شنبه 9 اردیبهشت 1385

اول "آزادی حق مسلم ما است" و بعد هر چه آزادانه خواستیم مثلا انرژی هسته ای، علي کشتگر

علی کشتگر
بهترین راه مقابله با عوام فریبی های خطرناک هسته ای رژیم مطرح شدن شعارهای آزادیخواهانه در برابر شعارهای هسته ای حاکمان است. بی تردید شعار "آزادی و عدالت حق مسلم ما است" در ایران می تواند طرفداران بسیار بیشتر و پیگیرتری از شعار "انرژی هسته ای حق مسلم ما است" بسیج کند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

در یادداشت های پیشین نوشته بودم و باز هم تاکید می کنم که اشتباهات آمریکا، اروپا و اپوزیسیون پراکنده و ناهمراه ایران در برخورد با جاه طلبی های هسته ای جمهوری اسلامی به فاشیسم مذهبی فرصت می دهد تا بر ناسیونالیسم و غرور ملی ایرانیان سوار شود.
در این دو سه ماهه اخیر، نمایندگان فاشیسم مذهبی (احمدی نژاد، علی لاریجانی، شخص رهبر و غیره) و البته تریبون های متعدد نظام حاکم در تحمیق افکار عمومی ایرانیان با هدف تبدیل مقاصد هسته ای نظام اسلامی به خواست اصلی جامعه و به قول خودشان به "مساله ملی مثل نهضت ملی کردن صنعت نفت" کوششهای تبلیغاتی فراوانی به خرج داده اند که نباید اثرات آن را در افکار عمومی دست کم گرفت. مشکل بزرگ جامعه ما که بحران هسته ای کنونی نیز از آن سرچشمه می گیرد خودکامگی مذهبی حاکم بر کشور است. مشکل بزرگ جهان امروز و منطقه بحرانی خاورمیانه نیز عوامل و زمینه هائی است که موجب رشد بنیادگرائی مذهبی و افزایش خطر جنگ و خشونت شده است. راه حل بحران هسته ای ایران نیز تحول دموکراتیک در ایران است. در مقاله حاضر کوشیده ام نشان دهم که:
1- فاشیسم دینی حاکم بر ایران با درک شرایط کنونی استراتژی خود را بر تحکیم موقعیت خود در ایران از طریق سوار شدن بر ناسیونالیسم ایرانی و در جهان اسلام از راه بالا بردن پرچم نابودی اسرائیل، دشمنی با آمریکا و احیای عظمت های گذشته خلافت اسلامی قرار داده است.
2- مخالفت اپوزیسیون و قدرت های بین المللی با سیاست هسته ای جمهوری اسلامی فقط و بر این فقط تاکید دارم در صورتی به سود صلح و دموکراسی در ایران و منطقه تمام می شود که از کانال دفاع ازآزادی و حقوق بشر در ایران عبور کند. یعنی درست آن است که هرکس با تجهیز استبداد بنیادگرا به صنایع هسته ای مخالف است، بر "حق مسلم" ایران آزاد و دموکراتیک در داشتن چرخه مستقل انرژی هسته ای تاکید کند.
فاشیسم مذهبی علت مخالفت های جهانی با جمهوری اسلامی را " دستاوردهای ایران در صنایع هسته ای" و حرکت در جهت استقلال و خودکفائی وانمود می کند و عوامفریبانه می کوشد که در این بحران که خود ریشه در سلطه بنیادگرائی دینی بر ایران دارد، مساله نقض حقوق بشر و نابودی آزادی و اراده ملت را در نظام حاکم به فراموشی برد. متاسفانه قدرت های بزرگ مخالف جمهوری اسلامی از ایالات متحده گرفته تا دولت های اروپائی در برخورد با مساله هسته ای ایران در همان دام تبلیغاتی گرفتار شده اند که جمهوری اسلامی می خواهد. یعنی به علت بحران هسته ای که خودکامگی استبداد دینی بنیادگرا بر ایران است یا ابدا نمی پردازند و یا جسته و گریخته به آن اشاره می شود. به گونه ای که گویی مخالفت با تجهیز جمهوری اسلامی به چرخه تولید هسته ای به دلیل "مخالفت آمریکا و اروپا با خودکفائی ایران" در این عرصه و مخالفت با پیشرفت صنعتی مستقلانه ایران است.
برخی از گروههای اپوزیسیون نیز در همین دام گرفتار شده و رژیم هم آنان را به عنوان ستون پنجم بیگانه و خائن به منافع ملی معرفی کند(مجاهدین خلق مسعود رجوی و بخشی از طرفداران بازگشت سلطنت که در آتش اشتیاق حمله نظامی آمریکا به ایران غوطه ورند، ازاین زمره اند). و البته کسانی هم در دام تبلیغاتی فاشیسم مذهبی افتاده و به دنبال شعار" انرژی هسته ای حق مسلم ما است" افتاده اند. (بخشی از نیروهای موسوم به ملی مذهبی و برخی گروههای جنبش ملی که خود را جزئی از جبهه ملی معرفی می کنند در این عرصه با حاکمیت هم سو شده اند).

آیا آمریکا به ایران حمله خواهد کرد؟
حمله نظامی آمریکا و بریتانیا به عراق با هر هدف و نیتی که صورت گرفته باشد، خوشه چین اصلی آن حداقل تا امروزجمهوری اسلامی بالاخص جناح بنیادگرا و افراطی آن بوده و هست. اگر پس از اشغال عراق و سقوط صدام، به جای انحلال ارتش و حزب بعث بدنه این دو ارگان اصلی نظام پیشین حفظ می شد و فقط رده اول رهبری آن دو نهاد حذف می گشت چه بسا آمریکا به برخی از اهداف خود می رسید، اما اشتباهات فاحش مداخله گران، بنیادگرائی مذهبی به حاشیه رانده شده دوره صدام را چه درمیان اکثریت شیعیان و چه در بین اقلیت سنی فعال کرد و زمینه را برای ادامه و اوج گیری خشونت های مذهبی و قومی هموار ساخت. سه سال پس از مداخله نظامی آمریکا و بریتانیا در عراق، هنوز در این کشور ابعاد جنگ و خشونت در حال گسترش است. چشم انداز نزدیکی برای خروج ارتش آمریکا از عراق دیده نمی شود و این در حالی است که افکار عمومی آمریکائیان و به تبع آن سیاست پیشگان آمریکائی برای پایان دادن به اوضاع نابسامان عراق و خروج ارتش آمریکا از این کشور بی تابی نشان می دهند.هم زمان با آشکارترشدن شکست سیاست مداخله نظامی آمریکا درعراق آتش بنیادگرائی در کشور های اسلامی از جمله در مصر، سودان، فلسطین، عربستان، پاکستان و حتی ترکیه به نحو نگران کننده ای در حال گسترش است.و حالا بسیاری از دولت مردان غربی این تحول منفی را از پیامدهای حمله نظامی آمریکا در عراق می دانند.
در چنین هنگامه ای حکومت آمریکا فاقد پشتوانه کافی برای حمله نظامی گسترده به ایران است.
در فاصله یازده سپتامبر دو هزار و یک تا هنگام مداخله نظامی آمریکا در عراق جمهوری اسلامی بیش از هر زمان در برابر ایالات متحده خود را آسیب پذیر احساس می کرد. حتی پس از سرنگونی صدام نیز تا پیش از زمانی که مسلم شد اوضاع عراق به این آسانی ها آرام نخواهد شد هنوز جمهوری اسلامی به شدت احساس عدم امنیت می کرد. چرا که آمریکا پس از یازده سپتامبر و پیش از آن که به عراق حمله کند دارای عضله نظامی نیرومندی بود که در هیچ کجای جهان درگیر نبود و بنابراین توانائی مداخله نظامی همه جانبه در ایران را داشت و رژیم جمهوری اسلامی از آن می ترسید. اما به موازات بالا گرفتن مقاومت گروههای بنیاد گرای مذهبی و بقایای رژیم صدام حسین و طولانی شدن دوران درگیری نظامی آمریکا در عراق و زیر سوال رفتن اصل مداخله نظامی درافکار عمومی آمریکائیان، کم کم تحلیل سران جمهوری اسلامی از اوضاع منطقه دگرگون شد و به همراه آن روحیه حاکمان ایران تقویت شد. چنان که هاشمی رفسنجانی سال پیش درپاسخ به کسانی که امکان مداخله آمریکا در ایران سخن گفته بودند درنماز جمعه ای که تاریخ دقیق آن به خاطرم نیست گفت " آمریکا حالا در محاصره ما است" اینک سه سال پس از مداخله نظامی آمریکا در عراق می توان به وضوح نتیجه گرفت که مداخله نظامی، بنیادگرائی را در عراق و در کل منطقه به سود نیروی طرفدار دموکراسی تقویت کرده است.
این مداخله نظامی اقتدار و قدرت مانور ایالات متحده را در منطقه محدود کرده و برعکس نفوذ و قدرت مانور جمهوری اسلامی را هم درعراق و هم در سایر کشورهای منطقه افزایش داده است. حالا با توجه به آنچه از مداخله نظامی آمریکا در عراق تا کنون رخ نموده، می شود نتیجه گرفت که محاسبه حکومت بوش کاملا اشتباه بوده است. بطوریکه پیامدهای این مداخله در عراق، ایران و کل منطقه 180 درجه با اهداف اعلام شده آن تفاوت پیدا کرده است. بر این اساس می توان گفت که دوران بوش برخلاف ادعای سخنگویان حکومت آمریکا دوران رشد و گسترش سریع بنیادگرائی اسلامی در خاورمیانه و کلیه کشورهای اسلامی و دوره رشد خشونت و قهر در این کشورها است.
در ایران برای نخستین بار در طول حیات 27 ساله جمهوری اسلامی مکتبی های افراطی مطلقا دست بالا را در نظام حاکم پیدا کرده و شرایط را برای پیشبرد مقاصد جاه طلبانه خود در ایران و منطقه مناسب یافته اند. این جریان حاکم در یک ساله گذشته برخلاف ادعای برخی از ناظران امور ایران بسیار هوشمندانه و فرصت سنجانه عمل کرده است.
تحلیل گران و رهبران این جریان به این نتیجه رسیده اند:
- که آمریکا و متحدان آن فعلا در وضعی نیستند که به اقدام نظامی گسترده زمینی در ایران به گونه ای که در عراق عمل کردند متوسل شوند:
- که جورج بوش در دوره پایانی حکومت خود به شدت ضعیف شده و این ضعف او بیش از هر چیز از اوضاع عراق ناشی می شود.
- که هیچ یک از نامزدهای دو حزب جمهوریخواه و دموکرات آمریکا که به زودی در مبارزات انتخاباتی آمریکا به رقابت خواهند پرداخت نمی توانند طرفدار یک جنگ تمام عیار دیگر در خاورمیانه باشند.
- که حمله هوائی به تاسیسات هسته ای ایران و یا حتی حملات هوائی گسترده تر به تاسیسات هسته ای و مراکز نظامی و محل سکونت رهبری سیاسی مستقیما به سود تحکیم موقعیت بنیادگرایان حاکم در جمهوری اسلامی تمام خواهد شد.
- که از چنین حمله ای به ایران پیامدهای زیر مترتب است:
1- انسجام هرچه بیشتر جاکمیت حول محور فاشیسم مذهبی و به همراه آن اعلام مخالفت اکثریت نیروهای اپوزیسیون با مداخله نظامی. در این صورت موضع بنیاد گرایان در جمهوری اسلامی تقویت می شود و فضای سیاسی ایران به سود این جریان هرچه بسته تر خواهد شد.
2- در جهان اسلام جنبش های اسلام گرا به طرفداری از جمهوری اسلامی به حرکت درخواهند آمد و حتی برخی از رژیم های منطقه از جمله عربستان سعودی که چاههای نفت آن در قسمت های شیعه نشین قرار دارد با مخاطرات متعدد و حتی بی ثباتی سیاسی دست به گریبان خواهند شد.
3- موج تظاهرات و اعتراضات خشونت آمیز در اکثر نقاط عراق وضع را در این کشور از آنچه هست بدتر خواهد کرد.
4- بهای نفت ممکن است تا آنجا افزایش یابد که اقتصاد جهانی را با بحران های وخیم مبتلا سازد.
حکومت گران ایران به خوبی از این واقعیات ها آگاهی دارند و بر آن اند که از این فرصت تاریخی ایجاد شده حداکثر بهره برداری ممکن را بنمایند.
اقدامات برای توسعه صنایع هسته ای و هم زمان با آن پافشاری سخنگویان جناح حاکم بر ضرورت محو اسرائیل نه از سر جهالت یا اشتباه محاسبه سیاسی بلکه دقیقا با سنجیدگی شرایط کنونی صورت می گیرد. نمایندگان فاشیسم مذهبی ایران خوب می دانند که اصرار بر این مواضع اگر به عقب نشینی آمریکا منجر شود یعنی آمریکا و متحدان آن اقدام مهمی علیه جمهوری اسلامی انجام دهند برنده خواهند بود. و اگر هم آمریکا دست به حملات هوائی نظامی علیه جمهوری اسلامی بزند بازهم بازنده نخواهند بود.
در حالت اول جمهوری اسلامی صنایع هسته ای خود را توسعه خواهد داد که این خود موضع آن را چه در داخل کشور و چه در خارج از ایران بویژه در جهان اسلام تقویت خواهد کرد.
در حالت دوم نیز اولا معلوم نیست صنایع هسته ای ایران نابود شود و چه بسا که جمهوری اسلامی بتواند به توسعه آن در نقاط مختلف کشور هم چنان ادامه دهد و به عضویت خود در آژانس هسته ای نیز پایان دهد. و ثانیا آن که بسیار محتمل است که در پی چنین حملاتی جمهوری اسلامی اذهان صدها میلیون مسلمان جهان را به حمایت از خود برانگیزد و از چنین تحولی برای تحکیم موقعیت خویش بهره برداری نماید.
وقتی وضع چنین است راه حل سازگار با منافع ملی آن است که تلاشهای آزادیخواهانه در ایران گسترش یابد و ضمن مخالفت با خودکامگی با هرگونه مداخله نظامی نیز هم زمان به مخالفت برخیزیم. در این شرایط بهترین راه مقابله با عوام فریبی های خطرناک هسته ای رژیم مطرح شدن شعارهای آزادیخواهانه در برابر شعارهای هسته ای حاکمان است. بی تردید شعار " آزادی و عدالت حق مسلم ما است" در ایران می تواند طرفداران بسیار بیشتر و پیگیرتری از شعار " انرژی هسته ای حق مسلم ما است" بسیج کند.
حق مسلم ما با " حق مسلم" رژیمی که حقوق ابتدائی ملت از جمله آزادی را از آن سلب کرده دو چیز متفاوت و متضاد است. خودکامگانی که رای و آزادی ملت را زیر پای خود لگدمال کرده اند، نمی توانند مدافع واقعی "حق و حقوق مسلم" ملت باشند.
انرژی هسته ای، پیشرفت مستقلانه صنعتی، رفاه، بهداشت، پاکیزه سازی هوای آلوده شهرهای بزرگ و سایر خواستهای مردم ایران مشروط به نهادینه شدن آزادی و حقوق بشر در ایران است. زمان برای شکل دادن یک ائتلاف وسیع از همه آنهائی که طرفدار دموکراسی و حاکمیت ملی در ایران اند فرا رسیده است،(البته دیر هم شده است).

8 اردیبهشت ماه 85
علی کشتگر
تلفن ها: 33-1-42776260
33-1-45980309
33-609224334

Copyright: gooya.com 2016