انتخابات ایالات متحده همانقدر که برای ساکنین این کشور به شکلی بی سابقه مهم و هیجان آفرین شده ، در سراسر جهان شوری غریب آفریده است . در این میان واکنش فارسی زبانان به این انتخابات نیز بر خلاف دوره های قبلی شور دیگری دارد .
روزنامه نگاران و تحلیلگران بسیاری در این باره مطلب نوشته اند که به سادگی به دو دسته تقسیم می شوند . طرفداران کری و طرفداران بوش .
اما آنچه که در این میان تحلیل واکنش ایرانیان را سخت می کند ، ادبیات جدیدی است که در این نوشتها حاکم شده است . از نوشته های روزنامه های داخلی می گذریم به این دلیل که این نوشتها عموما آزادانه نوشته و منتشر نشده اند و چندان نمی توان به آنها اعتماد کرد . چرا که انگ آمریکایی بودن همواره در جمهوری اسلامی یک جرم محسوب شده و نویسندگان ناچارند تا می توانند از هر دو نامزد انتخابات انتقاد کنند و در ادبیات کلیشه جمهوری اسلامی آنها را مزدوران بی چون و چرا امپریالیست بخوانند . در معدود نوشته هایی که از این قالب به دور است کمتر نگاهی انتقادی و عمیق به نامزدی خاص دیده می شود .
اما در میان مخالفان جمهوری اسلامی غوغایی به پاست ؛ چرا که طرفداران هر گروه با قاطعیت ، انتخاب نامزد مورد نظرشان را به معنای سرنگونی جمهوری اسلامی تصویر می کنند . آنها که خواهان رای به جرج بوش هستند در نوشته هایی که عمدتا احساسی و هیجان زده است ، فهرستی از جنایات جمهوری اسلامی را به رخ می کشند . گویی دموکراتها همه این جنایات را انجام داده اند . در میان طرفداران جان کری هم وضع بهتر نیست . آنها با این استدلال که تندرویی در سطح جهانی به تندروان ایرانی فرصت حضور می دهد ، علیه جرج بوش موضع می گیرند . شاید کار این دسته آسانتر به نظر برسد چرا که آنها کدهای زیادی علیه جرج بوش دارند .
این زد و خورد شاید برای بسیاری از جوانان تازه گی داشته باشد . چنان که نظر سنجی سایت بی بی سی نشان می دهد تنها جمعیتی که اکثریتشان به جرج بوش رای داده اند فارسی زبانان هستند . به این معنا که آنها نیز همچنان انتخابات آمریکا را از دریچه تاپیرش بر ایران ارزیابی می کنند و معتقدند که جرج بوش برای سرنگونی جمهوری اسلامی موفق تر عمل خواهد کرد . این تحلیل در حالی درست خواهد بود که فرض کنیم اکثریت شرکت کنندگان در این نظر سنجی خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی هستند . اما کمتر کسی به سوالات مهم در این زمینه پاسخ می دهد .
جرج بوش تا امروز هیچ گاه از طرحی برای حمله نظامی به ایران سخن نگفته است . اتفاقا او در تمامی سخنرانیهای تبیلغاتی به شهروندان آمریکایی وعده داده که مشکل سرکشی روحانیون ایرانی را از راه دیپلماسی و ابزارهایی چون تحریم جهانی حل کند . در آنسوی میدان جان کری نیز حرفهای مشابهی می زند . او بارها گفته که معتقد است باید اهرمهای فشار دیپلماتیک را تقویت کرد و با این فشارها ، خواسته های ایالات متحده را به کشورهای مخالف تحمیل کرد . آنها نه در تحلیل و نه در روش تفاوتی برای ایران قائل نیستند .
در میان تحلیل های روزنامه نگاران ایران ، هر دو گروه جمهوریخواه و دموکرات ، از احتمال مذاکره گروه رقیب با جمهوری اسلامی سخن می گویند . برخی می گویند جمهوریخواهان به دنبال مذاکره هستند و برخی می گویند ، دموکراتها . در حالی که نگاهی کوتاه به سخنرانیهای بوش و کری نشان می دهد که هر دو گروه خواهان مذاکره با جمهوری اسلامی هستند اما با شروطی که می گویند محرمانه است . اما روزنامه های آمریکایی می گویند که در شروط مذاکره بین جمهوریخواهان و دموکراتها تفاوتی نیست . در میان نوشته های فارسی ، جمهوریخواهان متهمند که فقط به فکر منافع آمریکایی ها هستند .به این فکر کرده اید که اگر چنین مطالبی به انگلیسی ترجمه شود ، چه تبلیغ خوبی برای محافظه کاران است؟ عده ای از رئیس جمهور قوی ترین و ثروتمندترین کشور جهان انتظار دارند که منافع کشورش را نادیده بگیرد و بدون هر گونه نفع سیاسی و اقتصادی در ایران دموکراسی را حکم کند .
از دیگر نکات این تحلیلها که به شدت مورد اختلاف دو جبهه دموکراتها و جمهوریخواهان ایرانی است ، وضعیت کشورهای همسایه ایران یعنی افغانستان و عراق است . نگاهی به نظر سنجی سایت بی بی سی نشان می دهد که اردو زبانان و عرب زبانان از بوش دل خوشی ندارند . علت این موضوع را می باید مشاوران بوش پاسخ دهند اما نکته فراموش شده در این بحث هم تفاوتهای بنیادین و جدی ایران و ایرانیان با این دو کشور است . نه در نوع حکومت و نه در میزان اختلاف مردم با حکومت و نه در میزان تهدید این حکومت برای جامعه جهانی ، هیچ شباهتی بین ایران امروز با عراق صدام حسین و افغانستان طالبان دیده نمی شود . دو دولت ضعیف و از هم گسیخته در برابر نظامی یک پارچه که حتی رئیس جمهور اصلاح طلبش هم دل در گروی بیانات شخص رهبری دارد ؛ تفاوتهای بنیادین از هم دارند . در افغانستان ، ویرانی به جایی رسیده بود که حتی از نظر اقتصادی توجیهی برای شلیک موشکهای یک میلیون دلاری وجود نداشت چرا که به میزان یک میلیون دلار خسارت وارد نمی شد . در واقع چیزی برای خراب کردن وجود نداشت چون افغانها خود به دست خود طی 23 سال جنگ همه چیز را نابود کرده بودند . در عراق ، کمر اقتصاد تحت تحریم و دولتی که دست نیاز به سوی همه کشورهای جهان دراز کرده بود چنان شکسته بود که حتی نتوانست یک ماه در برابر ارتش ایلات متحده مقاومت کند .
advertisement@gooya.com |
|
اما در ایران در عوض مدام بر میزان پول ذخیره ارزی افزوده می شود . هر چند که این پول هیچ کمکی به مردم عادی و عاصی ایرانی نکند اما جیب روحانیون حاکم هنوز خیلی جا دارد و این پول بی شک در میزان قدرت تسلیحاتی آنان بی تاثیر نخواهد بود . حتی اگر بالا رفتن قیمت نفت موجب شود تا جمهوری اسلامی از محل واردات بنزین ، ضرری دو چندان تحمل کند اما باز سفره گسترده نفت ، رو به روی همان کسانی پهن است که امروز همگان برای سرنگونی شان ثانیه شماری می کنند .
طرفداران ایرانی دو نامزد انتخابات ایالات متحده ، چنان از اهمیت پیروزی نامزد مورد علاقه شان حرف می زنند که گویی این بار مردم ایالات متحده می خواهند در یک همه پرسی به جمهوری اسلامی رای آری یا نه بدهند . و در این میان آنچه هرگز درباره آن سخنی به میان نمی آید تاثیر حضور این دو نامزد بر اقتصاد جهانی ، بحران خاورمیانه که در استانه تحولی جدی است و اقتصاد آمریکاست . مردم آمریکا و حتی بسیاری از آمریکائیان ایرانی تبار هم این روزها پیش از اندیشه به سرنوشت جایی به نام ایران و حکومتی به نام جمهوری اسلامی ، چون مردم سراسر دنیا به فکر معیشت خود هستند . مالیات ، خدمات بهداشتی و شکل برخورد با خارجی ها شاید از این همه حرافی ما برای آنها مهمتر به نظر برسد . آنها واقعا به فکر منافع خودشان هستند . منافع خودشان و کشورشان . شبیه همه دولتها و ملتهای دنیا .