korosherfani@yahoo.com
با گذشت هر هفته از سال جدید میلادی بحران های جدیدی دامنگیر نیروهای ستم جهانی می شود. آمریکا در چنان باتلاقی در عراق فرو رفته است که وادارشده به رژیم ارتجاعی و آشوب پیشه ی جمهوری اسلامی روی آورد تا برون رفتی بیابد. جنگ داخلی غیر رسمی در این کشور آغاز شده است و برادرکشی میان شعیه و سنی که به همت سرویس های اطلاعاتی موساد و جمهوری اسلامی آغاز و گسترش یافت زیر نگاه پرمدارای استعمار بریتانیا عراق را به مرز تجزیه و تبدیل به سه کشور کشانده است.
اسرائیل در بحران سیاسی عمیقی فرو رفته است که ناشی از شکست پروژه های دیوانه وار صهیونیست های حاکم بر این کشور است. ناکامی نظامی یهودسالاری افراطی حاکم بر این کشور سبب شده است که سیر مهاجرت یهودیان به «سرزمین موعود» اشغالی با اشکال مواجه شود. شارون که گفته بود می خواهد در ده سال آینده هر سال یک میلیون یهودی مهاجر را به اسرائیل بیاورد آرزوی ضد بشری خود را با سایر اندیشه های جنایکارانه اش به اغمای ابدی فرو رفت. پیش بینی ها نشان می دهد که فلسطینی ها نبرد جمعیتی را برنده شده اند. تا سال 2020 جمعیت فلسطینی ها به 15 میلیون نفر خواهد رسید و در حدی معادل دو برابر اسرائیلی ها خواهد بود. در مقابل این شکست جمعیت دولت متجاوز صهیونیستی می خواهد با اشغال و غصب سرزمین های هر چه بیشتری از خلق فلسطین و عقب نشینی یک طرفه از برخی شهرک نشین ها یهودیان مقیم اسرائیل را متمرکز کرده و با جداسازی فیریکی آنها از فلسطینی ها امنیت آنها را تامین کند. بی خبر از آنکه اقتصاد ورشکسته ی اسرائیل که با تزریق ثروت های غارت شده ی ملل دیگر توسط یهودیان سراسر جهان دوام آورده است نمی تواند تا ابدیت به این شیوه ی انگلی ادامه دهد. نه تنها طرح اسرائیل بزرگ در حال تبدیل شدن به رویایی مرده است بلکه حتی حیات عادی دولت غاصب و متجاوز اسرائیل نیز در میان مدت زیر سوال خواهد رفت. بحران ایدولوئوژیک و اقتصادی و اجتماعی صهیونست ها آینده ی اسرائیل را زیر سوال برده است. این امر در صورت موفقیت دولت جدید فلسطینی ها می تواند بازهم شدت یابد. شکست قابل پیش بینی لیکود و نتانیاهوی جنایت پیشه نمودی از این اضمحلال صهیونیست هاست. اینک دولت اسرائیل در جستجوی محکم کاری برای مقابله با بحران های آینده ی خود می باشد.
از سوی دیگر پروژه های امپریالیستی-صهیونیستی تغییر آفرینی های مصنوعی در کشورهای دیگر با شکستی فاحش روبرو شده است. در یک روز، اخبار حکایت از فرو پاشی دو اسطوره ی دروغین انقلاب های مخملی دارد. در اوکرایین چهره شاخص «انقلاب نارنجی» ساخته و پرداخته ی سیا و سازمان های اطلاعاتی اروپایی، یعنی ویکتور یوشنکوی یهودی، با شکستی مفتضحانه در انتخابات مواجه شد. این امر نشان می دهد که چگونه انقلاب نارنجی یک نمایش دمکراسی خواهی با ماهییت کودتایی بوده است. مردم اوکرایین در این انتخابات سیلی محکمی بر گوش یوشنکو، عامل بازی های آمریکایی و سرمایه داری اروپایی، زدند و وی را از قدرت به زیر کشیدند.
از سوی دیگر می بینیم که چگونه در گرجستان، کشور دیگری که قرار بود با انقلاب مخملی خود نماد دمکراسی غربی در آسیای مرکزی باشد، فقر و ستم و بدرفتاری زندانیان یک زندان را به شورش وا می دارد و چگونه نیروهای ضد شورش حکومت «دمکراتیک» ماموریت قتل عام زندانیان طغیانگر را می دهد. اینجا نیز دم خروس جنایتگری قسم حضرت عباس احترام حقوق بشر ریس جمهور این کشور که از دست پرودگان بنیاد یهودی سوروس در این کشور است بیرون می زند.
بحران و فرصت
همه ی این بحران ها و افشاگری های مفتضحانه نشان دهنده ی این است که نظام جهانی استثمار و جنایت و تزویر با بحران هایی عظیم دست و پنجه نرم می کند. بحران اقتصادی و سیاسی سراپای سرمایه داری آمریکا و اروپا را فرا گرفته است. هرچند که دستگاه تبلیغاتی امپریالیسم ارتباطاتی تلاش می کند تا قتل عام 50 تا 100 عراقی در هر 24 ساعت را مانند کشتن چند فلسطینی مظلوم به طور روزانه عادی جلوه دهد اما واقعیت این است که هیچ یک از این جنایات در نگاه افراد متعهد به ارزش زندگی انسانی «عادی» نیست. براستی آیا قرارست که به این قتل عام های روزانه ی مظلومان و محرومان عادت کنیم ؟ آیا فردا این عادت برای قتل عام مردم ایران به کار نخواهد آمد ؟ مگر نه اینکه جمهوری اسلامی نیز برای اعدام هایش از همین شیوه بهره جست و می جوید ؟
آیا این وظیفه ی ما نیست که ناحق مردن هر انسانی را مصداق یک بی عدالتی مسلم دانسته و بر علیه آن اقدام کنیم ؟
در چنین شرایطی که ارزش زندگی بشر به دلیل عراقی یا فلسطینی یا افغانی بودنش به راحتی پایمال می شود، آیا نباید از کنج آرام خویش بیرون آمده و هرکاری را که می توانیم و لازم است بکنیم تا چنین نباشد ؟ تا ارزش حیات بشر رعایت شود ؟
advertisement@gooya.com |
|
باردیگر بر ما ایرانیان است که به دنبال آن باشیم تا در این شرایط سیاه ظلم جهانی و قتل عام سازماندهی شده ی خلق های ضعیف اجازه ندهیم که رژیم ضد بشری آخوندی، ملت ایرانی را قربانی بعدی جنایت سالاری آمریکا، اسرائیل و اروپا کند. نه با تجاوز نظامی نه با سازماندهی انقلاب های نارنجی و مخملی بلکه به همت تغییرطلب خودمان. ما می توانیم با حرکتی مردمی و رادیکال حاکمیت آخوندی را به زیر بکشیم و ایران را به سرزمین صلح و عدالت و دفاع از همه ی مظلومان جهان تبدیل کنیم. برای این کار فقط باید بخواهیم. آگاهی و شجاعت یگانه ابزاری است که برای این منظور لازم داریم.
در دوره هایی مانند زمان فعلی که بحران همه جانبه ای سرمایه داری و حاکمیت جهانی پول و ستم را فرا گرفته خلق های جهان آمادگی بالایی برای آگاه شدن و فعال شدن دارند. باید از این فرصت برای روشن ساختن توده ها بهره بریم و شرایطی را فراهم کنیم که مردم با اتکاء به آگاهی خویش نیروی عظیم خود را سازماندهی کرده و به صحنه ی تعیین سرنوشتشان وارد شوند.
این کار فقط از نیروهایی بر می آید که به معنای واقعی مفهوم انسان باور دارند : موجودی آزاد و مسئول.