وقتی سی سال پیش دستگاه حکومتی شاه در سال 1354 خورشیدی ، هفته ها در رسانه های گروهی انشعاب ودر گیری های خونبار داخلی درونی سازمان مجاهدین خلق را نشان می داد ؛ هیچ فکر نمی کرد که چه خدمتی به روحانیون نشسته در کمین کسب قدرت می نماید !شاه به تصور اینکه اگر هرچه کشتار د اخلی و تشکیلاتی سازمان مجاهدین خلق را بیشتر زیر ذره بین ببرد وتراژدی به وقوع پیوسته در میان آنان را بزرگ جلوه دهد ؛ پس مردم به سوی او خواهند آمد واز این طریق می تواند برای خود محبوبیت کاذب کسب نماید .درآنروزها براثر تبلیغات حکومتی به خانوادها توصیه می نمودند که مواظب جوانان خود باشید و در همین راستا صاحبان منازل اجاره ائی از کرایه دادن خانه به جوانان مجرد دانشجوشهرستانی سر باز می زدند.درهمین راستا شاه هرچه بیشتر درون توپخانه تبلیغاتی خود را باروت پرمی کرد تابه سوی نیروهای سیاسی شلیک نماید تا
بتواند چهره سازمان های سیاسی راخدشه دار نماید.اما محصول آن تغیر اید ولوژِی بعضی از رهبران مجاهدین که با بی پرنسیبی آغاز شد وبه فاجعه جبران ناپذیری منتهی گردید ، آن حرکت های غیر اصولی وغیر انسانی برای نیروهای سیاسی بسیار گران تمام شد. ناگفته نماند که سازمان چریکهای فدائی خلق هم در موضعگیری خود به ضربات درون سازمانی مجاهدین خلق ؛بسیار سفیحانه اعلام نمود که سازمان مجاهدین خلق،، پرولتریزه،، شد!
از آنجائی که بعضی کادر های رهبری سازمان مجاهدین به مارکسیسم ولنینسم روی آورده بودند ؛ باعث مسرت رهبران سازمان چریکهای فدائی گردیده بود ((درکتاب و فیلم دائی جان ناپلئون همه خانواده اشراف دائی جان به مش قاسم اصرار می ورزیدند که او بپذ یرد آن صدای مشکوک از ناحیه اوناشی شده است تا آنها هم برای ولایت قیاس آباد قم آب شیرین راه اندازی نمایند . مش قاسم هم در پاسخ گفته بود ، من می خواهم مردم قیاس آباد صد سال سیاه آب شیرین نداشته باشند تا من زیر این بی ناموسی نروم)) در تمام این دوران شیوه های عجیب وغریبی دال بر خدمت به کمونیست رایج شده بود.در این دوران نه اینکه به کمونیست خدمتی نشده است ، بلکه بدبینی ونفرت ولعنت برپیشانی انسانی ترین اندیشه بشری یعنی مارکسیسم بوجود آورده اند. به هرروی همانطور که در بالا گفته شده از آن اتفاق درد ناک سی سال می گذرد.ضرر آن واقعه به جامعه سیاسی بسیار زیاد بود، که بعضی از آنها به اختصار بررسی میشود!
1- بعد از آن اتفاقات کودتا گرایانه و انشعاب خونین درسازمان مجاهدین خلق مردم با تصویرهای مقتولین ونادمین در تلوزیون سراسری روبرو شدند، تازه مردم بی خبر مطلع شدند که شاه چقدر مخالف دارد.در حالی که شاه همواره ایران را جزیره ثبات خطاب می کرد.این مسئله هم در صحنه داخلی وهم در انظار بین المللی برای شاه بسیار گران تمام شد .در حالی که شخص شاه فکر می کرد با به نمایش در آوردن آن حوادث ضربه دیگری به پیکر کمونیست وارد آورده است!
2- شاه با این حرکت به همه امپریالیست ها پیام داد که کمونیست در ایران یک خطر بالقوه وبالفعل است و برای مبارزه با آن باید هوشیار بود.از آن به بعد حساسیت امپریالیست ها هر چه بیشتر به خطر کمونیست در ایران معطوف گردید .اما روحانیون ضد کمونیست که حتی حاضر نبودند با کمونیست هااز یک سماور چائی بخورند با آزادی کامل در حال ترویج دین و مبارزه علیه شاه بودند!شاه عملا خود را قربانی کمونیست ستیزی نمود .
3- روحانیون در این اثنا برطبل کمونیست ستیزی خود بیشتر کوبیدند وعملا به امپریالیست ها فهماندند که برای حفظ ایران از گزند کمونیست بین الملل ؛آنها بهتر می توانند به کار آیند.آنموقع روحانیون در اوج کار تبلیغاتی وتشکیلاتی خود بسر می بردند.اخیرا کتاب خاطرات طاهری خرم آبادی از زیر چاپ بیرون آمده است. اوبه روشنی در این کتاب توضیح می دهد که روحانیون قبل ازانقلاب از تشکیلات عظیمی برخوردار بوده اند. همه روحانیون در داخل وخارج کشور آزادانه در رفت وآمد بودند وبرای ترویج اسلام فعالیت می کردند ، اما در همان دوره به خمینی اقتدا می کردند ودر پی پیاده شدن کتاب حکومت اسلامی اودر تلاش بودند .مطهری ایدلوگ انقلاب اسلامی رئیس دانشگاه بود.خاتمی وبهشتی به نوبت رئیس مر کز اسلامی هامبورگ بود ند.آقای شریعتی بنیاگذار حسینه ارشاد تهران بود.رفت وآمد به نجف عراق از طریق کشور ثالث ممکن شده بود ؛ بدون آنکه در پاسپورت قانونی دارندگان مهر دولت عراق دیده شود . در همان روزگار اگر دانشجوی بخت برگشته ائی در حین عبورترانزیت ازآلمان غربی به برلین غربی که قاعدا باید از خاک آلمان شرقی عبور می کرد ناچارا در در پاسپورتش بایستی ماموران آلمان شرقی مهر میزدند که همین باعث می شد نامبرده در سفر به ایران توسط ساواک به جرم حضور در خاک آلمان کمونیستی دستگیر میشد!عربستان سعودی میعادگاه ملاقات رهبران روحانی به بهانه مناسک حج بوده است و همین حکومت از جنبش اسلامی ایران حمایت می کرد ؛ برای اینکه شاه را متحد اسرائیل می شناخت وایران را کازینوی غربی ها معرفی می نمود ند.در جریان حمایت شاه از ملا مصطفی بارزانی در آن سالها ، صدام هم از روحانیون حمایت می نمود وبرای آنها رادیو روحانیت احداث کرده بود.همین روحانیت حاکم که اینک تهمت همکاری گروهای سیاسی با عراق را عنوان می کند ،خود ازعراق ودیگر دولت ها بهره های زیادی علیه حکومت شاه می برد!
4- مسعود رجوی در ست بعد از انقلاب بیهوده نگفته است مبنی براین که، ضربه چپ نماهای سال 1354 خورشیدی بهترین خدمت به ملایان وباعث جلوگیری از بدست گرفتن رهبری انقلاب 57 بدست دیگرنیروها گردید!البته بدرستی ونادرستی نظر او نمی توان اتکاء کرد.اما حقیتی در آن گفتار وجود دارد که قابل تامل بود.
5- شاه با تبلیغات سیستماتیک دائمی علیه کمونیستها دررسانه های گروهی توسط روحانیون در منبرها وحسینه ها عملا محبوبیتی بیکران برای ملایان بوجود آورده بود. در تمام ماه های رمضان ومحرم وصفر روحانیون ناطق همچون نوغانی وعبدالرضا حجازی وشیخ کافی در رادیوی سراسری بطور علمی علیه ماتریالیسم سخنرانی می کردند .آنها صدای اعجاز آمیزی داشتند؛ اما سئوال در اینجا بود که این آقایان از کجا کتابهای کمونیستی را برای مطالعه تهیه می کردند، تا در ردآن نظریه پردازی نمایند! این در حالی بود که که اگر ساواکیها اینگونه کتابها را از خانه یک دانشجو بدست می آوردند او به شکنجه وزندان محکوم می شد.این موضوع را زنده یاد خسروگلسرخی به درستی در دفاعیاتش توضیح داد.اوگفت یک جوان دانشجو را به جرم خواندن یک جلد کتاب به زندان می برید اما او در زندان با مبارزه مسلحانه آشنا می شود.ولی آقایان روحانی همواره همه گونه کتاب در اختیار داشتند تا به مکتب های فکری غیر دینی همچون لائیک وسکولار ومارکسیسم و دمکراسی غربی وغیره بتازند .سئوال این است که این الطا ف حکومتی از کجا وبرای چه هدف هائی ناشی می شد.
6- مردم آن چنان از شبح کمونیست وحشت زده شده بودند که تنها پناه بردن به حافظان قرآن وعرفان ومعنویات را باعث نجات خویش از بی هویتی حاکم می دانستند وبدین لحاظ راه رستگاری خود را در پیوند با ملایان می پنداشتند. اساسا انقلاب اسلامی همانطور که از اسمش معلوم است یک انقلاب معنوی وارتجاعی که از بحران هویت در عذاب بود ه وبا برگشت به گذشته صدر اسلام بهترین راه حل پیشنهادی اسلام گرایان به حساب می آمد! وگرنه فقرو فساد به اندازه کنونی واسف بار وجود نداشت وایران کمبود کارگر خود را از کشورهای خارجی تامین می کرد ! برای بخش دیگر جامعه سیاسی ؛ بیشتر استبداد شاه وفقدان آزدایهای سیاسی مطرح بود. نیروهای مختلف از منظرهای گوناگون وارد مبارزه باشاه شده بودند که نقطه تلاقی همه آنها در انقلاب 57 به رهبری وقدرت گیری خمینی خاتمه یافت! شاه نیروهای ملی راهم یا به زندان روانه کرده بود یا در خانه هایشان تحت نظر بودند ویا به خارج تبعید شده بودند.شاه میدان فعالیت سیاسی تحت لوای ترویج اسلام را فقط برای روحانیون مهیا کرده بود وعملا خود جانشینانش را که روحانیون باشند انتخاب کرده بود! اعلام وفاداری ارتش شاهنشاهی به روحانیون بیشتر خود را نشان می داد تا نسبت به دکتر شاهپور بختیار جلوه گر بود!
7- روحانیون همواره در نزد مردم ایران پیر مردان زاهد و امین که از رهبانیت برخوردار هستند شناخته شده بودند؛ لذا ایمان آوردند به آنها بسیار ثقیل نبود و به همین لحاظ مردم با رهبریت آنها به سرعت بیعت نمودند.
8- فاصله بعداز کودتای بیست وهشت مرداد 1332 خورشیدی تا انقلاب ارتجاعی واسلامی 1357 بیست و پنج سال می باشد. جنبش های سیاسی واجتماعی آن دوره از لحاظ رزمی وروحی روانی غنی تر از دوره فعلی در مقایسه با بیست وهفت سال بعد ازانقلاب اسلامی می باشد.در حال حاضر سیاست گریزی ونفرت مردم به احزاب وسازمانها بیش از حد رشد کرده است.هیچکس حتا در خارج کشور حاضر به حمایت از احزاب وسازمانها نمی باشد. تمام طرحهای سیاسی وسازمان گری از روز اول زمین گیر میشود .نهلیسم وپوچ گرائی و رخوت وبی حالی در میان مردم کولاک می کند. مردم گیج ومبهوت به نقطه ائی نا معلوم خیره شده اند!
advertisement@gooya.com |
|
9- برای مثال تازمانی که نویسنده شجاع و در بند رژیم یعنی فرج سر کوهی در ایران بود ؛ همه سیاسیون ایرانی به اسم او قسم می خوردند، همین که فرج سرکوهی پایش به خارج کشور رسید ودردهای خود را ابرازکرد ونظرات انتقادی خودش را عنوان کرد ، دیگر پشت او نماز نخواندند!مقاله اخیر ایشان مبین حقیقتهای زیادیست
10- نشست برلین هم یکی از افتضحات گوهر بار واقعه اخیر سیاسی ایرانیان می تواند به حساب بیاید .شاید شاهزاده رضا پهلوی از روی دمکرات منشی شخصی برای رفع کدورت های گذشته متعلق به دوران پدرش وکسب محبوبیت بیشتر ونقش آفرینی همچون خوان کارلوس در مبارزه با فاشیست های اسپانیا خواسته بود رنسانسی بوجود بیاورد که همه آنها بنا برروحیات وخصلت های نا شناخته ایرانی به هدف نرسید . طرف های مقابل نشست هم در فکر کسب حیثیت وآبروی سیاسی تلاش ورزیدند اما از جانب رهبران خود مورد سرزنش واقع شدند.اینها همه نشان عدم بلوغ سیاسی می باشد.حتما شاهزاده هم از جانب شاه الهی هاو اطرافیانش مورد سرزنش قرار گرفته است!همانطور که دیدیم نشست برلین هیچگونه سود سیاسی برای جنبش سرنگونی در خواب فرو رفته ببار نیاورد! حتا گزارش ومصوبات مشروحی از آن نشست بیرون نیامد !تنها تحلیل گران رژیم ، اعمال اپوزسیون را زیر نظردارند، اگر در حال گسترش ووسعت یابی شود علیه آن پاپوشی بسازند.
11- برای نجات ملت و میهن اززیر یوغ ملایان حتا باید با شیطان هم همپیمان شد . اما صورت و شکل کار مهم است تا باعث آفرینش حرکت سیاسی وتکان های جدی در جامعه گردد!وگرنه اگر فقط برای مانور دادن وخود نمائی جلوه گر گردد هیچگاه در اذهان عمومی هیچ تاثیر مثبتی نخواهد گذاشت.
12- از تکامل قطره چکانی و ازحرکت لاک پشتی باید دوری نمائیم؛بلکه به همراه مردم و با به صحنه کشانیدن اکثریت جامعه می توان جهش های بلند انجام داد در صورتی که اولا آن جهش ها مصنوعی نباشد ، دوما کاملا سنجیده وطبیعی ومنطبق برخواسته های فوری وعاجل مردم باشد؛ سوما پشت درهای بسته صورت نگیرد؛چهارما مردم دانا وهوشیار دیگر کم نیستند ، آنها را در میان خود داشته باشد، پنجما برنامه ها از متن جامعه نشات گرفته باشد ، ششما خالی از اغراق باشد وهفتما ازغلو گوئی پرهیز نماید هشتما مملو از صداقت وصراحت وصمیمیت وصلابت باشد ، وگرنه همچون گذشته نوشته هائی بر روی یخ خواهند بود! یخ بالا خره به همراه نوشته ها آب می شود !به امید پیروزی ملت در بند ایران !