advertisement@gooya.com |
|
زنان و مردان ایرانی در حالی هشت مارس ( روز جهانی زن) را هفته هایی مانده به نوروز باستانی یک هزار و سیصد و هشتاد و پنج خورشیدی، به همراه دیگر همنوعان خود در چهار گوشه گیتی به پیشواز می روند که به گواه ارقام و آمار موجود، وضعیت زنان و حواشی مربوط به حقوق بشر پیرامون این اکثریت ستمدیده جامعه ایرانی در طول سالهای اخیر بغرنج تر از گذشته چهره می نمایاند. به رغم فراز و فرودهای پیرامونی درباره امکان پیوستن حکومت دینی ایران به کنوانسیون رفع تبعیض از زنان با کنار رفتن اصلاح طلبان مذهبی از حاکمیت، بازی همچنان به روال خود پی گرفته می شود. این در حالیست که در مجلسی که به طور کامل تحت تسلط محافظه کاران مذهبی قرار گرفته است نیز، بحث، پیرامون مسائل جزایی و حقوقی زنان در میان نمایندگان زن محافظه کار این مجلس کم و بیش به قوت خود باقیست. جنبش زنان به مثابه بخشی بالقوه و پویا از جنبش های مترقی جهان معاصر که همچنان از گزند سر خوردگی های پس از فروپاشی اتحاد شوروی و اردوگاه سوسیالیسم در امان مانده است پتانسیل های بالقوه ای را در معرض آزمون گذارده تا با اتکا به آنها بخشی از پیکار در راه ممکن کردن "جهانی دیگر" در چشم اندازهای نزدیکتری قرار گیرد. زنان ایرانی نیز با علم به ماهیت طبقاتی این پیکار در سالهای اخیر، عملا در قالب تشکل های پراکنده و ان جی او ها، میدان دار حرکتی بوده اند که به بار نشستن آن در چشم اندازهای امید بخش حرکت جنبش های بالقوه دیگری چون جنبش کارگری و جنبش دانشجویی ایران قرار گرفته است. نگاهی گذرا به تاریخچه روز هشت مارس که به همت مبارز پیشگامی چون کلارا زتکین بر اوراق تاریخ معاصر جهان تا همیشه ثبت شد دستمایه ایست تا در نگاهی پر شتاب با طول و عرض این تکاپوی تاریخی بیشتر آشنا شویم.
آباد باد خانه ات ،ای رونق حیات / از بن بنای نظم کهن را خراب کن / زن بود آن که سینه هفت آسمان شکافت / اینک بیا و قدرت خود را حساب کن..
(رباب تمدن – از زنان شاعر دوران مشرطه)
ماه مارس و هشتمین روز آن به عنوان "روز جهانی زن"، یادآور تکاپوی تاریخی جنبش فمینیستی جهانی است برای آزادی،عدالت اجتماعی و ممکن کردن "جهانی دیگر...در هشتم ماه مارس ،۱۸۵۷ زنان كارگر بافنده در ايالات متحده و در شهر نيويورك طى تظاهرات و اجتماعاتى خواستار افزايش دستمزد و كاهش ساعات كار روزانه (كمتر از ده ساعت در روز) مى شوند. اعتراض زنان كارگر همچنان در جريان است كه ناگهان خواسته كارگران از سوی نظام سرمایه داری موجود با گلوله پاسخ مى شنود! پليس به اجتماع زنان كارگر در نيويورك حمله برده، تعداد زيادى از زنان كشته و عده زيادى دستگير و زندانى مى شوند. تا اين مقطع زمانى، هشتم مارس تنها به عنوان روز مبارزه عليه بى عدالتى ها شناخته شده است. باز هم در هشتم ماه مارس ۱۹۰۶ زنان كارگر نيويورك و شيكاگو كه چون سال هاى گذشته به تظاهرات آرام دست می زنند ،این تظاهرات نیز با مخالفت پليس مواجه شده است. زنان مذكور كه عمدتاً از كارگران صنعت نساجى بوده اند، پس از پايان كار در سالنى، اجتماع مى كنند، و باز هم حمله پليس به كارگران. در اين موج دوم نيز تعداد زيادى از زنان كشته، زخمى، دستگير و گروه پرشماره اى نيز از كار خود اخراج مى شوند! اما داستان همچنان ادامه مى يابد. درست يك سال پس از سركوب تظاهرات زنان در ،۱۹۰۶ در سالگرد حمله پليس نيويورك به كارگران زن تظاهراتى وسيع در نيويورك بر پا مى شود. زنان كارگر در اين تظاهرات ضمن يادبود قربانيان سركوب سال گذشته، به زيادى ساعات كار، بهره كشى از كودكان و نبودن حق راى زنان اعتراض مى كنند. جالب آنكه قصه سركوب باز هم مكرر شده است، اما جنبش را ديگر سر باز ايستادن نيست! بس زود و پرشتاب فركانس هاى قدرتمند اعتراض از مرزهاى جغرافيايى عبور كرده، ايالات متحده را پس پشت گذارده و تا قاره سبز ممتد مى شود. حالا موج عظيم پهناى گيتى را در برگرفته. در 1910 میلادی است که «كلارا زتكين» بانوى نامى آلمانى و دبير سازمان بين المللى زنان در كنگره بين المللى زنان و در كنفرانس كپنهاگ، روز هشتم ماه مارس را به عنوان روز جهانى زن پيشنهاد مى كند، او روزى را كه مقارن با سالگرد تظاهرات زنان در سال ۱۹۰۸ در ميدان راتگرز واقع در شرقى ترين قسمت منهتن بود، به عنوان بهترين روز براى گراميداشت اين جنبش پيشنهاد مى كند. يادبود تظاهرات بزرگى كه در آن، زنان خواستار حق راى و ايجاد يك اتحاديه كارگرى بافندگى بودند. محققان تاريخ معاصر واگويه مان مى كنند كه دو مورد از جشن هاى ويژه كارگرى براساس وقايعى شكل گرفته كه در آمريكا رخ داده است. آنها روز نخست را روز جهانى زن در هشتم ماه مارس و روز ديگر را روز جهانى كارگر در اول ماه مه عنوان كرده اند. «اين روز گراميداشت ياد جان باختگانى است كه در تظاهراتى براى پافشارى بر تثبيت ۸ ساعت كار در شبانه روز، كشته شدند. تا دهه ۱۹۵۰ هر دو مناسبت، هر ساله به طور گسترده در آمريكا جشن گرفته مى شد.» نخستین بزرگداشت "روز جهانی زن"، توسط زنان روسیه،امریکا و اروپا در محیط های کار و سالن های عمومی و حتی در منازل شخصی با شوری وصف ناپذیر برگزار شده است. در یک هزار و نهصد و سیزده میلادی است که زنان آزادیخواه روس به رغم اختناق حکومت تزاری برای نخستین بار هشت مارس را به طور رسمی در سطحی گسترده برگزار می کنند. حالا رهبران زنان کارگر نیز به میدان می شوند و نشریه "زن کارگر" را منتشر می کنند. در همان اولین شماره های "زن کارگر" است که تمامی اعضای شورای نویسندگان نشریه به جز یک نفر توسط پلیس مخفی تزار دستگیر و روانه زندان می شوند. با این همه تنها عضو آزاد نشریه با همراهی دیگر زنان تحولخواه درست در هشت مارس سال بعد،نشریه "زن کارگر" را دوباره منتشر می کنند! تیتر یک اولین شماره نشریه پس از توقیف "حق رای برای زنان کارگر" بوده است. در پی وقوع انقلاب اکتبر است که روز جهانی زن به شکل وسیعی در سراسر اتحاد شوروی پاسداشته می شود. پاسدارندگان روز هشم مارس تا امروز غالبا زنان و مردان تحولخواهی بوده اند وفادار به آرمانهای آزادیخواهانه و عدالت طلبانه چپ. هشت مارس در گذر سالیان هر روز ابعاد دیگری یافته است و به نمادی بدل شده است برای سخن گفتن اکثریتی خاموش که از هر سو در ساز و کار حاکم بر نظام سرمایه؛ آسیب پذیر تر جلوه می کند. این همه آن هنگام ژرفش می یابد که حدیث هشتم ماه مارس را در میهن جستجو کنیم. در نقل قول های تاریخی و اسناد مکتوب پیرامون آمده است که « از برکات نهضت مشروطه خواهی،روزنه هایی هم به سوی زن باز شد.زنی که تا آن زمان روی از هر چه مرد جز پدر و برادر و همسر و عمو و دایی پنهان می کرد و آن گاه که قصد خروج از خانه داشت،"چاقچور"،آن شلوار بلند و سیاه و گشاد بر پای می کشید و چادر و روبنده و پیچه و نقاب،او را به تمامی در خود فرو می برد،از تعلیم و تربیت و سواد،اگر رغبتی و همتی داشت،نه در مدرسه و مکتب،که در همان اندرون،آن هم اگر مردی از محارم یا زنی از آشنایان پیدا می شد می توانست بهره یابد،چون پا و آواز مشروطه خواهی به گوشش رسید،به پر و بال زدن در قفس خود پرداخت...» هشت مارس، روزی که در دوران استبداد پادشاهی به هر شکل ممکن ،آشکاره یا نهان توسط تحولخواهان گرامی داشته می شد در یکمین ماه پس از انقلاب مردمی بهمن با حضور وسیع اقشار مختلف مردم و پیامهای شادباش احزاب و سازمانهای پیشروی داخلی و خارجی در دانشگاههای بزرگ سراسر کشور گرامی داشته شد. مراسمی گسترده که در آن زنان و مردان کارگر و روشنفکر دست در دست یکدیگر حضور یافتند و افرادی چون زنده یاد سیاوش کسرایی، شهلا روزبه ،هما ناطق و... به سخنرانی پرداختند. این همه همزمان بود با زمزمه "طرح حجاب اجباری" در ایران. در بازگشت از مراسم هشت مارس در سال پنجاه و هفت و تنها هفته هایی پس از پیروزی انقلاب بهمن بود که زنان بی حجاب با سنگ و سلاح های سرد دیگر مورد تعرض گروههایی با ویژگی های خاص قرار می گیرند. در پیوند با این وقایع است که چندین تظاهرات بزرگ اعتراضی از سوی زنان در سال 57 و 58 خورشیدی سامان می یابد اما با ناکامی در برآمدن خواسته ها مواجه می شود. این همه در روند روزهای خاکستری دهه شصت خورشیدی مکرر شده و تا تجمع بزرگ سال گذشته زنان و مردان در برابر سر در دانشگاه تهران در همراهی با جنبش فمینیستی و عدالت خواهانه و نیز تا زمهریر هشتاد و چهار خورشیدی ممتد می شود...تجمعی که در نوع خود حرکتی بزرگ از تحولخواهی را در طول همه سالهای پس از انقلاب نمودار می شود. حضور وسیع نیروهای انتظامی و امنیتی مانع گسترش موج حرکت زنان در این تجمع تاریخی شد. تجمعی که هر لحظه بر تعداد زنان افزوده می شد. از هر قشر و طبقه ای. زنانی روشنفکر اعم از روزنامه نگار،نویسنده،شاعر،حقوقدان و کارگر و زنانی ساده که تنها هنگام عبور از میدان انقلاب متوجه برگزاری تجمع شده بودند و بلافاصله به زنان آن سوی سردر دانشگاه می پیوستند. بودند کاسبان و مغازه دارانی هم که وقتی علت شلوغی را از آنها جویا می شدی می گفتند« چهار تا زن می خواهند روسریشان را بردارند اینجا رو شلوغ کردند!...» اما سیل همراهان بسیار بود. آن سوی سردر دانشگاه مردان و زنان دیگری خیابان های اطراف دانشگاه تهران را به گرمش آورده بودند. صدا،صدای خواستن بود. طلب کردن آزادی و عدالت اجتماعی، پیوستن دولت ایران به کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض از زنان، لغو همه گونه های تبعیض جنسی،مذهبی و... با وجود تحولات انقباضی سیاسی داخلی در ماههای اخیر، بذرهای این "خواستن" و "رویش دوباره" همچنان بر سر جای خود باقیست تا شاید در مجالی نه چندان دور، بار دیگر جوانه هایش را به نظاره بنشینیم...