جمعه 15 آبان 1383

جرج بوش با ايران چه خواهد کرد؟،نظرخواهي شهروند از صاحبنظران صحنه ايران، خسرو شميراني، شهروند

انتخابات پايان گرفت. رئيس جمهوري جديد، رئيس جمهوري سابق است. جرج دبليو بوش بار ديگر در يك جنگ انتخاباتي 4/4 ميليارد دلاري، كاخ سفيد را براي 4 سال آينده به تسخير درآورد. از 200 ميليون آمريكايي واجد شرايط 115 ميليون يعني نزديك به 60 درصد به صندوقهاي راي گيري مراجعه كردند. بيش از 59 ميليون آمريكايي آراي خود را در ركاب جرج بوش به صندوقها ريختند. در مقابل سناتور دمكرات جان كري با 55 ميليون پشتيبان پشت درهاي بسته كاخ سفيد ايستاد.
زنان با سهم 56 درصدي خود در مجموعه شركت كنندگان در انتخابات، در عرصه فعاليت اجتماعي 8 درصد از مردان پيشي گرفتند. مردان در مقابل با سهم 55 درصدي خود در انتخاب جرج بوش وي را مديون خود ساختند.
اينكه اكنون سرداران سياست آمريكا با توجه به حمايت وسيع اخذ شده چگونه رفتار خواهند كرد موضوع گفت و گوي شهروند با چندين سياستمدار با تعلقات فكري متفاوت بوده است كه در زير ميخوانيم.

محمدعلي عمويي از رهبران سابق حزب توده ايران (تهران):
بوش دوباره آمد اما ما در آمدن جان كري هم كيسه اي ندوخته بوديم زيرا به طور كلي سياست آمريكا نسبت به ايران جهت مشخصي دارد وگرچه در شيوه ها و روش ها تفاوتهايي موجود است اما جوهره ي اصلي آن ثابت است: فشار به ايران براي عملي شدن خواستهاي ايالات متحده و اسرائيل.

اما محافظه كاران داخل حكومت و حتي اپوزيسيون راستگراي خارج‌ از ايران به طرفداري از جرج بوش سخن گفته و ميگويند؟‌
ــ ‌ببينيد اين يک واقعيت است كه هر وقت نمايندگان دمكرات در راس حكومت ايالات متحده بودند مسئله حقوق بشر يكي از اساسي ترين نكات مورد تاكيد آنها بوده است، در ايران هم با كمال تاسف حقوق بشر همواره توسط حكومت نقض ميشد.
البته فشارهاي وارده براي جلوگيري از نقض حقوق بشر در ايران اصل نبوده است. شما ببينيد در عرصه ي جهاني بسياري كشورها هستند كه هيچگونه حقي براي شهروندان خود قائل نيستند اما هيئت حاكمه آن كشورها متحد طبيعي ايالات متحده و كشورهاي اروپايي هستند، اينجاست كه به گمان من مردم ما نبايد دل ببندند به اين طرفداري آنها از حقوق بشر. اين امر حياتي در ايران بايستي با خواست خود مردم و مطرح كردن حقوق قانوني شان و مجبورکردن متوليان اين كشور به رعايت اين حقوق تحقق پذيرد.

اخيرا از گفته هاي آقاي حسن روحاني چنين استنباط شد كه ايشان ترجيح ميدهد بوش انتخاب شود. . .
ــ ‌ببينيد‌ آنچه بيان ميشود يك چيز است و آنچه پشت پرده جريان دارد چيز ديگر. بايد ديد آيا اين گفته بر مبناي يك سياست بوده يا يك سري ملاحظات معين. برخي مطبوعات ايران نوشتند كه آقاي روحاني چنين مطلبي را گفتند تا واكنش ديگري را بربيانگيزند.
***

ابوالحسن بني صدر اولين رئيس جمهوري ايران (پاريس):

اين تنها انتخابات آمريكا بود كه نه تنها حول مسائل سياست خارجي ميگرديد، بلكه خارجي ها نقش بسيار وسيعي در آن د‌اشتند. 25 سال پيش سفارت آمريكا در ايران تسخير شد. ماهها بعد گروگانهاي آمريكايي طي برنامه اي زمان بندي و حساب شده به آمريكا بازگردانده شدند، در همان روزها كه مصادف بود با انتخابات آمريكا. هاشمي رفسنجاني در نماز جمعه گفت: دنيا بداند كه ما ريگان را به رياست جمهوري رسانديم. حال همين امر امسال توسط اسامه بن لادن اتفاق افتاد. "اكتبر سورپرايز" كه توسط آقايان اعلام شده بود بيش از يك سورپرايز بود. تمام مستبدان جهان مثل پوتين و برلوسكوني در اروپا و كرزاي، علاوي، حسن روحاني و هاشمي رفسنجاني در خاورميانه در انتخابات نقش بازي كردند.
يك نكته مهم اين است كه مردم آمريكا نه به دليل برنامه هاي مشخص جرج بوش بلكه از "ترس" به وي راي دادند. اين يكي از نشانه هاي انحطاط اين جامعه و نشانگر افوال اين امپراتوري است.
گرچه اين ترس همواره در تاريخ اخير آمريكا و همچنين در شوروي سابق وجود داشته است. در شوروي اين ترس كه به مسابقه ي تسليحاتي انجاميد سبب فروپاشي آن شد. اين روند در آمريكا نيز به وضوح به چشم ميخورد.
نكته مهم ديگر نقش مذهب در انتخابات آمريكا است. در تاريخ آمريكا تنها يك مورد رئيس جمهوري كاتوليك ديده ميشود آن هم جان اف كندي بود كه كشته شد. جان كري پروتستان از اين جهت نيز شانس كمتري داشت، گرچه عملکرد جرج بوش مطابق مذهب كاتوليك نيست، اما او و همراهانش بنيادگرايي مذهبي را نمايندگي ميكنند.
نكته سوم اينكه قبل از انتخابات گفته شد كه دولت جرج بوش حتما به دستگيري بن لادن مبادرت خواهد كرد تا شانس خود را افزايش دهد. اما واقعيت اين است كه جرج بوش به آزادي بن لادن نيازمند بود زيرا كه او عامل به وجود آورنده ترس است و "بن لادن در بند" از پس اين نقش برنميآيد. او با نوار ويديويي كه ارسال كرد نقش خود را به خوبي اجرا كرد.

آيا سياست آمريكا نسبت به ايران در دوره ي دوم جرج بوش تفاوتي خواهد كرد؟
ــ در رابطه با ايران بايد بگويم هاشمي رفسنجاني ميخواهد خود به صحنه ي انتخابات بيايد از همين رو او نياز به فردي همچون جرج بوش دارد تا بتواند بگويد كه حل اين مسائل تنها از عهده من برميآيد و نه از عهده ي اين "كوچولو"ها. در اين رابطه البته او با خامنه اي درگير است. خامنه اي نيز ميخواهد با فرستادن نماينده خود (ولايتي) به ميدان، حل مسئله رابطه با آمريكا را به حساب خود بنويسد.
بر اساس آنچه اكنون فاش شده است آمريكا نقشه مشخصي براي حمله به ايران داشته است كه قرار بوده است در ماه اكتبر عملي شود اما ترس از آنكه اين امر براي انتخابات نتيجه عكس دربرداشته باشد اين برنامه متوقف شد و چه بسا در آينده از سر گرفته شود.
***

فرخ نگهدار از نظريه پردازان "اتحاد جمهوريخواهان ايران" (لندن) :
به عقيده من از ديدگاه عمومي اين نكته مطرح است كه انتخابات رياست جمهوري آمريكا تنها انتخابات ملي در جهان است كه مردم همه ي كشورها از جمله ايرانيان نسبت به آن حساس بوده و نتايج آن را در سرنوشت خود موثر ميدانند. اتفاقا روز قبل از انتخابات، كريستين امانپور در يك گفت و گو با مدافعان دو طرف به اين نكته اشاره كرده و گفت: "عملا تمام مردم دنيا در روز سه شنبه همراه با آمريكاييان راي ميدهند ولو اينكه راي آنها در ذهن خودشان باشد." متاسفانه واقعيت اين است كه راي تمامي مردم جهان هر چه باشد در اين پروسه تاثيري ندارد. در نتيجه عده اي از مردم دنيا يعني آمريكاييان راي ميدهند اما انتخاب آنها در زندگي تمامي مردم جهان تاثير ميگذارد.
حال بگذاريد به مورد ‌مشخص آن در رابطه با ايران بپردازيم.
من فكر ميكنم در يك موضوع اساسي، مستقل از حضور جرج بوش يا جان كري در كاخ سفيد تفاوتي حاصل نميشد و آن سياست عمومي وزارت خارجه آمريكا نسبت به ايران است. ترديدي ندارم كه جرج بوش راه مذاكره با ايران را در پيش خواهد گرفت همانطور كه اگر جان كري ميآمد اين كار را ميكرد، گرچه شيوه هاي عمل يقينا متفاوت ميبود فكر ميكنم حكومت جديد جرج بوش مشكل بزرگي در راه مذاكره ايجاد نخواهد كرد و هرگاه مشكلي پيش بيايد احتمالا از سوي جمهوري اسلامي خواهد بود‌ــ با توجه به تركيب جديد ‌هيئت حاكمه.

يك ديدگاه بسيار رايج كه از اساس با نظر شما متفاوت است ميگويد، جرج بوش سياست تندي نسبت به ايران اتخاذ خواهد كرد همانطور كه جان كري هم در مقام رياست جمهوري چنين ميكرد. اين ديدگاه معتقد است كه حتي حمله ي نظامي به عنوان يك امكان جدي مطرح است.
ــ با اين تحليل موافق نيستم. اين نظر غالبا از سوي نيروهاي طرفدار سلطنت مطرح ميشود. حتي نيروهاي معتدل ميان اين گروه نيز معتقد است كه جرج بوش سياست سابق را ادامه خواهد داد و حتي بسته به شرايط تندتر عمل خواهد كرد. در مورد كري هم در مجموع همين گونه تحليل ميكنند. به نظر من اين تحليل بر واقعيات بنا نشده است، بلكه بيشتر به پزهاي سياسي و انتخاباتي بوش و كري اتکا دارد.
***

پرويز ورجاوند متعلق به نيروهاي «ملي» (تهران):
من فكر ميكنم كه در استراتژي امريكا، كري يا بوش هر كدام كه انتخاب بشوند در مجموع مسئله اي كه با عنوان «خاورميانه بزرگ» مطرح شده تغيير جهت اساسي نمي پذيرد. اما هرگاه كري راي مي آورد، طبيعتا دست کم يك دوران 5 - 4ماهه طول ميكشيد تا با مهره چيني ها بتوانند حركتهاي تاكتيكي شان را در چهارچوب آن استراتژي آغاز كنند. در اين چارچوب در برخي موارد لحن برخورد دمكراتها معمولا يك مقدار آرام تر از لحن جمهوري خواهان بويژه چهره هايي نظير بوش ميبود. گذشته از اين، به تصور من احتمال ضعيف هست كه جرج بوش هم تغييراتي بدهد، ولي در مجموع ميشود گفت كه به دليل يك ساختار سازمان يافته طي چهار سال زياد درنگ نكند. سياست در رابطه با مسئله فلسطين و اسرائيل احتمالا از موضوعات اين تغييرات است. احساس ميشود بايد تقابل فلسطين – اسرائيل به مرحله پاياني خودش نزديك شود. يعني با خروج احتمالي اسرائيل از بعضي مناطق اشغال شده، توقف شهرك سازيها در بخش هاي ديگر بويژه بيرون رفتن عرفات و از گردونه خارج شدن ايشان و جانشين شدن افرادي كه اسرائيل تمايل بيشتري به مذاكرات با آنها دارد. من فكر ميكنم در چارچوب سياست "خاورميانه بزرگ" مورد توجه غرب و بويژه امريكا، مسئله اسرائيل - فلسطين ميرود كه ساماني بگيرد. حال اگر واقعا برنامه هاي كلان به تصويب رسيده باشد و قرار بر اين باشد كه در فاصله چند ماه آينده مسئله فلسطين و اسرائيل روشن بشود، در صورتي که ايران روالي را ادامه بدهد كه به موجب آن مورد اتهام امريكا است، احتمال برخورد شديد با ايران وجود خواهد داشت.
مورد دوم مسئله انرژي اتمي ست. برخلاف تصور خيلي ها كه اين را يك عامل مهم براي امريكا در برخورد به ايران ميدانند و اقدامهايي نظير آن چه در عراق صورت گرفته است را محتمل ميدانند، من اين امر را بعيد ميدانم. مگر اين كه واقعا امريكا با اطلاعاتي كه در دست دارد واقعا به اين نتيجه رسيده باشد كه ايران در غني سازي به مرحله اي رسيده است كه ميتواند طي يكي دو ماه وارد چرخه توليد سلاح هاي اتمي بشود. احتمال ميدهم كه يكي از تاكتيكهاي ايالات متحده، برخورد از دور است. که تخريب بخشهاي قابل ملاحظه اي از توانمنديهاي زير ساختي ايران در بعد انرژي را شامل ميشود. طبيعتا اين يك فاجعه بزرگ ملي براي ايران خواهد بود.
در مورد مسئله حقوق بشر كه هميشه بر آن تاكيد شده است، فكر ميكنم اتحاديه اروپاي جدي تر از امريكا باشد. واقعيت اين است كه امريكا با حمايت هايي كه از اسرائيل دارد و در مقابل حركتهاي ويرانگرانه و تجاوزگرانه آن نه تنها سكوت ميكند بكه به او ياري ميدهد، تيغ جرج بوش در مورد مسئله حقوق بشر چندان برنده نيست.
***

داريوش همايون از نظريه پردازان مشروطه خواهان (ژنو):
من از انتخاب شدن آقاي بوش بسيار خوشحال هستم براي اين كه امريكا و دنيا با بحراني روبروست كه روش هاي سنتي حزب دمكرات به هيچ وجه پاسخگو نخواهد بود. دمكراتها هنوز در دنياي پيش از 11 سپتامبر به سر ميبرند و متوجه نيستند كه در اين وضعيت نويني كه پيش آمده نميتوانند روي بيشتر كشورهاي متحد خود حساب كنند.
از 11 سپتامبر يك مبدأ تاريخ تازه اي براي امريكا به وجود آمد كه براي اروپا و نود درصد اعضاي سازمان ملل متعهد اصلا قابل درک نيست. در نتيجه سياست حزب دمكرات در اين قضيه واقع گرايانه نيست. امريكايي ها بيشتر بار اين مبارزات را بايد به تنهايي به دوش بكشند كه مستلزم يك اراده راسخي است. آقاي بوش اين اراده را از خود نشان داد و از پشتيباني مردم امريكا برخوردار شد.
من از اين نظر بسيار خوشحال هستم زيرا ما ايرانيان مخالف جمهوري اسلامي و ايرانيان آزادانديش نيز به همان اندازه با مسئله تروريسم اسلامي درگير هستيم. شايد حتي بيشتر از كشورهاي ديگر. فراموش نکنيم تروريسم اسلامي در ايران با فاجعه سينما ركس آبادان شروع شد. اين نظر كلي بنده است.
اما تاثيري كه انتخاب مجدد بوش در روابط با جمهوري اسلامي خواهد كرد: بايد انتظار داشته باشيم كه آن چه در 4 سال اخير ديده ايم اولا بدون هيچ وقفه اي دنبال بشود. اين وقفه يكي از خطرات تغيير حكومت در امريكا ميبود اگر كري روي كار مي آمد ماه ها وقت از دست ميرفت و احتمال اين كه انحرافاتي پيش آيد و ضعفهايي در برخورد با جمهوري اسلامي روي بدهد بسيار بود. پس بايد اين سياست دنبال شود. همچنين بايد انتظار داشت برخورد حكومت جديد بوش با جمهوري اسلامي بسيار شديدتر شود. همه ميدانند بخصوص دولت امريكا واقف است ، جمهوري اسلامي آن چه در توان داشت براي شكست دادن بوش انجام داد، در عراق و همچنين در امريكا. در امريكا با بسيج مالي فوق العاده اي كه عوامل جمهوري اسلامي در آن دست داشتند و بسياري از ايرانيان كه انتظار دارند با برقراري روابط بين ايران و امريكا بتوانند فعاليتهاي اقتصادي بيشتري انجام دهند، سعي در شكست بوش در اين انتخابات كردند. در عراق هم با هزينه هاي فوق العاده به مقتدا صدر و زرقاوي كمك كردند براي اين كه نبرد با امريكا را شدت ببخشند. طبيعتا بوش و دولتش به اينگونه فعاليتهاي جمهوري اسلامي كاملا واقف هستند و در نتيجه پرونده جمهوري اسلامي برايشان سنگين تر شده است. بايد انتظار داشت كه برخورد دولت جديد امريكا با جمهوري اسلامي به دليل تروريسم، مداخلاتش در عراق و بويژه پرونده اتمي شديد باشد. و هشدار بزرگي به سران جمهوري اسلامي بدهد كه هيچ انتظار ترديد و تزلزل نداشته باشند و روي اروپا حساب نكنند.

شما به مخالفت جمهوري اسلامي با بوش اشاره كرديد آقاي حسن روحاني كه اخيرا...
ــ اين صحبتها همه عمومي ست براي اين كه پرونده كمك هاي جمهوري اسلامي براي كري بر سر زبانهاست و مقامات جمهوري اسلامي ميبايست يك انحرافي در افكار عمومي وارد مي آوردند. جمهوري اسلامي تمام تلاشش را كرد كه بوش انتخاب نشود. بوش از مبارزات مردم ايران عليه جمهوري اسلامي حمايت ميكند. هيچ دليلي وجود ندارد كه جمهوري اسلامي طرفدار بوش باشد چون بيشترين مخالفت را حزب جمهوريخواه امريكا با جمهوري اسلامي داشته و خلاصه اين كه اين صحبتها يك تاكتيك انحرافي بي اثر بود.
***

عيسي سحرخيز فعال سياسي اصلاح طلب و روزنامه نگار (تهران):
به نظر من انتخابات امريكا چيزي بيش از رقابت ميان بوش و كري بود. در عين حال مشاهده ميكنيم كه جمهوريخواهان نه تنها با پشتيباني وسيع تري نسبت به دوره گذشته رياست جمهوري روبرو شدند بلكه با پيروزي در انتخابات ميان دوره اي سناي امريكا در اين ارگان مهم نيز بيش از پيش تثبيت شدند.
به نظر ميآيد در امريكا نيز حكومت رو به يك دست شدن پيش ميرود. در نتيجه بوش و سياست پردازان پشت پرده او ترغيب ميشوند كه با جديت بيشتري خط مشخصي بويژه در رابطه با ايران پيش ببرند.
حال با توجه به اين كه در ايران نيز ميخواهند در يك انتخابات فرمايشي يك جريان محافظه كار و تندرو را به كرسي بنشانند خطر تقابل اين دو جريان تندرو در امريكا و ايران به طور جدي افزايش خواهد يافت، اين تقابل ميتواند به رودررويي نظامي نيز بيانجامد.
از سوي ديگر شركت وسيع مردم امريكا در انتخابات و تاييد جرج بوش توسط توده مردم ( و نه روشنفكران) كه هنوز از يازده سپتامبر وحشت زده هستند به ترغيب و تشويق سياستگذاران بوش در ادامه اجراي برنامه هاي گذشته مي انجامد. آنها ميبينند كه با وجود عدم پيروزي در عراق و صرفا به دليل جنگيدن همدلي مردم با خود را سبب شده اند و عملا رفتار احساسي، جايگزين رفتار منطقي شده است. اين پروسه در ايران نيز عملا با تصاحب مقام رياست جمهوري توسط تندروها پيش خواهد رفت و احساس گرايي جايگزين عقل گرايي خواهد شد. يعني شعار جاي حركت مبتني بر شعور را خواهد گرفت.
يك نكته قابل توجه اين است كه ايرانيان آمريكا برخلاف ساير اقليت هاي ساكن آمريكا بيشتر از جرج ‌بوش حمايت كرده اند. به نظر ميآيد كه اين دسته بيشتر به نيروهاي سلطنت مايل هستند. اين واقعيت ها سبب ميشود كه در صورت يك دست شدن حكومت در ايران، اين گروه با لابي كردن در دستگاه جرج بوش بتوانند آمريكا را به سمت يك حركت نظامي محدود يا نامحدود عليه ايران سوق دهند.
وجود يك دولت بدون پشتوانه مردمي در ايران ميتواند دست جريان تندرو آمريكايي را براي تهاجم به ايران باز بگذارد بدين ترتيب که آنها بتوانند ادعا كنند كه حكومت ايران نيز همچون عراق زمان صدام، مشروعيت مردمي ندارد پس ميتوان با حمله نظامي آن را "آزاد" ساخت.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

محسن حكيمي نويسنده ماركسيست و فعال كارگري (تهران):
همانطور كه در مبارزه ي انتخاباتي نمايان بود، جان كري خط و نشان بيشتري براي ايران ميكشيد و جرج بوش در اين رابطه مواضع آرامتري داشت در نتيجه به نظر من تغيير عميقي در سياست آمريكا نسبت به ايران نخواهد شد.
به نظر ميآيد حكومت ايران نيز ادامه رياست جمهوري جرج بوش و همان سياست كژدار و مريز گذشته را ترجيح ميداد.
معتقدم سياست آمريكا مبتني بر حمله ي نظامي نخواهد بود، بلكه اعمال فشار به طرق غيرنظامي ادامه خواهد يافت.

در همين زمينه:

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/14011

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'جرج بوش با ايران چه خواهد کرد؟،نظرخواهي شهروند از صاحبنظران صحنه ايران، خسرو شميراني، شهروند' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016