یادداشتهای ارسالی برای نشریه دانشجوئی بذر
23بهمن 1384
مسئله انرژی هسته ای و گرایشات متناقض
+ مهمترین بحث سیاسی کنونی در کوچه و خیابان و خانه ها بحث ایران و مساله انرژی هسته ای و غیره است.پرونده ایران به شورای امنیت خواهد رفت و چیزهایی که میدانید. برخوردهای متناقض کاملا مشهود است. برخی می گویند "هرچی میخواد بشه بشه! فقط جمهوری اسلامی بره زیر ضرب خوبه!" اتفاقا همین ها از آنطرف می گویند "برای چی خود آمریکا میتواند هسته ای داشته باشد ما ایران نه!" همه چی بر از تناقض است. یکی به من می گفت "بی خود می گوئی که باید در هر دو جبهه یعنی هم علیه آمریکا همه علیه جمهوری اسلامی مبارزه کنیم." یک دانشجوئی که تازه خود را چپ هم می دانست می گفت "ما مجبوریم در مقابل آمریکا کنار جمهوری اسلامی قرار بگیریم. در عوض یک دانشچوی کرد که او هم خود را چپ می دانست می گفت "هیچ اشکالی ندارد که کنار آمریکا علیه جمهوری اسلامی قرار بگیریم." حالا در نظر بگیرید که وقتی مساله فی الفور بشود با چه ملغمه های پیچیده و متناقضی روبرو نخواهیم شد.
+ اما کلا بعد از ماجراي تصميم گيري آژانس انرژي هسته اي، نگراني و اضطراب در بين قشرهاي معيني از جامعه كاملا مشهود است. اين ها معمولا در بخش بيزنس هستند. منظورم فقط سرمايه داران و تجار و دلالان بورس نيست. مهندسان، استادان دانشگاه و كادرهاي اداري چنين حال و هوايي دارند. يعني همه كساني كه به نوعي دست اندركار هستند و معني روابط بين المللي و مفهوم وابستگي را مي دانند. شايعات هم در مورد وضعيت اقتصادي در شب عيد اژ همين حالا جريان دارد. يكي از شايعات اينست كه تا شب عيد، ذخيره بنزين تمام مي شود و كمبود سوخت جدي ايجاد خواهد شد. گران شدن مايحتاج عمومي از همين حالا، نگراني عامه را بيشتر كرده است. و مقامات هم مرتبا از غيرقانوني بودن اين افزايش قيمت ها مي گويند و قول رسيدگي فوري مي دهند. از مشكلات اقتصادي گفتم. خوبست بدانيد كه ريختن خرده ريز از اين جيب به جيب ديگر مردم، همچنان يكي از برنامه هاي تبليغاتي مهم دولت احمدي نژاد براي توهم آفريني است. آنقدر وضع زندگي مردم وخيم است كه حتي آدمهاي مخالف رژيم هم وقتي مي بينند كه اينجا سي هزار تومان بن كارمندي برايشان صادر شده يا آنجا حرف از افزايش عيدي است به وجد مي آيند و مي گويند: مثل اينكه واقعا احمدي نژاد حسن نيت دارد. اگر بگذارند يك كارهايي دارد مي كند!
مساله اعتصاب كاركنان شركت واحد اهميت سياسي و ضد تبليغي (در مقابل عوامفريبي هاي رژيم) داشت. اخبارش هم از طريق ماهواره زياد منعكس شد. همبستگي دانشجويان با كارگران مشهود بود. خيلي ها حساس شده بودند و خبر را دنبال مي كردند. گزارش نشریه بذر به موقع و موثر بود ـ نكات خوبي داشت و روحيه خوبي را منتقل مي كرد.
البته خرده بورژوازي نيمه مرفه و مرفه مذبذب مثل هميشه نق مي زند كه چه فايده! از آن طرف با ماهواره اينها را شير مي كنند. ولي حالا وضعشان از قبل هم بدتر شد. همه شان را اخراج كردند!
يكي از نكاتي كه در رسانه هاي ايران و همينطور رسانه هاي امپرياليستي پيرامون مساله هسته اي ايران منعكس مي شود، همراهي ناسيوناليستي بخش قابل توجهي از مردم (حتي مخالفان) با رژيم، در مقابل قلدري امپرياليستها است. حداقل در مورد بخشي از افكار عمومي (منظورم در بخش گسترده مياني جامعه است) مي توان گفت كه واقعا تحت تاثير سبك و سنگين شدن وزنه طرفين دعوا هستند. وقتي كه حس مي كنند فشارها جدي تر و عواقب كار ملموس تر مي شود، لحنشان عوض مي شود. خيلي راحت مي توانند چرخش كنند. منتظر تعيين جهت باد هستند. خلاصه از همين حالا مي توان انتظار يك صحنه مغشوش و شله قلمكار و بي ثبات سياسي كه بازيگرانش مرتب نقش و جا عوض مي كنند را داشت.
+ خامنه اي صحبت از صبر و تدبير در مساله هسته اي كرد. همان چيزي كه رفسنجاني هم گفته بود. در مورد پيشنهاد روسيه دارند زمينه چيني مي كنند. تنها مشكلشان اينست كه مساله آمريكا واقعا قضيه هسته اي نيست. نمي دانم حرفهاي كارشناس روسي در چند روز پيش بر سر اينكه چرا ايران نبايد به غني سازي دست بزند را شنيديد يا نه. او گفت كه مساله پتانسيل دستيابي به تسليحات هسته اي مطرح است. از تناسب قواي موجود در خاورميانه صحبت كرد و اينكه اين تناسب قوا نبايد به هم بخورد. صحبت از پيمان يالتا كرد و اينكه براي پنج دهه دنيا روي نتايج آن پيمان جلو رفت. حالا نياز به پيمان جديد جايگزين است. و اگر تا سال آينده چنين پيماني حاصل نشود بحران و جنگ اجتناب ناپذير خواهد بود.
+ در مجموع جوانان به خصوص آنها که مشمول هستند بیشتر نگران اوضاع هستند. رادیو فردا به نقل از یک موسسه نظر سنجی گفت که سی و چهار درصد مردم آمریکا خواهان اشغال ایران و از میان بردن سایت های هسته ای هستند و بیست و چهار درصد خواهان تغییر نظام. در حالی که در مورد عراق خواهان بیرون رفتن نیروهای آمریکا. بهر حال به نظر می رسد که داستان دارد جدی می شود
به طور کلی اکثر مردم می گویند که انرژی هسته ای خوب است اما حکومت آنرا در راه منافع مردم به کار نمی گیرد البته برخی عوام هم می گویند بد هم نیست چون سهمی از آن به ما هم می رسد.
+ پول اضافي خريد نفت در يك صندوق كه صندوق ذخيره ارزي است جمع مي شود. اين از زمان خاتمي بوده است. می گویند احمدي نژاد همه اين ذخاير را ظاهرا به استانهايي كه سفر كرده داده و به استانداران فشار آورده كه بايد برنامه عمراني بياورند. استاندارها شكايت مي كنند كه ما طرح عمراني در اين مدت كوتاه از كجا بياوريم؟ چون اين استانها پايه اوليه ندارند. اين مطلب هم در مجلس بحث شده و نمايندگان هم شاكي هستند. خلاصه مي گويند احمدي نژاد همه ذخاير ارزي را بدون برنامه خالي كرده است. الان نه تنها صندوق ارزی خالي شده بلكه اين استانهاي محروم هم به جايي نمي رسند. البته شایع دیگر هم هست که بخش زیادی از این ذخایر ارزی صرف تسلیحات و برنامه های هسته ای شده است. هنوز امپرياليستها كاري نكرده قميت نفت و طلا بالا رفته و بازار بورس به هم ريخت.
اعتصاب رانندگان شرکت واحد
+ صبح روز اعتصاب دوم به چند جا سر زدم. در محل های دور افتاده یعنی پایانه خط اتوبوسها کم کار می کردند مناطق گمرک و آذری کاملا مشخص بود که بسیاری از اتوبوس ها کار نمی کنند و آنهایی که کار می کنند را از جاهای دیگر آورده اند. ساعت حدود سه بعد از ظهر در ایستگاه اصلی میدان انقلاب تعدادی مشغول کار بودند یک راننده با یک زن میانسال در حال جر و بحث بود و معلوم بود که راننده تازه در آن خط کار می کرده و سر موضوعی به پسر این زن فحش داده بود و یک بسیجی که معلوم بود که بپا است مشغول نظاره اوضاع بود دست آخر پرسیدم که اعتصاب چی شد راننده با لبخندی حاکی از شرم جواب داد که "قرار شد دم ما را ببینند!"
یک راننده دیگر گفت که "برای گرفتن حق حکومت کارگر را زندانی می کند و می گوید ما اسلامی هستیم."
کلا روز شنبه حال و هوای شهر به نوعی شبیه سالگردهای هجده تیر بود به نظر می آمد که بسیاری از مردم در منطقه صادقیه و میدان انقلاب عمدا سوار اتوبوس نمی شوند و طبق خبر سایت ها بسیاری از دانشجویان برای پشتیبانی از کارگران به ترمینالها رفته بودند.
بعد حرکت کردم و رفتم به ایستگاه مترو صادقیه و از یک راننده پرسیدم او با لهجه شمالی گفت که "همان صبح عده ای را دستگیر کردند و تمام شد." او تاکید داشت که "اعتصاب سیاسی نیست و صنفی است و زمان اعتصاب خوب نیست چون نزدیک دوازده بهمن است (سالروز ورود خمینی) و بعد بیست و دوم بهمن است و محرم است و زمان فشارهای آمریکا است!" خلاصه خیلی داستان سیاسی شده است.
چند روز بعد از اعتصاب هم با یک راننده صحبت کردم و پرسیدم که شما جمعه کار می کنید یا نه او گفت "چرا می پرسی؟" گفتم که یکی از رهبران سندیکا گفته که جمعه راننده ها بیرون نخواهند آمد او گفت که "من نشنیدم و با این کارها کار ندارم اما حقوق ما کم است اما اگر که حقوق ما را بالا ببرند بعد مجبور می شوند که حقوق کل کارگران ایران را زیاد کنند." به نظرم از این زاویه هم این اعتصاب سیاسی است.
به هر حال این اعتصاب برخی مسایل را نشان داد یکی اینکه حکومت به اینجور اعتصابات که به سرعت شکل سیاسی پیدا می کند، خیلی حساس است و با تمام قوا سعی می کند که جلوی آنرا بگیرد. حکومت علاوه بر بازداشت بسیاری از راننده ها با رشوه دادن به برخی بویژه رانندگان حزب اللهی و اخراج برخی دیگر و استخدام راننده های جدید از میان صف عظیم بی کاران و بیچیزان می خواهد اراده کارگران مبارز را در هم شکند.
کلا داستان بسیار جدی تر از دادن گل به رانندگان است. داستان یک نبرد واقعی است امری که هم به مبارزه با نیروهای انتظامی و بسیج و لباس شخصی ها منجر می شود و هم مبارزه ای همه جانبه برای متحد کردن صفوف کارگران و طرد اعتصاب شکنان و هم بخشهای مختلف مردم که این خود یک مبارزه سیاسی آشکار را طلب می کند.
سرکوب اعتصاب می تواند تاثیرات منفی بر دیگر جنبشها مانند جنبش زنان داشته باشد. جنبش زنان باید از مبارزات کارگران دفاع کند بخصوص اینکه در این مبارزه زنان بسیاری مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
سالگرد انقلاب، ماه محرم و ماجرای کاریکارتورها
+ براي ماه محرم، رژيم سنگ تمام گذاشت. اين داستان كاريكاتورها هم مزيد بر علت شد. حتما كاريكاتورها را ديديد؟ يازده تا بود. مطمئنا يكي از طراحان ايراني بود چون تكست فارسي داشت. البته خيلي آش دهان سوزي نبود. بين اين يازده تا از يازده طراح مختلف، فقط يكي شان واقعا خنده دار بود كه در نقد انتحاري ها و وعده حوريان باكره در بهشت كشيده بودند. آيا در مورد اينكه هدف از انتشار اين كاريكاتورها چه بوده، چيزي شنيده ايد؟ واقعا نمي دانستند چه پيامدي دارد؟ شايد هم مي دانستند!
advertisement@gooya.com |
|
محرم را مي گفتم. سريال هاي مربوط به انقلاب با سريال هاي ويژه عاشورا همراه شده بود. يكسري بنجل دروغ در رد واقعيت سازش پشت پرده خميني با امپرياليستها و سران ارتش و امثال فردوست و قره باغي ساخته اند كه به اصطلاح از زبان خود آنان به شايعات پاسخ بدهند. خط تبليغي آنها در مورد زمان شاه اينست كه مردم فقير بودند و عدالت برقرار نبود و رشوه خواري و فساد در دستگاه رواج داشت. تاكيد بر اين جوانب اقتصادي، نسبت به سالهاي گذشته قابل مقايسه نيست. يكسري از فيلم هاي مستند دوران انقلاب كه پارسال سازنده اش از خارج برگشت و در اختيار اينها قرار داد را هم پخش كردند. ويژگي انتخاب فيلم ها نسبت به سال گذشته اين بود كه آگاهانه براي دامن زدن به روحيه وحدت ملي، بي حجاب ها را اصلا حذف نكردند. يعني يك بخش مفصل بر سر دانشگاه و مدارس در ماه هاي انقلاب داشت كه تظاهرات دختران بي حجاب و اعلاميه پخش كردن و شركت آنان در بحثهاي خياباني شانه به شانه پسرها و حتي صحنه هاي بغل كردن دختران و پسران از شادي آزادي زندانيان سياسي را نشان داد. حتي آرم ها و شعارهاي مجاهدين و چريكها كه معمولا سانسور مي شد را با عكس بنيانگذاران مجاهدين نشان داد. حتي آن صحنه معروف بحث يك كارگر آذري مسن كه احتمالا زمان شاه در حزب توده بوده با يك آخوند در بين جمعيت را نشان داد كه مي گفت: من كافرم و تو مسلماني. ولي الان وقت بحث و تفرقه نيست. چون ممكنست دوباره 28 مرداد بشود. بنظرم همه اينها را آگاهانه انتخاب كرده بودند و نمايش مي دادند. نكته جالب توجه ديگر اين بود كه متن روي فيلم اصلا مكتبي نبود. احتمالا متني بود كه همان موقع تهيه فيلم رويش گذاشته بودند و حالا فقط آن را مجددا بازخواني كرده بودند.
+ امسال در تبليغات منبري محرم علنا آنتي سميتيسم تبليغ مي شد. مثلا حجت الاسلام پناهيان كه يك جوجه فاشيست مكتب مصباح يزدي است و خيلي جوان به قول خودش امروزي مي گفت: ما كه اين يهودي ها را مي شناسيم. يا يكي ديگرشان مي گفت اين يهودي ها ذاتا دنياپرستند. يك سخنراني به زبان انگليسي هم پخش كردند از حجت الاسلام موسوي كه قاعدتا بايد لبناني باشد. به هر حال ايراني نيست. سخنراني عاشورا در انگلستان بود. نشستم همه اش را گوش كردم چون خيلي خود ـ افشاگر بود. مي گفت:
((آن آته ئيست يا آگنوستيستي كه كارهاي خوب مي كند و به مردم كمك مي كند از آن مسلماني كه كارهاي بد مي كند، بدتر است!
مهم نيست كه وضع زندگي شما بد است. حداكثر هفتاد سال عمر مي كنيد. هفتاد سال كجا و عمر جاودان در بهشت با همه رفاه و لذاتي كه انتظارتان را مي كشد كجا!
مبادا در بحث بر سر اسلام و قوانين شرع به دام توجيه علمي بيفتيد. مثلا سعي نكنيد فوايد درماني و بهداشتي روزه را ثابت كنيد. يا در مورد ذبح اسلامي دنبال دليل قانع كننده بهداشتي بگرديد. چون يك جاهايي هست كه نمي توانيد مفيد بودن اين كارها را ثابت كنيد. در نتيجه شك خواهيد كرد و اين آغاز بدبختي است.
قوانين شرع را بايد اجرا كرد چون خدا گفته و در قرآن آمده و تمام! ما براي ناخن گرفتن هم روايت داريم. اول بايد از انگشت سبابه شروع كرد و بعد يك در ميان جلو رفت و آخر به انگشت شست رسيد. اول بايد دست راست را گرفت و بعد دست چپ. و شب هم نبايد ناخن گرفت و فقط سه روز معين هفته بايد ناخن گرفت. آيا اگر روزهاي ديگر، يا در شب، يا بدون رعايت رديف انگشتان ناخن بگيريم برايمان مشكلي پيش خواهد آمد؟ ممكنست كه نيايد. ولي اين دليل نمي شود. بايد به اين قوانين عمل كنيم چون پيامبر خدا گفته است. ما يك ارتشيم و ارتش ديسيپلين مي خواهد پس بايد رعايت كنيم.
از علم نمي توان پيروي كرد و زندگي را بر اساس علم نمي توان سازمان داد چون علم پايدار نيست. اين كه نشد زندگي؟ امروز يك دارو را كشف مي كنند و پانزده سال بعد مي فهمند كه عوارض جانبي دارد. پس مفيد بودن يا خوب بودن در علم مرتبا زير سوال مي رود. پس چطور مي شود زندگي را بر اساس چيزي كه ثابت و مستقر نيست بنا كرد؟!))
نكته كناري: اكثر حاضران پاكستاني و مسلمان هندي بودند. تعدادي جوان و بقيه ميانسال. اين آخوند جوان همه سعي خود را كرد كه با روضه خواني انگليسي، اشك حضار را در آورد ولي هيچكس عكس العملي نشان نمي داد. تفاوت فرهنگها واقعا آشكار بود.