m.rad@gmx.net
كوفی عنان دبيركل سازمان ملل بلاخره پس از رايزنيهای فراوان با مقامات و مسئولان كشورهای غربی وبالاخص آمريكا ديروز آب پاكی را برروی سياستهای نظامی گری محافظه كاران ريخت و از تريبون سازمان ملل ضمن برسميت شناختن حق ايران در استفاده صلح آميز ازانرژی اتمی تلويحا اعلام كرد كه ايران ميتواند به غنی سازی اتمی برای مصارف داخی ادامه دهد و در همين راستا خواهان مذاكره با ايران شد تا به اين حق و حقوق جنبه قانونی بدهد و از تمامی طرفهای درگير خواست تا برای رسيدن به توافق باهم مذاكره كنند كوفی عنان در ضمن سريحاً گفت كه مسئله هسته ای ايران بايد در سازمان انرژی اتمی حل و فصل شود.
پيش در آمد موضع گيريهای دبيركل سازمان ملل كه سازمان انرژی اتمی شاخه ای از آن است به احتمال زياد نتيجه گيری كنفرانسی است كه امروز (18.04.006) قرار است در مسكو برگزار شود پيش از اين اعلام مواضع وزرای خارجه روسيه و چين و تقريبا اكثريت قريب به اتفاق كشورهای جهان با همين سياست موافقند و جنگ بر عليه ايران را راه حل نميدانند در كنفرانس مسكو پنج عضو دائمی شورای امنيت و آلمان حضور دارند.
چه عواملی موجب عقب نشينی غرب شده است ؟
منطقه خاورميانه با دو مشكل اساسی سر درگريبان است كه يكی مسئله امنيتی و ديگری مسئله اقتصادیاست.
مسئله امنيتی خاورميانه: خاورميانه تقريبا از آغاز قرن گذشته درگير تحولات فراوانی شده است بسياری از حكومتهای سنتی پادشاهی متلاشی شدند و همزمان تعدادزيادی كشورهای نوپا در اين منطقه ايجاد گرديد ولی هرگز خاورميانه تا به امروز رویآرامش را بخود نديده است و هيچ كشوری موفق نشده و حتی فرصت نيافته است تاخود را برای تغيير ساختار اقتصادی متمركز كند.
از همان اوايل قرن گذشته كشورهایاروپايی و بعدا آمريكا در همه پروسه های خاورميانه دخالت مستقيم داشته و تا امروز دست از سر آن بر نداشته اند بعلت همين دخالتها و لشكر كشی ها خلقهای منطقه آنچه در توان داشتند بر طبق اخلاص گذاشتند از جنبشهای ملی استقلال طلبانه گرفته تا انقلابی و حتی نيروهای مذهبی در منطقه وارد كارزار مبارزاتی شدند اين جنبشها در مواردی پيروز و در مواردی با شكست مواجه شدند ولی تا به امروز نه كشورهايی كه در منطقه بوجود آمده اند و نه قدرت های متجاوز قادر نشده اند افسار اين منطقه را در كنترل خود در آورند.
هركدام از اين نيروها در پروسه مبارزاتی خود راه حلهای مختلفی را تجربه كرده اند بسياری معتقد بودند كه نظامهای پادشاهی علت تمامی بدبختيهایاين كشورهاهستند در نتيجه بسرعت اين نظامها بجز كشورهای شيخ نشين كه بطور مستقيم توسط كشورهایغربی اداره ميشوند را سرنگون كردند.
نيروهای متجاوزشكست ها را بطريقی پاسخ دادند و آنرا بر ضد خود تبديل كردند كه يكیاز اين اقدامات پشتيبانی بدون قيد شرط از حكوت اسرائيل در منطقه خاورميانه است كه در بحبحه جنگ جهانی دوم پايه های آن ريخته شد از آن تاريخ تا كنون اين منطقه روی آرامش را بخود نديده است و كمتر سالی را ميشود سراغ گرفت كه جنگ وويرانی با خود همراه نداشته باشد تنها بين اعراب و اسرائيل چهار جنگ بزرگ صورت گرفته است ( جنگهای 1948,1956,1967,1973) كه ميتوانست حتی به جنگ جهانی ديگری منتهی شود.
از سال 1973 تا كنون تقريبا كمتر روزیاست كه صدای گلوله در منطقه شنيده نشود و كشورهای عرب و در مجموع خاورميانه زير فشار دائمی قرار نداشته باشند و تعدادی كشته و يا زخمی نشوند كشورهایغربی علت نابسامانی ها را كشورهایامتناع عرب متشكل از عراق، سوريه ، ليبی ، يمن جنوبی ، الجزاير وسازمان آزادی بخش فلسطين قلمداد ميكردند.
كشورهای مصر وليبی و مصر و سوريه حتی تا پای ايجاد يك كشور واحد رفتند و سرانجام تلاش عراق برایايجاد اتحاديه كشورهای عرب زير پوشش كنفدراسيون عربی راه بجايی نبرد در همه اين تلاشها كشورهای غربی با همكاریاسرائيل از هيچ تلاشی برای جلوگيری از اين اتحاد عملها خودداری نكردند ليبی و سوريه بمباران شدند بافت اقتصادی و سياسی الجزاير متلاشی شد و ايران و تركيه به اتفاق كشورهای شيخ نشين بجان عراق افتادند و يمن جنوبی هم علت وجودی خود را از دست داد وجنگ هشت ساله ايران و عراق و سرانجام كشور مقتدر و ثروتمندعراق راكه در سياست گذاری منطقه خاورميانه نقش اساسی بازی ميكرد رادر دوجنگ پی در پی متلاشی كردند.
همه هزينه های صرف شده برای درهم شكستن كشورهای خاورميانه را كشورهای نفت خيز خليج فارس متقبل شدند و برای فريب ملتهای منطقه گاه گداری لقمه نانی زير پای ملت فلسطين پرتاب ميكردند ملتی كه از 1973 تا كنون زير بمباران دائمی اسرائيل با سلاحهای مدرن غربی قرار دارد و حتی خانه های معمولی آنها روزانه ويران ميشود تا مجبور به مها جرت شوند.
در اين شرايط است كه كشورهای غربی هرگز تصور نميكردند كه روزی توده های مردم جان به لب رسيده بالآخره خود را سازمان خواهند داد و با هروسيله ممكن از خود دفاع خواهند كرد ومبارزه را ادامه خواهند داد.
كشورهایغربی برای درهم شكستن جنبشهای آزادی بخش ملی آنهارا به كمونيست ها منتصب كردند و همزمان به بسيج نيروهای مذهبی افراطی پرداختند غربيهانه تنها سعی كردند نيروهای ملی را متلاشی كنند بلكه نيروهای چپ را نيز آماج حملات خود قرار دادند تا نتوانند در منطقه جای پايی پيدا كنند.
و همه اين تلاشها در شرايطی صورت ميگرفت كه خود شتابان در تدارك اتحاد سياسی و نظامی بين نيروهای خود بودند در عين حال كه به تحقير فرهنگی كشورهای خاورميانه دست ميزدند كه مهد حداقل چهار تمدن جهانی بودند .
نتيجه همه اين تغيير و تحولات بهدر رفتن بسياری از موقعيت های منطقه از جمله سياسی و اقتصادی بود و ادعای كشورهای غربی برای ثبات بخشيدن به منطقه و تضمين امنيت به كشورهای نفت خيز بخصوص شيخ نشين های خليج فارس راه بجايی نبرد و آنها را از هرنظر متزلزل تر و بی آينده تر كردو از همه مهمتر آگاهی مردم منطقه آنقدر وسيع شد كه كه ديگر نه تنها خواهان خروج بدون قيدو شرط نيروهای متجاوز از منطقه هستند بلكه تمامی حكومتهای پوشالی خود را زير سئوال برده اند.
مردم منطقه بتدريج ابتكار عمل را بدست ميگيرندامروز شعار اساسی توده های مردم منطقه بسيار روشن و آشكار است اگر می خواهيد زندگی كنيد بايد بديگران هم امكان زندگی بدهيد اگر منطقه ناامن بماند اجازه نخواهيم داد شما در امنيت و آسايش زندگی كنيد پيامی كاملا روشن و آشكاركه گويا غربی ها بتازگی آنرا جدی گرفته اند.
امنيت اقتصادی منطقه خاورميانه : بهتر است بگوييم امنيت اقتصادی جهان خاورميانه روزانه 30 مليون بشكه نفت عمدتا به كشورهایغربی وژاپن و كره جنوبی صادر ميكند عربستان سعودی( ذخيره نفتی 260 ميليارد بشكه) در حدود 9 مليون بشكه در روز، ايران ( ذخيره نفتی 160 ميليارد بشكه )4 مليون بشكه در روز، امارات متحده عربی (110 ميليارد بشكه ) 2,4 مليون بشكه در روز ، كويت (ذخيره نفتی 100 ميلياردبشكه ) 2,200 مليون بشكه در روز ، عراق ( ذخيره نفتی 120 ميلياردبشكه ) در حدود 2 مليون بشكه در روز و قطر( ذخيره نفتی 10 ميليارد بشكه ) هم در حدود 800 هزار بشكه در روز نفت صادر ميكند ( هربشكه نفت در حدود 159 ليتر است) در آمد نفتی كشورهای خاورميانه اشاره شده در بالا با توجه به قيمت نفت برای هربشكه 60 دلار روزانه به 1222مليون دلار( در حدود يك ميليارد و دويست وبيست ودو دلار) ميرسد.
مجموعه ذخاير نفتی شناخته شده در خاورميانه 751.8 ميليارد بشكه است كه با احتساب قيمت روز نفت در بازار جهانی 60 دلار( قيمت نفت در بازار جهانی به بيش از 70 دلار رسيده است ) برایهر بشكه در آمدی در حدود 45.108 x 109 دلار خواهد بود كه با توجه به در آمد ناخالص جهان كه چيزی در حدود 30 ميليارد دلار در سال است آنوقت بخوبی ميشود دريافت كه چرا كشورهایغربی در صد سال اخيراين منطقه را رهانكرده اند.
جمعيت منطقه خاورميانه در اوايل قرن گذشته به كمتر از صد مليون ميرسيد ولی امروزه تعداد آن به بيش از دويست و پنجاه مليون رسيده است كه اكثريت قريب به اتفاق آنها خواهان بدست گرفتن قدرت اقتصادی بوسيله مردم منطقه هستند و ديگر هم حاضر نيستند بر سر آن معامله كنند اين مبارزه از سالهای بعداز 1960 شروع شده و با گسترش مبارزه قهر آميز چه از طرف حكومتهای منطقه همانند عراق و چه توسط جنبش های مسلحانه ی توده ای همانند فلسطين و عراق امروز و چه توسط مردم منطقه تضادهای منطقه شكل حادی بخود گرفته است كه برای رژيم های وابسته هم راهی جز عقب نشينی نگذاشته است.
حكومتهای منطقه كه فكر ميكردند با همكاری با كشورهای غربی آينده ی خود را تحكيم خواهند بخشيد امروزاز بيخ و بن تمام هستی و نيستی خودرا در خطر می بينند آنها فشار مردم را كه فرياد ميزنند بايد از اين ثروت مردم منطقه بهره مند شوند و نه كشورهای غربی و متجاوز خطر را بيخ گوش خود با تمام وجود احساس ميكنند .
نتيجه سياستهای گذشته اين حكومت گران افزايش تضاد مذهبی بين مذاهب مختلف كه اتفاقا همگی آنها ريشه در منطقه خاورميانه دارند و تضاد منافع كه با وجود مقيم بودن در دريای ثروت همچنان در فقر و فلاكت زندگی ميكنند ،تضاد ارزشهای فرهنگی و ملی كه در واقع هويت ملتهای منطقه است و تضاد تاريخی ملتهای منطقه با مهاجمين كه يكی ريشه عميق و هزاران ساله در تاريخ دارد و ديگری هويت مهاجر و تجاوز گر موجب شده است كه جنبش های توده ای گسترده تر شود مقاومت مردم عراق در برابر تجاوز نظامی و فرهنگیغرب كه فلسطين و سوريه و ايران و كردستان هم به آن پيوسته اند همگی مهاجمان را در چنبره خود گرفتار كرده است كه راه فراری برای آن جز شكست نميتوان متصور شد.
خاورميانه دارد يكپارچه برای استفاده از امتيازات اقتصادی كه اين كشورها دارند خود را آماده ميكند اين آمادگی را در هر گوشه و كنار اين منطقه ميتوان ديد اگر غرب كمكهای خود را به مردم فلسطين منوط به همكاریاجباری با خود ميكند كشورهای منطقه بسرعت عكس العمل نشان داده و دوبرابر آن كمكها را در اختيار جنبش فلسطين قرار ميدهند.
اگر در گذشته كشورهایغربی كردستان را بين چند كشور تقسيم كرده و ازآنها برعليه همديگر استفاده می كردند امروز ديگر كمتر كردی را ميتوان پيدا كرد كه بعنوان جاش با حكومتهای منطقه همكاری كند و ديگر نه تركيه و نه ايران و نه عراق و كشورهای ديگر جرات تهاجم به كردها را حتی با حمايت همه جانبه كشورهای غربی ندارد و اگر چنين كند در واقع سرنوشت خود را رقم زده است .
مردم منطقه بخوبی دريافته اند كه فرهنگ و هويت نميتواند وارداتی باشد و نميشود آنرا بزور بمردم تحميل كرد همه فرهنگها دارای نقاط مثبت و منفی هستند همه مليتها دارای تاريخ و ساختار اجتماعی مختص بخود هستند كه تنها با تجربه ملتهای آن كشورها و ياد گيری متقابل ميشود ملتها را بهم نزديك كرد بهمين دليل بوضوح ميشود ديد كه منطقه خاورميانه تهاجم فرهنگیغرب را پس زده است .
اين تهاجم نظامی فرهنگی كه از صد سال پيش به اين طرف كه تنها و تنها اشغال و كنترل منابع عظيم انرژی جهانی را در سر می پروراند نتيجه معكوس ببار آورده است مردم منطقه بخوبی به تجربه دريافته اند كه بايد از منابع و منافع خود دفاع كنند و نبايد بگزارند كه منابع معدنی آنها بتاراج برود همين مقاومت است كه سران حكومتهای مهاجم و تجاوز گر بجان هم افتاده اند.
advertisement@gooya.com |
|
ژنرالهایآمريكايی خواهان بر كناری رامزفلد ميشوند كه معتقدند منافع آمريكار را بر باد داده و بسيار بی عرضه است همين مبارزه است كه برلسكونی را از ارش بزير ميكشد شخصی كه رياست بر كمپانی شبكه ارتباطی كشور را كه خود صاحب و مالك آن بود با اداره كشور يكی تصور كرده و كشور را ملك شخصی خود تلقی ميكرد اين مردم عراق بودند كه آرزوهای برلسكونی را كه در رويای نشستن بر سفره نفت عراق بود را بگور سپردند و ايتاليا مجبور است هرچه زودتر نيروهای نظامی خود را از عراق خارج كند.
همين مبارزه مردم تايلند بود كه نخست وزير كشور آقای تاسكن را كه همانند برلسكونی مالكيت شبكه تلفن كشور را با مالكيت بر كل كشور اشتباه گرفته بود بزير كشيد وی بعنوان الگوی سيستم آمريكايی بر گرده مردم سوار بود وبعلت جناياتش در كشتار مردم جنوب تايلند به بوش كوچك معروف بود تاسكن همانند برلسكونی ثروتمندترين شخص كشور بود تايلند هم مجبور شد اعلام كند نيروهايش را از عراق خارج خواهد كرد همين نپال كشور كوچك بين چين و هندوستان تنها بهمت مردم خود دارد سيستم پادشاهی را عليرغم پشتيبانی همه جانبه هندوستان و انگلستان و بخصوص آلمان بتاريخ می سپرد.
اينكه كشورهایغربی در آينده در رابطه با مردم كشورهای خود چه تصميمی خواهند گرفت مربوط بخودشان است اما تا زمانی كه حقوق برابر با فرهنگها و مليتهای ديگررا نپذيرند جايی در خاورميانه نخواهند داشت ولی از همين الآن هم مشخص است كه دوران سختی را پيش روی خود خواهند داشت آنها ديگر شانس پيروزی در هيچ انتخاباتی را نخواهند داشت اين كشورها تاوان جنايات بيشمار خود را طی دوقرن گذشته چه با كشتار مليونها مردم جهان و چه با تحميل فرهنگ و ارزشهای مذهبی خود در افسا نقاط جهان با ايزوله شدن تدريجی خود خواهند پرداخت .
كشورهای غربی و سياستهای آن در افسا نقاط جهان بتدريج عليرغم ميل باطنی آنها در حال منفرد شدن است اكثريت مردم جهان ديگر حاضر نيستند كور كورانه راهی را كه بارها تجربه شكست آنها را با گوشت و پوست خود لمس كرده اند الگوی خود قرار دهند جهان امروز جهان توده های مردم است كه تصميم دارند خود سرنوشتشان را رقم بزنند اگر آمريكا و شركا هرچه سريعتر منطقه خاورميانه راترك نكنند بايد انتظار داشت ديری نخواهد پائيد كه تمامی سفارت خانه های كشورهای غربی به اشغال مردم منطقه در آيد منطقه خاورميانه گره گاه تضادهای جهانی است اما اين باربرنده اين دعوا كشورهای غربی نخواهند بود بلكه اين توده های خاورميانه هستند كه پيروز از آن بيرون خواهند آمد تصميم قطعی است بهتر است تا دير نشده بارو بنديلتان را جمع كنيد و منطقه را ترك كنيد .
م. راد