مقدمه :
در طول هشتاد سال گذشته تمام اقوام و ملل ساكن در ايران شاهد غلبه سياستهاي شوونيستي فرهنگي، اجتماعي، سياسي واقتصادي تبعيضمحوری بودهاند كه هويت وجودي ايران را ، در يكسانسازي هويتي بصورت عيني يا ذهني دانسته است.
سياست يكسان سازي فرهنگي و هويتي ساكنان ايرا ن در قالب شعار "كشور پاک ـ زبان پاک ـ ملت پاک " که از زمان حكومت پهلوي آغاز گرديده است با محور قرار دادن منافع یک گروه قومی سعی در امحای فرهنگ ، زبان و اقتصاد سایر مناطق کشور نموده است و سياستهاي فرهنگي اعمال شده بر اين اساس استوار گرديده كه تنها بايد يك زبان، يك فرهنگ و يك هويت به رسميت شناخته شده و تقويت گردد و بقیه زبانها و فرهنگها غیر خودی و بیگانه تلقی گردند بر این اساس در حالی که ميلياردها تومان از بودجه كشور صرف تقويت و تبلیغ فرهنگ، زبان، تاريخ و هويت حدود 35 درصد از جمعيت كشور ميگردد بقیه شهروندان از تحصیل به زبان مادری خویش محرومند
اگرچه با پيروزي انقلاب بهمن 57 تا حدودي اين سياستها تعديل گرديد، و در قانون اساسي در اص و ل 15 و 19 و 20 بر اعطاي محدود حقوق اقوام و ملل تأكيد شد، ولي امروزه پس از گذشت نزديک به سه دهه از عمر جمهوري اسلامي هنور هم ، آرزوي بیش از 60 درصد مردمان غيرفارس زبان كشور، مبنی بر ظهور عدالت اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي در دل مانده و برآورده نگرديده است و پروژه سرکوب هویت و زبان ترکها ، اعراب و کردها همچنان ادامه دارد.
آذربایجانیها به دلیل جمعیت زیاد و حضور تاریخی بیشتر در ساختارهای اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی ایران در صدر اهداف پروژه مذکور قرار گرفته اند .
در زمینه اقتصادی نیز سیاست اصلی حکومت توسعه نقاط مرکزی ایران است هرچند بی تدبیری و بی لیاقتی حاکمیت بهره چندانی هم نصیب مرکز نکرده است.
امروزه آذربايجان در حال پسرفت اقتصادي است ، آذربايجان كه در عصر مشروطه از لحاظ اقتصادي در رتبه اول قرار داشت، امروز استانهايش در رتبههاي مياني و آخر جدول پيشرفت و توسعه قرار دارند واستانهاي آذربايجان به مهاجر فرستترين استانها تبديل شده اند. خلاصه اينکه ثروتهاي طبيعي و انسانی استانهاي حاشيهاي صرف توسعه استانهاي مركزي ( اصفهان، يزد، کرمان، سمنان، تهران، مركزي و ..) مي شود و با ايجاد توهم تجزيه در مناطق آذربايجان، كردستان، خوزستان و بلوچستان، صنايع مادر، استراتژيك و اشتغالزا را تنها در استانهاي مركزي ايجاد كرد ه و اين مناطق را ناامن معرفي مي کنند.
سيستم مديريت سياسي كشور بيش از حد عرصه را بر فعالان ملل و اقوام تنگ كرده است و از ديدگاه اكثر احزاب مركزنشين، سياستمدران و مديران ، فعاليت بر اساس منافع قومي ـ ملي جرمي امنيتي به حساب آمده و با عنوانهايي چون تجزيهطلبی، پانتركيسم، پانعربيسم و ... روبرو ميشود.
علاوه بر سياست داخلي، متأسفانه در عرصه سياست خارجي نيز شاهد بياعتنايي به منافع مردماني هستيم كه بنا به واقعيتهاي تاريخي با مردمان كشورهاي همجوار و همسايه داراي علايق و احساسات مشترك فرهنگي و سياسي هستند. نمود بسيار واضح آن ارتباط سياسي و اقتصادي استراتژیک دولت جمهوري اسلامي ايران با كشور متجاوز ارمنستان ميباشد. طبق آموزههاي دين اسلام كه حکومت ادعای پیروی از آن را دارد ، ارتباط با هر كشوري كه جان و مال و سرزمين مسلمانان را مورد تجاوز قرار دهد، حرام و باطل است. پس روابط گسترده ایران با دولتی که خاك جمهوري آذربايجان را اشغال و بيش از یک ميليون انسان را آواره و هزاراران زن، كودك و مرد آذربایجانی را قتلعام كرده چگونه قابل توجیه است؟
آنچه كه از اواخر دهه شصت تحت عنوان " حركت ملي آذربايجان " مطرح شده، حركتي دموکراسی خواه ، مدني، هويتطلب، عدالتجو و مردمي است كه تمامي اقشار ملت آذربايجان را در خود جاي داده است. ما خود را میراث دار و امتداد تاریخی جنبش آزاديستان شيخمحمد خياباني، حكومت ملي پیشه وری (1325-1324)، جنبش خلق مسلمان اوايل انقلاب می دانیم و در نهايت " حركت ملي آذربايجان " در زمان حال نشانگر مبارزه مردمي است كه هويت و منافع ملي خود را مورد تعرض ديده و در جهت دفاع از آن به حركت درآمده است و در آینده نیز با محور قرار دادن حقوق بشر و دمکراسی در جهت پاسداری از هویت ملی آذربایجان و کسب حقوق فرهنگی ، سیاسی و اقتصادیمان تلاش خواهد کرد.
پس از آنکه روزنامه دولتی " ايران " با نقض اخلاق مطبوعات ي و رسالت حرفه ای ، ب ه ميليون ها شهروند تورک آذربايجان اهانت نمود ، دانشجويان و عموم ملت آذربايجان با وحدت و همبستگي کامل به پا خواسته وضمن دفاع از ارزشهاي ملي و هويتي خود بر احقاق کامل حقوق ملی و فرهنگی خویش تاکید نمودند و با حضور پرشور در تجمعات اعتراضی بايکوت شديد خبري رسانه های جبهه انحصار و شوونیسم را شکسته و صدای خود را به گوش جهانیان رساندند. حکومت نیز با دستپاچگی و با توقیف روزنامه و دستگیری عوامل آن و اظهار همدلی تصنعی با آذری زبانها !!! !! سعی در محدود کردن اعتراضات داشت ولی حضور گسترده ، آگاهانه و هماهنگ مردم نشان داد که اين اعتراضها ، تنها اعتراض به يك كاريكاتور نيست، بلكه اعتراض به 80 سال تداوم سيستم فكري-سياسي تبعيض ملي در ايران است که توهين به تركها تنها یکی از خروجیهای نامبارک آن است لذا با فرض سهوی بودن کاریکاتور نیز، باید ريشه اين سهو را در آن سيستم تبعيض محور جستجو كرد كه چنين خطاكاراني را پرورش مي دهد لذا دستگیری عوامل هتاک روزنامه را فقط برای فرافکنی انجام گرفته و آن دو نفر خود نیز نادانسته قربانی سیاستهای تبعیض محور پیش گفته میباشند.
بنابراین باید این كاريكاتور را نمود كوچكي از اين سيستم تبعيضي دانست كه متاسفانه در قرن 21 هنوز گريبان مردم ايران را رها نكرده است.
بايكوت و سانسور خبري اعتراضات مردمی در آذربايجان ، سندي ديگري از وجود سيستم پیش گفته در ايران است. این سيستم تبعیض محور از یک سو دلقكهايي را پرورش مي دهد كه زبان تركي را به عمد يا به سهو اسباب تفريح قرار میدهند و از سوی دیگر خبرنگاران ، روزنامه نگاران ، سياستمداران و روشنفکرانی را بار می آورد كه هنوز توان باور وجود و حقوق غير فارس زبانها را در ايران ندارند و با سکوت خود مهر تایید بر تبعیض سیستماتیک جاری میزنند.
ما معتقد هستیم که فقط ترکها و سایر ملیتها قربانیان سیاستهای تبعیض محور و شوونیستی نیستند بلکه اعمال این سیاستها موجب افتراق و دوری بیشتر گشته و بدین ترتیب در آینده مضرات آن دامن گیر هموطنان فارس زبان نیز خواهد شد لذا همگان را به مبارزه علیه تبعیض و خودکامگی در همه ابعاد آن فرا میخوانیم و به همه کوشندگان دمکراسی خواه متذکر می شویم " تا زمانی که مبارزه برای برابری فرهنگی و رفع تبعیض زبانی و هویتی جزء اولویتهای اولیه مطالبات دمکراتیک قرار نگیرد ره به جایی نخواهند برد ".
با توجه به موارد بالا ما شرکت کنندگان در ميتينگ مقابل مجلس شوراي اسلامي مورخه 7/3/1385 خواسته های خود را به شرح ذیل اعلام میداریم:
1.- به رسميت شناخته شدن زبان ترکي، جلوگيري از كاربرد لفظ مجعول "آذري زبان" در ارگانها، مكاتبات و اسناد رسمي كشور و آموزش به زبان مادري در مدارس مناطق ترکنشين کشور
2.- تأسيس و راهاندازي شبکههاي راديو- تلويزيوني سراسري، خبرگزاري و روزنامههاي کثيرالانتشار دولتي به زبان ترکي و تأسيس فرهنگستان زبان و ادبيات ترکي و ايجاد کرسي اين زبان در دانشگاههاي کشور
advertisement@gooya.com |
|
3- تضمین حق برگزاری آزادانه تجمعات و اعتصابات و به رسميت شناختن همايش ساليانه ملت آذربايجان در قلعه بابك ، عدم ايجاد محدوديت براي شركتكنندگان وجلوگيري از هرگونه برخوردهاي نامناسب امنيتي
4- اعلام رسمی آزادی تشکیل احزاب ، سندیکاها ، NGO ها و انتشار آزادانه مطبوعات
5 - حذف موارد ترک ستيزانه ، رفع نشانههاي آپارتايد قومي، نژادي و زباني و قطع تداوم تفكرات نژادپرستانه از کتب درسی ، ادبیات رسمی و رسانه ها
6- اعاده کليه اسامي تاريخي مناطق جغرافيايي آذربايجان (بخصوص نامهاي تاريخي آذربايجان مطابق آخرين تقسيمات کشوري در دوران مشروطيت به استانهاي اردبيل و زنجان و...) و رفع موانع موجود در نامگذاري اسامي ترکي
7-تشكيل کمسیون حقیقت یاب متشکل از فعالین حقوق بشر ، وکلا ، حقوقدانان، نمایندگان مجلس ، فعالين حركت ، خانواده های شهدای حوادث اخیر و ارگانهاي مرتبط برای بررسی کشتارهای اخیر و محاکمه و مجازات مقصرین
8 ? صدور اجازه تشييع جنازه كشتهشدگان حوادث اخير در فضاي آرام و عدم ممانعت از حضور اقشار مختلف مردم در آن
9- آزادي سريع و بي قيد و شرط تمامي زندانيان سياسي و دستگير شدگان اخير
10- رفع توقيف از نشريات آذربايجاني، كه در حوادث اخير و يا قبلاً از انتشار آنان ممانعت به عمل آمده است
11- عذرخواهي رسمی رئيس جمهور از ملت آذربايجان و خانواده ها شهدا
در پايان بار ديگر اعلام مي کنيم جهت ابراز حسن نیت و ب راي جلوگيري از سو استفاده عوامل شونيزم سرکوبگر از تجمعات بحق و قانوني دانشجويان و سایر اقشار مردم آذربایجان موقتا به اعتراضات خود پایان داده و در صورت عدم تحقق خواسته هاي به حق و قانوني مان، اعتراضات مسالمت آميز را از سر خواهیم گرفت.
والسلام
شرکت کنندگان ميتينگ مقابل مجلس شوراي اسلامي
7/3/1385