزب سوسياليست آلمان شرقی را ندارد كه تمام تلاش خود را برای اتحاد با حزب سوسيال دمكرات بكار برده است .
انتخابات به كجا خواهد كشيد ؟
با بررسی موضع سياسی واقتصادی احزاب آلمان بخوبی ميشود دريافت كه جامعه آلمان بشدت در حال پلاريزه شدن است آلمان با جمعيت بيش از83 مليون و با در آمد ناخالص بيش از 2100 ميليارد دلار در سال بزرگترين نيروی اقتصادی اروپا و سومين صادر كننده كالا در جهان است رشد اقتصادی كشور به سختی در ده سال اخير به بيش از 0.5 % در سال رسيد ه است ونرخ بيكاریبيش از 9 % است اين كشور در حال حاضر در حدود پنج مليون بيكار دارد و جامعه از نظر سنی بسيار پير است تعداد باز نشستگان به بيش از 22 مليون نفر ميرسد و از همه مهمتر قدرت رقابت در جهان بسيار افزايش پيدا كرده و پيدا كردن بازار برای توليد و صادركنندگان كالا كار آسانی نيست .
در عين حال دولت طی سالهای گذشته با دخالت در امور كشورهای ديگر از جمله شركت فعال در جنگ يوگسلاوی همچنان درگير ماجرا باقی مانده است و بايد هزينه زيادی را تحمل كند و از آنجا كه تمامی احزاب موجود منهای حزب سوسياليست (PDS ) در اين جنگ شركت فعال داشتند از كنار مسئله می گذرند .
درگيری اصلی بين دوجريان سوسيال دمكراتها و سبزها از يك طرف و احزاب محافظه كار در پشت پرده كه تقريبا سياست های مشتركی را دنبال ميكنند بر سر اين است كه سوسيال دمكراتها در تدارك وارد شدن در عرصه جهانی بعنوان يك ابر قدرت هستند و شركت آنها در جنگ يوگسلاوی و مخالفت آنها با جنگ عراق كه دردرجه اول منافع آنها را در منطقه خليج فارس زير سئوال برده است بهمين دليل است آنها می گويند برای پيشبرد سياستهای خود نياز به اتحاد با روسيه و فرانسه دارند و براين سياست پا فشاری می كنند كه آلمان بايد بتدريج خود را مستقل از سياستهای آمريكا سازماندهی كند شركت فعال در جنگ افغانستان و يوگسلاوی و پا فشاری برروی نيروی نظامی مستقل اروپا از اهم سياستهای سوسيال دمكراتهای آلمان به اتفاق حزب سبزها را تشكيل ميدهد كه مدعی هستند آنها ديگر آن سوسيال دمكراتهای سابق نيستند بلكه بيك نيروی معتدل و ميانه تبديل شده اند.
احزاب محافظه كار بر خلاف نظرات رقيب بقاء خود را در همكاریهمه جانبه با آمريكا و انگلستان ارزيابی ميكنند و معتقدند كه آلمان بتنهايی قادر نيست از منافع خود در اروپا و جهان دفاع كند از طرف ديگر آنها بشدت باهمكاری با روسيه مخالف بوده وروسيه را همچنان دشمن ديرينه آلمان ارزيابی ميكنند اين جناح در تمامی سالهای گذشته بزرگترين امكانات مالی و ارتباطی را در اختيار چچن ها قرار داده است رهبران چچن ها در جنگ جهانی دوم فعالانه با نازيها همكاری ميكردند محافظه كاران مسافرت هفته پيش پوتين رئيس جمهور روسيه به برلن و امضاء قرارداد لوله گاز بدون شركت دادن لهستان را برخلاف منافع ملی خود ارزيابی ميكنند پيوند نزديك محافظه كاران آلمان با نيروهای مذهبی كاتوليك لهستان بر كسی پوشيده نيست.
در مورد مسائل اقتصادی در داخل كشور چندان اختلافی بين احزاب فوق منهای حزب سوسياليست آلمان و جناح چپ سوسيال دمكرات وجود ندارد همه آنها تنها راه نجات اقتصاد كشور را پايين آوردن دست مزد كارگران كشور ميدانند و از طرف ديگر درصدند تا هزينه های درمانی و خدمات اجتماعی را كاهش دهند كه مفهومی بجز فقير شدن و قطبی شدن جامعه نيست سياست اقتصادی ديگری كه مورد توافق هست طرح هارتس است كه شامل بيكاران و سوسيال بگيران كشور ميشود با اين طرح آنها قصد دارند به شركتهای كوچك كمك كنند تا هزينه پرسنل خود را كاهش دهند بر طبق طرح هارتس تمامی كسانی كه از خدمات دولتی بهره می گيرند و قادر به كار هستند بايد با دريافت ساعتی يك يورو هركاری كه به آنها واگزار ميشود انجام بدهند اين طرح بتصويب تمامی احزاب منهای دوگره ناميده شده در فوق رسيده است و موجبات نارضايتی فراوانی شده است .
وضعيت احزاب در انتخابات :
جامعه آلمان با اتحاد دوبخش آن عملا وارد فاز تازه ای شده است اگر حزب سوسيال دمكرات تا سالهای 1989 وظيفه تقويت قشر ميانی را بعهده داشت تا از اتحاد نيروهای چپ و پلاريزه كردن جامعه جلوگيری كند در اين برهه ديگر نيازی به آن ندارد چون رقيبی در كار نيست قشر متوسط در آلمان تا پيش از اتحاد دوبخش كشور به بيش از 38% می رسيد و اين درصد درحال حاضر به پائين تر از بيست درصد تنزل كرده است .
پلاريزه شدن جامعه باز تاب ديگری هم دارد و آنهم پاشيدگی و كاهش تاثير احزاب كوچك در جامعه هم هست بر طبق سيستم انتخاباتی آلمان رای دهندگان حق دو انتخاب را دارند كه يكی به حزب و ديگری به افرادی كه خود را منفرد بعنوان كانديدا معرفی ميكنند.
advertisement@gooya.com |
|
در گذشته وجود احزاب مختلف برای نشان دادن دمكراسی چند حزبی لازم می آمد ولی با پلاريزه شدن جامعه ديگر كارآيی ندارد در نتيجه دوحزب سبزها و ليبرال ها كه در گذشته از رای دوم برای بقاء خود استفاده ميكردند رل خود را از دست داده اند و انتظار ميرود بتدريج از صحنه خارج شوند احزاب بزرگ تقريبا افكار دوحزب فوق را نيز نمايندگی ميكنند.
در نتيجه در آينده و حتی دراين انتخابات سه حزب نقش تعيين كننده ایايفا خواهند كرد حزب سوسيال دمكرات كه تنها شانس بقاء آن تبديل شدن به حزبی همانند حزب دمكرات آمريكاست سالهای گذشته نشان داده است كه اين روند را پيش گرفته است و دوحزب برادر كريست دمكرات و كريست سوسيال كه ساختار آنها همان ساختاز حزب جمهوری خواه آمريكاست و همان پرنسيب ها را قبول دارد و ديگری حزب متحد سوسياليست آلمان با حزب چپ سوسيال دمكرات تحت رهبریلافونتن است كه بعلت شرايط ويژه بخش آلمان شرقی و نارضايتی گسترده و شكست برنامه های دولت در اين بخش ميتواند بخش وسيعی از جامعه آلمان را در صورت ارزيابی درست از مسائل داخلی و بين المللی و شرايط اروپا حول برنامه خود جمع كندو به نيروی سوم تبديل شود.
تبليغات دوماه اخير بر عليه اين اتحاد و بر عليه كمونسيت ها ( بخش رسانه ای آلمان عمدا اين نيرو را كمونيست جا ميزند)از طرف رسانه هایآلمان نشان ميدهد كه پيروزی اين اتحاديه را در بخش شرق آلمان شكست سياست های سيستم خود ارزيابی ميكند وتبليغات كر كننده سالهای گذشته در مورد بی عيب و نقص بودن سيستم خود را بر باد رفته می بينند از آنجا كه تمامی نيروهای محافظه كار بر عليه تفكر جامعه سوسيال متحدند انتظار ميرود عليرغم هياهو در مورد عدم همكاری در يك دولت ائتلافی بايد در انتظار بود در صورت رای بالایاتحاد چپ اين همكاری صورت گيرد دوگروه فوق به تنهايی بر طبق آمار و ارقام موجود قادر نيستند دولت تشكيل بدهند و زمزمه های فراوان در جامعه آلمان در مورد دولت ائتلافی حكايت از تشكيل گريز ناپذير اين ائتلاف دارد و اين نشان ميدهد كه هنوز جناح بند يهای موثر دردرون سيستم به توافق نهايی نرسيده اند و مسئله بطور نهايی حل نشده است .
م . ر ا د