"مشكلات ما ريشهای است و توقع داريم از آقايان به مشكلات ما رسيدگى كنند. الان اختلاف طبقاتى در كشور ما بيداد میكند."
اعتصاب كارگران شركت واحد اتوبوسرانى تهران كه قرار بود امروز هشتم بهمن در اعتراض به دستگيرى منصور اسانلو و عدم تامين خواستههاى صنفى كارگران برگزار شود، با حمله نيروهاى پليس به كاركنان عملى نشد. دستگيرىهاى گستردهاى كه رقم آن را فعالين سنديكاى واحد تا اين لحظه حدود ۷۵۰ نفر ذكر میكنند، صورت گرفته است. بازداشتها از شب گذشته شروع شد. سه نفر از همسران كارگرانى كه قبلا بازداشت شده بودند نيز در ميان دستگيرشدگان جديد هستند.
حسن محمدى از اعضاى فعال سنديكاى كارگران شركت واحد تهران و حومه در مصاحبه با دويچه وله، از سركوب اعتصاب و بازداشتها گفت.
مصاحبه: مهيندخت مصباح
آقاى محمدى، چه خبر تازه؟ برنامه اعتصاب به كجا كشيد؟
حسن محمدى: اينها امروز صبح با ضرب و شتم دوستان ما آنها را مجبور كردند كه اعتصاب را به نوعى بشكنند. تصميم گرفتيم كه در منطقه چهار تجمع داشته باشيم كه آنجا هم با حضور گسترده نيروهاى پليس مواجه شديم و با ضرب و شتم و دستگيرى گسترده دوستان! حدود دويست الى سيصد نفر از منطقه چهار فقط دستگير كردند و بردند. سه نفر از همسران همكاران ما را كه در بازداشت به سر میبرند را هم بازداشت كردند. خانم منصور حيات غيبى، خانم سيد داوود رضوى و خانم آقاى يعقوب سليمى.
چرا آنها را دستگير كردند؟
حسن محمدى: اين دوستان ما در خانهی آقاى يعقوب سليمى جمع شده بودند كه صبح بيايند و از اعتصاب حمايت كنند و از جلوى در منطقه يك شركت واحد به اعتصابيون بپيوندند كه شبانه قبل از ساعت چهار صبح در حاليكه بچههاى كوچك اينها خواب بودند، حمله كردهاند به خانه آقاى سليمى و آنها را دستگير كردهاند.
خبر داريد چه كسانى به خانه آقاى سليمى رفتهاند؟ نيروى انتظامى يا پاسدارها و بسيج؟
حسن محمدى: والله مشخص نيست. لباس شخصى بودهاند. من دقيقا نمیدانم چه كسانى بودهاند. از طرف ديگر ديشب چهار نفر با يك دستگاه زانيتا خانه يكى ديگر از دوستان ما به نام عطا باباخانى را در اسلامشهر با حكم دادستانى، بدون حضور خودش و خانوادهشان بازرسى كردهاند. رويههاى مبل ايشان را پاره كرده اند، گونىهاى زير مبل را پاره كردهاند. لباسهايشان را گشته و پراكنده كردهاند. تمام خانه را به نوع وحشيانهای به هم ريختهاند و نمیدانم دنبال چه میگشتهاند در خانه يك كارگر. همينطور به خانه آقاى يوسف مرادى هم سرزده رفتهاند و آنجا هم در را شكستهاند و اقدام به بازرسى كردهاند. البته بازرسى كه نه! تخريب وسايل خانه میشود گفت. ما فعالين كارگرى امروز از صبح از طرف عوامل امنيتى و انتظامى به صورتهاى مختلف تحت تهديد و آزار قرار داريم و به نوعى میتوانم بگويم فرارى محسوب میشويم!
الان خودتان كجا هستيد كه با ما صحبت میكنيد؟
حسن محمدى: من الان در خيابان هستم. در يك پارك!
برايتان مشكلى عجالتا پيش نيامده؟
حسن محمدى: صبح نه! ما از دست شان مجبور شديم فرار كنيم و فعلا به پارك پناه آورده ايم و آواره ايم. تا ببينيم بعد چه میشود!
يعنى اعتصابى كه قرار شده بود اصلا شروع نشد و با ارعاب و تهديد پاشيده شد؟
حسن محمدى: نه! نه! به اينصورت نبود. يك هستههايى تشكيل شد منتها اينها در منطقه چهار بطور نمونه ايستاده بودند، هر كس تعرفه میگرفت و میرفت سركار، با او كارى نداشتند. هركس كه میخواست بايستد حتى براى سلام عليك با دوستان ديگرش، میگرفتند و با كتك سوار مينى بوسهايشان میكردند و میبردند. حتى آقاى حميدرضا رضايىفر كه مادرش نگران وضعاش بود و میدانست كه يكى از فعالان سنديكايى است، با او آمده بود تا منطقه چهار شركت واحد، همانجا اين دو تا را بهمراه هم دستگير كردند! البته مادرش پس از ساعتى آزاد شد. الان حانوادههايشان خيلى نگرانند و پى در پى از من و ديگران جوياى احوال آنها هستند اما ما هيچ اطلاعى از حال آنها نداريم و دوستان منطقه چهار، پنج و شش ما كه شديدا مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، تصميم گرفتهاند از امروز دست به اعتصاب غذا بزنند.
اطلاع داريد اينها را كجا بردهاند؟
حسن محمدى: پايگاه هشتم اطلاعات خانم! در عشرت آباد تهران.
در مورد اين صحبت میكرديد كه به همكاران و دوستانى كه تعرفه میگرفتند، كارى نداشتند. آيا شما در ميان خودتان و كاركنان شركت واحد شاهد اين بودهايد كه كسانى عليه شما باشند و همكارى با نيروهاى انتظامى داشته باشند؟
حسن محمدى: ببينيد ما در تمام جاهايى كه هست، تعدادى داريم كه از ترس يا هر چيز ديگر فقط به فكر خودشان هستند و حساب میكنند كه يك عده زيادى معترضاند، اگر گرفتند، ما هم میگيريم اگر نه ، دردسرش مال آنها! ولى میتوانم به ضرس قاطع به شما بگويم كه از هفده هزار نفر كاركنان شركت واحد، چهارده هزار نفر يا بيشتر با ما هستند.
اين آقاى قاليباف خيلى به شما وعده داده بود و به نظر میايد كه شماها خيلى اميدوار شده بوديد. الان ايشان كجاست؟
حسن محمدى: ايشان امروز در روزنامه همشهرى يك مصاحبه داشته و اعلام كرده كه سنديكاى كارگران شركت واحد غيرقانونى است چون مجوز ندارد. اما طبق مقاوله نامههاى ۸۷ و ۹۸ سنديكاى كارگران با مجوز جايى تاسيس نمیشود بلكه با رای كارگران است كه تاسيس میشود. ايشان دوباره همان وعدهها را ادامه دادهاند و گفتهاند حقوق كارگران را بالا مىبريم اما جالب اينجاست كه در زير همان مصاحبه، مصاحبه ديگرى از معاونت حمل و نقل و ترافيك ايشان چاپ كردهاند كه نوشته شركت واحد با اين بودجه نمىتواند به امور كارى خود و حتى پرداخت حقوق كاركنانش برسد و بالاتر از آن به پنج برابر اين بودجه نياز دارد. میبينيم كه در يك روز در يك روزنامه چقدر ضد و نقيض در مورد كارگران صحبت میكنند و كارگران هم آگاهاند و متوجه میشوند جريان چيست.
حالا با اين همه دستگيرى امروز میخواهيد چه كنيد؟ برنامهتان چيست؟
حسن محمدى: ببينيد، ما ده منطقه داريم كه از هر منطقه تعدادى را بازداشت كردهاند. حدود هفتصد و پنجاه نفر بازداشت شدهاند. ديروز كه تعداد بازداشتىها كمتر بود، گفتيم تا آخرين قطره خون در راه آزادى همكارانمان ايستادهايم و برنامه آيندهمان هم بزودى اعلام میشود يا تحصن جلوى مجلس شوراى اسلامى يا اينكه به كاركنانمان اعلام میكنيم از خانههايشان بيرون نيايند و در خانهها اعتصاب كنند.
advertisement@gooya.com |
|
صحبتى چند هفته پيش عليرضا محجوب از خانه كارگر كرده بود و عملا سنديكاليستها را تهديد كرده بود. فكر میكنيد در اين برخوردى كه دارند با شما میكنند، چقدر از خانه كارگرىها دخيل باشند؟
حسن محمدى: ببيند خانم ما همينجورى نيامديم شروع به اينكار كنيم. ما بر اساس توافقنامهای كه دو وزير كار از جمله صفدر حسينى و خود عليرضا مجبوب هم زيرش را امضاء كردهاند كار میكنيم. اينها تعهد دادهاند كه فصل ششم قانون كار جمهوری اسلامى ايران به صورتى اصلاح شود كه فعاليت سنديكاها يا بقول اينها انجمنهاى صنفى آزاد شود. اصلاحيهای هم به عنوان كار شايسته تقديم مجلس كردهاند. منتها چند سالى است كه اين اصلاحيه بلاتكليف مانده. متاسفانه میبينيم كه با دستهاى پيدا و پنهانـی كه در كار دولت سعى میكند به اين تفاهم نامه تن در ندهد و اين تشكلهايى كه هيچگونه نمايندگى كارگرى ندارند همينجورى سركار بمانند. ما اين تشكلها را از اول قبول نداشتيم و راى گيریهاى اينها اجبارى است و بعضي وقتها میتوانم به شما اطمينان بدهم كه اصلا راى گيرى انجام نمیشود. اينها در نوزده خرداد به ما حمله كردند. زبان آقاى منصور اسانلو را بريدند و ايشان را شديدا مورد حمله قرار دادند طورى كه به سرش ضربهای زدند كه چشمهايش به شدت ناراحتى پيدا كرد. الان هم ما اعتقاد داريم اگر كسى صحبتى دارد، به جاى زد و خورد و كارهاى پليسى امنيتى و داد و بيداد، دعوت كنند بنشينيم در حضور جمع كارگران يا مردم ايران مناظره كنيم. هر كس راى آورد، او نماينده كارگران باشد. دوازده هزار كارگر در استاديوم آزادی يكصدا داد زدند و آزادى آقاى اسانلو و احياى سنديكاى شركت واحد را طلب كردند. ولى متاسفانه ما میبينيم در روزنامههاى داخل كشور و راديو تلويزيون اينطور عنوان میشود كه كارگران فقط بخاطر دو هزار تومان اضافه حقوق اينكار را كردهاند. در حاليكه مشكلات ما ريشهای است و توقع داريم از آقايان به مشكلات ما رسيدگى كنند. الان اختلاف طبقاتى در كشور ما بيداد میكند. هر چقدر اين فاصله بيشتر شود، بيشتر از همه دولت ضرر میكند. الان كشور پر از جرم و جنايت است و شكل اين كارها عوض شده. ما شاهد تولد باندهاى مخوف هستيم كه سابق بر اين نبود. قبلا تعصبهاى دينى بود كه بسيارى جرايم را حتى مجرمين در شان خودشان نمیدانستند اما الان در ايران بخاطر فقر و تبعيض و بيعدالتى چه باندها ايجاد شده و هر كس میخواهد به زور حق خود را از جامعه بگيرد.
آقاى محمدى، از كسانى كه جلوى شما ايستادهاند، صحبت كرديد، آيا متقابلا در داخل كشور، جريان، گروه يا كانونى هست كه مستقيما وارد كارزار دفاع از شما شده باشد يا تنها هستيد؟
حسن محمدى: ببينيد ما بيشتر الان احساس میكنيم كه حمايتهاى قاطع از ما نمیشود. ما از مردم میخواهيم توجه كنند، حق را بشناسند و از اين تشكل نوپاى ما حمايت كنند و ما را در راه رسيدن به آرمان زندگى بهتر براى كارگر ايرانى يارى دهند.
[برای شنيدن مصاحبه و رجوع به اصل مطلب در سايت صدای آلمان اينجا را کليک کنيد]