Saadin666@Yahoo.com
همه از آزادی گنجی مسروریم و صریحا" این شوق بر حلول سال نو نیز سایه افکنده است.
گنجی آزاد شد بی سرو صدا. شنیدیم که گفتند او هیچ اطلاعی از اوضاع و احوال مملکت ندارد چرا که در زندان جهل را سهمگینترین شکنجه او یافته واز تمام وسایل ارتباطی محرومش کرده بودند.
مطمئنا همینک عطش دانستنش تا حدودی براورده شده اما گمانم بر این است که اصل خبر را خود بدون نیاز به رسانه می داند. گنجی حتما می داند اینک او نماد آزادی خواهی ایرانی است و رتبه ای دارد همپا با اسطوره .
حتما نیزمی داند این ملت نگون بخت هنوز در پی قهرمانند. کلام گنجی حرف دل بسیاری از مردم است که به واسطه مناسبات و شرایطشان عرصه و جسارتی نیافته اند تا دم براورند و همین نگاهشان را سویی کشانده است به مردی ایستاده از تجسم ایده آلشان که تبلور و بروز خواست بسیاری از مردم ایران است. گنجی رسالتی بس عظیم بر عهده اش است که تدبیری شایسته می طلبد تا امید و انتظاری عظیم را بر آورد و البته آنان را به "خود قهرمانانه نمودن" ، سوق دهد.
افسوس که خفقان حاکم مجالی جهت استقبال و قدر شناسی بدست نداد و بی تردید همه در این محرومیت حسرت خورده ایم.
براستی چرا هنوز در ترتیب چنین جلسات محقری ( از خیر آرمان ها گذشتیم ) عاجز مانده ایم؟
اگر در عرصه اعلام و بیعت و فریاد هواخواهان حکومتی تمام رسانه ها ناچار از انعکاس واقعیت ابراز وجود راهپیمایان و رای دهندگان هستند ( که البته حاکمان وجودشان را به چنین چیزی گره زده اند و اگر مسئله بودن یا نبودن باشد برای آنان چنین عملکردی چندان مشکل نیست.) از آن سو همواره آن چیز که صدای قاطبه ملتی مقابل با سیاستهای حاکمان را خموش و بی رمق تصویر کرده ، فی الواقع عدم گشایش عرصه ای جهت تظاهر بوده است و هر گاه نیز که عرصه ای فراهم بود به سبب تخمین بالای هزینه با اقبال مواجه نشد.
مخالفان وضعیت موجود هیچگاه نتوانسته اند اپوزیسیونی قدرتمند ولو تنها جهت ابراز وجود متشکل کنند چرا که اعلام هستی آن منوط به ارائه جهت محک مردم و حمایت آنان است ، چیزی که هیچگاه راهکار مناسبش شناخته نشد و همواره به اشتباه اشتیاق مردم چنان براورد شد که انتظار بر این می رفت الهام شوق و قدرت خواستشان آنها را یک کلام صبحدمی دگرگونه و در سحری موعود گرد هم آورد تا خطرهای وحشتناک و ملموس را به جان بخرند ، به صرف آنکه مخالفت کرده باشند.
تجربه انقلاب های آرام در سالهای اخیر و همچنین نیاز جدی و بحرانی ایران که رخ نمود اپوزیسیونی عظیم را طلب می کند ، تردیدی باقی نمی گذارد که توسل به راهکارهایی منطقی نیاز واجب شرایط حال است و البته از گنجی به مثابه "گنجی" فرو افتاده از آسمان بر ما در این وهله خطیر نیز باید نهایت سودمندی را سوی نیل به اهداف بزرگ جستجو کرد.
آقای اکبر گنجی
بدینوسیله ضمن ارج نهادن به رنج حضرتعالی در راه اعتقادتان و تحسین اراده راسختان در مقاومت مقابل خواست
بی خردان کورفکر ، از حضرتعالی تقاضا دارم که با احتساب جمیع ویژگی ها و نیازمندیهای قید در راستای تدبیری به هدف برونرفت از جمود و سکون حاضر اقدام ورزید.
هر چند به وجود معذورات شما چه از لحاظ جسمی و چه بعد عاطفی که خلا شش سال غیبت در خانواده را باید به صرف زمان مرتفع کرد ، آگاهم اما از سوی دیگر سکوتتان فرصتی طلایی که یمن آزادی تان از بند در اذهان عمومی ایجاد کرده را می سوزاند.
advertisement@gooya.com |
|
معتقدم که روا نیست باری ثقیل را بر شانه یک نفر واگذارد و دیگران به امید همت او و صلاح تنها به نظاره بنشینند که بدیهی است این دست آوردی را درپی ندارد و قصدی چنین و هیچ خواستی بر این نیست.
حیطه توانایی هایتان را نیز کوشیدم که باز شناسم و با احتساب جمیع موارد فوق همچنین ایمان به پشتیبانی ملی در صورت ارائه طریقی آرام در نمود مخالفت ، (که اگر عرصه مناسبی هموار شود منطقی بر عدم پشتیبانی ملی نمی بینم) جسارتا پیشنهادی جهت تامل ارائه می کنم که گمانم بر آنست که شاهراهیست به سرانجام.
جناب گنجی
با توجه به اشتیاق رو به فزون مردم جهت گردهمآیی و نمود اتحادی ملی پیشنهاد بنده بر این است که شما با دقت در انتخاب لباسهایتان الگویی رفتاری به نشانه ای تعریف شده جهت اعمال و انجام به جامعه معرفی نمایید.
هر چند الزاما رجوع به مشورت طراح لباسی خبره و توصیه ایشان ضروری است اما از اکنون خصوصیاتی از آن در ذهن قابل خطور است.
لباسی با رنگی خاص و غیر معمول و همچنین طرحی ساده که حتی با ابزار کلامی نیز قابل انتقال و توصیف باشد.
راهکاری اگر نگوییم کاملا بی هزینه اما مطمئنا کم هزینه ترین برای لرزاندن پایه های سست ساختاری که تنها انفکاک و جداییمان سبب عرض اندام و دوامش بوده است.
تصویر یک رنگ و مدل بودن پوشش مردم که تعبیر به اتحادشان باشد ، هیئتی پر عظمت و غرور انگیز است .
گام اول که حرف آخر را در خود مستتر دارد.
سعدین
نوروز 85