پنجشنبه 5 آبان 1384

پاسخی کوتاه به مقاله هم میهن ارجمند آقای ناصر مستشار، محمود مهران اديب

آقای مستشار انتقاد و مخالفت گروه های سیاسی با برگزاری نشستی که از سوی آقای مایکل لدین با شرکت چند فرد مزدور که خواب تجزیه کشورمان را می بینند ، را که در واشنگتن برگزار میگردد مورد انتقاد قرار داده آنرا حمایت از نظام ولایت فقیه بحساب آورده اند !!

ایشان در لفافه می فرمایند : ایران شود چند پاره ، بر من چه ضرر دارد ، مهم سرنگونی حکومت ولایت فقیه است حال بهر ترتیبی که امکان دارد . ولی ایشان فراموش کرده اند که از قدیم گفته اند : سگ زرد برادر شغال است .

این بد بختی و فلاکتی که امروز دامن گیر ملت و کشورمان شده است نتیجه کودتای 28 مرداد 1332 میباشد که با طرح و نقشه آمریکا و انگلیس و بدست ایادی و مزدوران آنها انجام گرفت ، مانند کانون افسران بازنشسته ، ارازل و اوباش و چاقوکشان ، تعدای از وکلای مجلس ، احزاب و سازمانهایی چون زحمتکشان دکتر بقایی و فدائیان اسلام و مجمع مسلمانان مجاهد ، آیت الله کاشانی و آیت الله بهبهانی و...

از همان فردای کودتا ، قانون اساسی مشروطه یعنی خونبهای ملت ایران زیر پا نهاده شد و « فرامین ملوکانه» جایگزین آن گردید و هیأت دولت و نمایندگان مجلسین شورای ملی وسنا همگی غلامان خانه زاد و مجریان « فرمان ملوکانه» شدند . زندان ها جای آزادیخواهان گردید ، قلم ها حق نویس شکسته شد ، دهانها دوخته شد تا نکند واژه آزادی از آن بیرون آید ، در گوشها پنبه چپانده شد تا نکند واژه آزادی شنیده شود ، دادگاه های نظامی به راه افتاد زندان و تبعید و جوخه های اعدام نفس ها را در سینه ها حبس نمود . در این اوضاع و احوال فقط در مساجد و حسینیه ها و تکیه ها و انجمن های ریز و درشت اسلامی به روی مردم از همه جا بیخبر باز بود تا کلمه آزادی و عدالت و مساوات را از زبان آخوند جماعت بشوند . در نتیجه شخصیتهای و سازمانهای سیاسی ملی و آزادیخواه پس زده شدند و جایشان را مدعیان « اسلام ناب محمدی » گرفتند .

با نزدیک شدن خطرسیل انقلاب ، در سال 1356 رهبران جبهه ملی طی نامه ای ، به اعلیحضر ت گوشزد نمودند خطر در راه است تا دیر نشده است شاه پایش را از روی قانون اساسی بردارد و اجازه دهد ملت از طریق نمایندگان منتخب خود اداره کشور را بعهده بگیرد . اعلیحضرت بجای اینکه بخود آیند و از یکه تازی دست بردارند ، به ساواک دستور دادند که نویسندگان نامه را گوشمالی بدهند که دادند ، ولی زمانی که کار از کار گذشته بود اعلیحضرت « صدای پای انقلاب را شنیدند » که دیگر دیر شده بود . بدین ترتیب بود که سیل انقلاب جاری شد . اکنون برای رهبران جبهه ملی دو راه در پیش روقرار داشت یا در برابر انقلاب بایستند و یا همراهی کنند . اکثریت معتقد بودند ملت یکپارچه بپا خواسته و سیل انقلاب بشدت سرازیر شده است لذا به هیچ ترتیبی نمیتوان جلوی آنرا گرفت تنها راهش این است که با سیل حرکت نمود زمانی که شدت آن فروکش نمود مسیر آنرا تغییر داد ولی عقیده شادرورن دکترشاپور بختیار این بود که باید جلو سیل را از همینجا گرفت و نگذاشت در سر راهش همه چیز را خراب کند . او جلو سیل ایستاد ولی موفق نشد و دیگران در مسیر سیل حرکت کردند که شاید بتوانند در جلوترها مسیر را تغییر دهند ولی آنها هم شکست خوردند . مقصر اصلی نظام گذشته و در رأس آن محمدرضا شاه بوند که زمینه را از هر جهت برای انقلاب آماده نموند که وقتی سد شکسته شد دیگر هیچ قدرتی قادر به جلوگیری از امواج خروشان سیل انقلاب نبود .

اما جنگ 8 ساله ، نیروهای نظامی وظیفه ملی خود را به نحو احسن اجرا نمودند با اینکه کاربدستان نظام بزرگترین ضربه را بر نیروهای مسلح وارد آورده بودند ولی عشق و دلبستگی به ایرانزمین این دلاوران را قادر ساخت تا با اندک تجهیزات ولی مردانه در برابر ارتش متجاوز تا دندان مسلح کشور استعمار ساخته عراق بایستند و وجب به وجب از خاک میهنشان دفاع کنند که این امر هیچ ربطی به حکومت ولایت فقیه نداشته و نخواهد داشت.

حساب حکومت جای خودش را دارد ولی ملت ایران بهیچ بیگانه ای اجازه نخواهد داد برای او دایه مهربان تر از مادر شود و برایش تعیین تکلیف نماید اگر بنا باشد ملت ایران در دو جبهه داخلی و خارجی مبارزه کند خواهد کرد . آقای مایکل لدین بهتر است برود فکری بحال ملت خودش بکند تحقیق کند که در روز روشن و در برابر هزاران استقبال کننده چگونه پرزیدنت جان اف کندی را کشتند و هیچکس تا به امروز از علت آن سر درنیاورده است که در پس پرده آمران و طراحان چه کسانی بوده اند و برای چی دست به این جنایت زده اند . و همچنین سال بعد برادرش را که نامزد ریاست جمهوری شده بود کشتند و آب هم از آب تکان نخورد ، یا اینکه واتر لوتر کینگ رهبر سیاه پوستان را چرا کشتند و چه دستهایی در کار بوده است . با این تفا صیل بهتر است این جناب مستر بروند از حقوق پایمال شده رنگین پوستان کشورش حمایت نماید . از قدیم گفته اند چراغی که بخانه روا است به مسجد حرام است .

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

ایرانی نیاز به قیم و وصی ندارد یکصد سال است که برای آزادی مبارزه می کند در این راه بهترین فرزندان خود را فدا کرده است اگر بیگانگان بگذارند و دامنه اختلاف را در بین ملت ایران گسترش ندهند ایران خود معلم آزادی و عدالت ملت های خاورمیانه خواهد بود به همت و همیاری ملت ایران حکومت کنونی رفتنی است ، آنهایی که خواب تجزیه ایران را می بینند و از ملت ایران ملت ها ساخته اند باید بدانند این ایرانی است که باید پس از برکناری نظام حاکم ، پاره های تن خود را دوباره باز یابد . فراموش نکنید که زمانی شادروان مصطفی بارزانی گفتند : « هرکجا کرد باشد آنجا ایران است » و یا اینکه زنده نام دکتر قاسملو گفتند :« کرد از هر ایرانی ایرانی تر است » ویا اینکه زمانی که کنسول روس به سردارملی ستارخان پیشنهاد کرد برای حفظ جانش ، پرچم روسیه تزاری را بر سردرخانه اش افراشته نماید آن فرزند دلاور آذربایجان باعصبانیت خطاب به کنسول روس گفت « من میخواهم هفت دولت را زیر بیرق ایران در بیاورم آنوقت به من میگویی زیر بیرق شما بروم » درود با این بزرگمردان ایران زمین .

کلام آخر ، ایران متعلق به قوم خاصی نیست همه قوم های ایرانی با حفظ و آداب و دین و آئین خود ، در اداره کشور شریک و سهیم هستند و در این امر اقلیت و اکثریتی وجود ندارد همه مانند فرزندان یک خانواده به یکسان ارث میبرند .

محمود مهران ادیب

در اين زمينه:
[فعلا حفظ نظام از واجبات است! پاسخی به آقای بیژن مهر، ناصر مستشار]

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'پاسخی کوتاه به مقاله هم میهن ارجمند آقای ناصر مستشار، محمود مهران اديب' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016