يادش بخير، يادت مياد؟
يادم مياد،
سه راه جمهوري، انتهاي كوچه رجب بيگي، يك ساختمون قديمي با نمايي باستاني و پنجره هايي به رنگ ارغواني وسرخ وبعضي هارو هم با رنگ معمولي رنگ كرده بوديم كه ازساختمون روبرو يا پشت حياط خلوت منظورم خونه بهزادِ، كسي كه همون سربازاي گمنام امام زمان باشند به جلسات سرك نكشند، آخه وقتي ازفضولي مي مردن ورابطشون تو جلسه نبود يك بابايي رو مي فرستادن تو به هربهانه اي مثلاً بپرسه اينجا خياطي تيلوره يا قهوه خونه آذريه! تا ببينن جلسه اي چيزي هست يا نه؟ البته اين آخرا ديگه پيشرفت كرده بودن وشنود كارگذاشته بودن، بگذريم، فقط يادش بخير.
روزي هم چندين دليل دست به دست هم داد كه روزنامه ها تيتر بزنند:”دفتر تحكيم وحدت پلمپ شد!” دولت پاسخگو جنبش دانشجويي ايران را بر نمي تابد! دولت تساهل وتسامح صداي ديگري را نمي طلبد! خاتمي در ختم تحكيم! و…البته ردپاي احزاب(كه به دنبال عضوگيري ازنيروهاي كارآزموده تحكيم بودند و از ليستهاي انتخاباتي تحكيم بيم داشتن، به عنوان مثال كانديداي مختص ليست تحكيم در مجلس ششم با كانديداهاي آنان درتهران شانه به شانه ميرفت) ،سپاه پاسداران واطلاعات استان تهران وناجا هنوز درآن ماجرا هويداست.
من يادمه جلوي شعبه 26 دادگاه انقلاب تو خيابون معلم تيترشو ديدم، آره علي داشت برمي گشت زندون ما هم با اكبر واسه خداحافظي و كمك به بردن وسايلشو كتاباش رفته بوديم، يادمه كيوان داشت عكس مي گرفت كه يك بابايي اومد و دوربين و به همراه عكاس جلب كرد، آخه دوربين تو گردن دكتر بود!
بعدازاون ماجرا عملاً محل انجمن دانشگاه تربيت معلم تهران شد پاتوق جلسات تحكيم، يادمه اسم شب هم عبدالله بود. به دربون مي گفتيم مي خوام عبدالله رو ببينم، مي گفت بفرما تو التماس دعا !
يادم مياد،
درست بعد از پلمپ دفتر تحكيم، يكي از مهمترين جلساتي كه در آمفي تأتر انجمن تربيت معلم برگزارشد جلسه رفراندوم بود، قرار شد چند سوال تحت عنوان ”رفراندوم تحكيم“ دردانشگاههاي ايران برگزار شود و نتيجه به اطلاع افكار عمومي برسد. بين سه تا پنج سوال داشتيم به توافق مي رسيديم، البته مسايل روز و حياتي جامعه سياسي كشور بود. سوالات گِرد رهبري، شوراي نگهبان و رابطه با امريكا مي گشت، يعني مهمترين سوالات افكارعمومي ايران كه پس ازسه دهه تشنه پاسخ هستند. (البته مشكل رهبري بعدها طي يك نامه مفصل و شش صفحه اي به امضاي 55 راي دانشگاههاي عضوتحكيم به هشتمين اجلاسيه خبرگان رهبري ارسال ودغدغه هاي جامعه دانشگاهي از استبداد نوين نعلين شكل گرفته در كشور ابراز گشت و اگر شما پالس برگشتي ديديد ما هم ديديم جز گرفتن و بستن و شكستن.)
يادم مياد،
يك تيم سه نفره شكل گرفت كه امكان سنجي برگزاري رفراندوم را ارزيابي كند، كه با كارشكني وزارت علوم وبرخي احزاب كه تز تحكيم مرگ را بگيرد تا ما حكومت را با چانه زني دربالا به تب راضي كنيم! عملاً رفراندوم عمومي عقيم ماند، ولي برخي دانشگاهها مثل دانشگاه علم وصنعت ايران با وجود خفقان شديد برگزاركرد.(فعاليت سياسي در دانشگاه علم وصنعت ايران با وجود محمود احمدي نژاد رييس جمهور انتصابي محافظه كاركنوني در عضويت كادر هيات علمي دانشگاه وبسيج اساتيد اين دانشگاه به پدرخواندگي مصباح يزدي كه جلسات هماهنگي منظمي را در مسجد رسالت برگزار مي كردند، از ريسك سياسي بالايي برخوردار بود.)
البته با توجه موضع ملايم رهبري در سال جديد نسبت به رفراندوم(البته براي همسايه!)، فرصت مغتنم است اعضاي اتحاديه مصوبه معوقه را دوباره دردستوركارقراردهند وبا توجه به اوضاع سياسي-اجتماعي كنوني وخردجمعي با تغييراتي رفراندوم دانشگاهي جامعي برگزارنمايند، چنانكه بزرگان گفته اند: چراغي كه به خانه رواست به مسجد حرام است، و بجاست دغدغه رهبري نيز مدنظرقرارگيرد ويك سوال به ميزان محبوبيت رياست جمهوري ايالات متحده وايران درافكارعمومي جامعه دانشگاهي اختصاص يابد كه البته جايزاست از مبارزه كارگري پرهيز و اربابان به چالش كشيده شوند ومحبوبيت رهبري ايران با رياست جمهوري ايالات متحده سوال شود.
يادم مياد،
بعد از نامه انتقادي به خبرگان همين آقاي احمدي نژاد به قدري به انجمن پيغام و پسغام فرستاد كه اگر تكذيب نكنيد فلان كنم و بهمان كه انصافاً هم با كمك رييس دوم خردادي سابق دانشگاه دمار از روزگار فعالين دانشجويي و نويسندگان نامه در آورد و دفترانجمن رو مثل دفترتحكيم پلمپ كرد، حالا كه حرف ازآقاي رييس جمهور افتاد بد نيست يك موضوعي رو بدونيد، آقاي احمدي نژاد معتقده به: انكار خود درمواقع بحران،چرا؟ اين آقا كه استاد ما دردانشگاه بود هميشه به نقش خودش درتسخير سفارت امريكا افتخار مي كرد ولي همين كه تقي به توقي خورد و امريكايي ها تحديدش كردند گفت اصلاً كدوم سفارت ؟من كيم؟ اينجا كجاست؟ چرا بازي رو بهم مي زنين!؟ البته من فكر مي كنم چون خجالت مي كشيد همه بدونند در اشغال سفارت نقش ديده بان سفارت رو بازي ميكرده؟! نه بيشتر، اگه دقت كنين تو عكس ها وفيلمهاي اون زمان آقاي محمود احمدي نژاد با يه كلاشينكف تو دستش بالاي سقف سفارت داره ديد ميزنه، خدا ازش قبول كنه! بگذريم.
يادم مياد،
درجلسات رفراندوم تحكيم دغدغه ها حول اين مي گشت كه چه كسي باب مذاكره را خواهد گشود واين تابو چه موقع خواهد شكست؟ به همه چيز وهمه كس فكر كرديم الا اينكه، نسل باز توليد تشكلي كه نسل مولد آن موجبات بسته شدن رابطه گشت امروز مبتكر بازگشايي باب مذاكره اي كه مي رفت ديوار شود بشود.
اگرعباس ومحسن وابراهيم و محمد ومريم و… روزي ازديوار بالا رفتند كه باب مذاكره را ببندند امروز علي افشاري ها واكبرعطري ها از درب داخل مي شوند وباب مذاكره را خواهند گشود بي آنكه منتظر فرمان پدرخوانده اي باشند كه برو يا نرو، چنين كن و چنان نكن، واينك آناني كه سه دهه پيش پايين ديوار كف وصوت براي فتح سفارت مي زدند خرده مي گيرندكه فلان است وبهمان وايران را ارزان فروختيد! واستراتژي نخ نماي چمدان دلارها را تكرار مي كنند، فلاني با پول آن خانه خريد وفلاني درحال عياشي است! فلاني انگليسي است وفلاني امريكايي! عملاًتحفه اي را در بازار مكاره بردست مي چرخانند كه خريدارندارد؟! اينان عملاً چپ مي زنند وبه راست مي پيچند! حال آنكه راست هم بدانها راه نخواهد داد!
ما شاهديم در جلسه كپيتل(CAPITOL ) عملاً حرفهايي زده شد كه سالها جنبش دانشجويي ايران با گلوهاي خونين فرياد زدند و نه يك كلمه كم نه يك كلمه زياد، وانصافاً علي واكبر نمايندگان صادقي بودند واگر كساني آسمان را به ريسمان مي بافند كه لابي صهيونيستي رابط سنا بافلاني بوده وفلاني از70ميليون دلار كنگره خانه دار شد، و اپوزيسيون خارج كشور را مبتذل جلوه مي دهند همان نشخواركنندگان كلام پدرخواندگانشانند كه معتقدند هولوكاست افسانه است ! حال آنكه از بي اطلاعيشان است و همچون نقش شان در 13 آبان 57 روزي دوباره خود را انكار خواهند نمود!
advertisement@gooya.com |
|
كساني معتقدند كه عصاره هاي جنبش دانشجويي ايران نبايد در جلسه مشترك با نمايندگان سنا شركت مي كردند، (از من به عنوان آشناي نسبي با محيط سياسي- اجتماعي ايالات متحده پذيرا باشيد دعوت كنندگان از اعضاي وزين سياسي سناي ايالات متحده مي باشند و از طراحان ومعماران سياست مجلس سناي ايالات متحده اند.) كه خود در جلسات داخلي حزب مطبوعشان با توجه به كنش ايالات متحده واكنش اتخاذ مي كنند، كه در شرايط بحران مديريت بحران به سمت حمايت امريكا از آنان جهت گيري يابد و در پوزيسيون((POSITION موضع اپوزيسيون(POSITIONO) مي گيرند! پركتيكالي كمدي سياسي را كليد مي زنند ! اينان بايد پس از سه دهه تجربه عملي سياست، كارگري سياسي را رها و به معماري سياسي روآورند و از خود بپرسند امكان دارد؟ شتر سياست و سواري دولا دولا !
البته كه ما همه معتقديم مشكل كنوني انسداد سياسي كشور رابطه با امريكا يا اسراييل نيست، مشكل اساسي كنوني فقدان دموكراسي و استبداد نوين نعلين در كشور است.
مشكل ايران امروز فقدان انتخابات آزاد، دموكراتيك و سالم است.
مشكل ايران امروز آناني هستند كه ازمديريت چيزي جز مديريت بحران جنگ نياموخته و جز آن در چنته ندارند و مردم ايران را جز در هزينه هاي سياسي شريك نمي دانند، امنيت را دركنش هاي كتره اي مي جويند و به دنبال جايگزيني آن با امنيت مدرنيزه پايدار نيستند وبه مسايلي دامن مي زنندكه دامن همه را خواهد سوخت.
مشكل ايران امروز فرصت سوزاني هستند كه اشك تمساح بر مناصب ازدست رفته شان مي ريزند و عملاً بي تفاوتي اجتماعي كه به فروپاشي نهاد قدرت خواهد انجاميد را به گاه زمامداريشان به جامعه تزريق كردند.
و من باب فصل الخطاب بايد يادآور شد، شايد كساني از سه دهه پيش بالاي ديوار نشسته اند و به اين اميدند كه هرگاه بطلبند، پايين خواهندآمد وباب گشوده خواهد شد، بدانند غافل از اينند كه امروزآنان جوانان چست وچابك سه دهه پيش نيستند كه با جستي ديوارفتح شده را پايين آيند، اگركنند چنين، گروهي پرشان خواهد شكست وديگري پايش.
نيويورك - مهدي حسين زاده
(مهدي حسين زاده، عضو سابق شوراي مركزي انجمن اسلامي دانشگاه علم وصنعت ايران وشوراي عمومي دفتر تحكيم وحدت.)