ياسر عرفات در بستر بيمارى افتاده است. اگر او از اين بيمارى _ كه گفته مى شود خطرناك است _ جان سالم در نبرد، زندگى و مرگ او تراژيك مى شود. اين تراژدى به گونه اى اسرارآميز به زندگى موسى(ع) پيامبر بنى اسرائيل بى شباهت نخواهد بود. موسى(ع) پس از ده ها سال مبارزه و آوارگى و دربه درى، قوم خود را تا رسيدن به دروازه هاى «سرزمين موعود» رهبرى كرد، اما پيش از پا گذاشتن به سرزمين مقدس جان سپرد. ابوعمار نيز ده ها سال بار سنگين مبارزه و آوارگى را براى رهايى مردمش از اشغال اسرائيل بر دوش كشيده و اينك همزمان با تصويب طرح عقب نشينى از نوار غزه و شمال كرانه باخترى در پارلمان اسرائيل، در بستر مرگ افتاده است. او نيز ملت خود را تا دروازه هاى بيت المقدس راهنمايى كرده است و اگر اكنون بميرد، حسرت نمازگزاردن در مسجدالاقصى را كه آرزوى ديرينه اش بود، با خود به دنياى ديگر خواهد برد. مرگ احتمالى عرفات اما جنبه تراژيك عميق ترى هم دارد. مهمترين ميراث سياسى او براى مردم فلسطين بحران تعيين جانشين براى وى است. عرفات در طول ساليان دراز، قدرت را به صورتى همه جانبه در دست خود متمركز كرده و هرگز اجازه پخش و توزيع آن را بين نهادها و شخصيت هاى فلسطينى نداده است. اكنون اگر بميرد، «خلأ قدرت» دامنگير جامعه فلسطين خواهد شد. دوستان و دشمنان عرفات، هر دو، از احتمال بروز هرج و مرج فراگير و يا وقوع جنگ قدرت بين جناح هاى فلسطينى پس از مرگ ابوعمار بيمناك و نگرانند و براى نگرانى خود نيز دليل دارند، زيرا رهبر ۷۵ ساله ساف، افزون بر متمركز كردن قدرت در دستان خود، مكانيسم قانونى شفافى را براى تعيين جانشين خويش پايه ننهاده است و اين درحالى است كه در بين فلسطينى ها، چهره اى كه مورد احترام و پذيرش همه گرايش ها و گروه ها باشد، كمتر يافت مى شود. از همين رو، مسئله «جانشينى عرفات» به صورت مسئله اى مهمتر از مرگ و زندگى شخص او درآمده است. اين ماجرا متاسفانه سنت «شاه ميرى» در جوامع استبداد زده شرقى را در خاطره ها زنده مى كند! در حالى كه ابوعمار هنوز زنده است، محافل سياسى و خبرى جهان در حال گمانه زنى درباره جانشين او هستند. قاعدتاً نخستين نامى كه به عنوان جانشين عرفات به ذهن خطور مى كند، محمود عباس (ابومازن) است. عباس باسابقه ترين همرزم عرفات و يكى از پايه گذاران جنبش الفتح است. پس از آنكه ابوجهاد و ابوياد ترور شدند، ابومازن شخص دوم ساف و معاون ابوعمار در كميته اجرايى سازمان آزاديبخش فلسطين شد. ابومازن اما منتقد صريح اللهجه «انتفاضه مسلحانه» است و از بيان آنچه «آثار زيانبار عمليات انتحارى براى مردم فلسطين» مى نامد، هراسى ندارد. او آشكارا خواستار پايان عمليات مسلحانه عليه اسرائيل است و همين موضع گيرى باعث بدبينى شمارى از گروه هاى فلسطينى از جمله جناحى از شاخه نظامى الفتح نسبت به او شده است، به طورى كه عده اى از اعضاى «گردان هاى شهداى الاقصى» حتى نخست وزيرى ابومازن را تاب نياوردند و او پس از آنكه تهديد به مرگ شد از مقام خود استعفا داد و به حاشيه رفت و هرگز هم رابطه اش با عرفات ترميم نشد. دومين گزينه براى جانشينى رهبر سالخورده ساف، احمد قريع (ابوعلاء) نخست وزير كنونى فلسطين است. قريع نيز سابقه مبارزاتى درخشانى را در كارنامه خود ثبت كرده و از مقام هاى كهنه كار الفتح به شمار مى رود. او در بين جناح هاى راديكال فلسطينى از ابومازن مقبولتر است، اما به نظر نمى رسد از اقتدار لازم براى تصدى پست حساس و خطير رهبرى فلسطينيان برخوردار باشد. ابوعلاء در طول نخست وزيرى خود، به صورت چهره اى ضعيف ظاهر شده و نتوانسته است خارج از سايه مهيب اقتدار عرفات عمل كند. گزينه سوم براى جانشينى عرفات، محمد دحلان است. او يكى از رهبران نظامى جوان جنبش الفتح است كه به خلاف رهبران تبعيدى الفتح، زندگى خود را در سرزمين هاى اشغالى سپرى كرده و سال هاى طولانى نيز در زندان اسرائيل به سر برده است. دحلان در طول دو _ سه سال اخير روابط تشنج آميزى با عرفات داشته به طورى كه ابوعمار با انتخاب او به عنوان وزير كشور در كابينه محمودعباس به شدت مخالفت كرد. دحلان در منطقه نوار غزه، شخصيت مقتدرى به شمار مى رود و برخى محافل فلسطينى، شورش هاى چندماه گذشته در بعضى شهرهاى نوار غزه را به او نسبت مى دهند. با اين همه، دحلان مواضع هماهنگ و منسجمى ندارد و به همين دليل نيز نتوانسته است اعتماد گسترده اى در بين فلسطينى ها براى خود دست و پا كند. گزينه چهارم براى جانشينى ابوعمار، مروان برغوثى رهبر گردان هاى شهداى الاقصى، شاخه نظامى جنبش الفتح در كرانه باخترى رود اردن است. او از محبوبيت گسترده اى در بين جوانان فلسطينى برخوردار است، اما هم اكنون در زندان اسرائيل به سر مى برد. دادگاه اسرائيل برغوثى را به چندين بار به حبس ابد محكوم كرده است. قاعدتاً دولت اسرائيل درصورتى برغوثى را براى احراز مقام رهبرى فلسطين از زندان آزاد مى كند كه مطمئن باشد او «شريك مناسبى براى انجام مذاكرات صلح» خواهد بود و اين موضوعى است كه در حال حاضر در باور آريل شارون نمى گنجد.
advertisement@gooya.com |
|
بدين ترتيب، ابومازن، ابوعلاء از نسل قديم (تبعيدى) و دحلان و برغوثى از نسل جديد (ساكن سرزمين ها) مهمترين گزينه ها براى جانشينى عرفات هستند، گو اينكه، «فاروق قدومى» رئيس دايره سياسى ساف، نبيل شعث، وزير خارجه دولت خود گردان فلسطين و جبرئيل رجوب مشاور امنيتى عرفات را نيز مى توان به فهرست جانشينان احتمالى ابوعمار افزود. از سه چهره اخير، قدومى و شعث از نسل قديم و رجوب از نسل جديد محسوب مى شوند، اما هيچ كدام از آنها از شانسى واقعى براى تصدى رهبرى فلسطين برخوردار نيستند. در حالى كه شخص مورد اجماعى براى جانشينى عرفات يافت نمى شود، احتمال دارد فلسطينى ها به جاى گزينش يك فرد به عنوان رهبر، نهادى شورايى براى رهبرى فلسطين تشكيل دهند، اگر چنين شورايى تشكيل شود، همه يا اكثريت اعضاى آن، خارج از شخصيت هايى كه نامشان برده شد، نخواهند بود.