نشریه ای به نام "بیزینس ویک" چاپ آمریکا طی مقاله ای به تحلیل مسائل ایران از جمله تحولات مربوط به بعد از انتخابات پرداخته و در آن یادآور شده است:
"وقتی محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران شد، به نظر میرسید سرانجام این کشور یک دولت محافظه کار متحد خواهد داشت که میتواند ایران را در هر زمینه به جلو حرکت دهد، چه پروژههای اقتصادی باشد، چه جبهه دیپلماسی. اما با گذشت چند ماه از روی کار آمدن دولت جدید روشن شد جدال محافظه کاران در میان خودشان دولت را فلج کرده است."*
این مقاله ضمن ارائه خبری مبنی برایجاد اختلافات تازه میان سردمداران جمهوری اسلامی، خصوصا خامنه ای و احمدی نژاد و بدون توجه به روانشناسی قدرت در ایران می افزاید:
"اظهارات تحریک آمیز محمود احمدی نژاد رویارویی ایران و غرب را بر سر برنامههای هستهای تشدید کرده و سرمایهگذاران خارجی را ترسانده است و سیاست های داخلی وی هم سرمایهگذاران محلی را گریزان کرده، تا آن جا که پول های ایرانی به دوبی سرازیر شده و ارزش سهام در بازار بورس تهران 20 درصد افت کرده است. به کار گماشتن چهرههای گمنام و بیتجربه در پست های مهم نیز اسباب نارضایتی شده است."
جای بسی شگفتی است، چگونه نویسنده مقاله، توجهی به این موضوع مهم ندارد که رییس جمهوری سابق (خاتمی) که بر بستر شعارهای منتقدانه از حکومت اسلامی و با پشتیبانی بی سابقه مردم به ریاست جمهوری رسیده بود، حق کوچک ترین اقداماتی که مقاله نویس "بیزینس ویک" به محمود احمدی نژاد نسبت می دهند، نداشت، چطور شخصی که با اذن و اراده آقایان روی پرده و پشت پرده به قدرت رسیده توان آن را دارد که این همه کشمکش را در مدت کمتر از چهار ماه برای کشور ایجاد نماید. جالب توجه است که نویسنده بیزینس ویک حتی جلوتر از ایرانی های مقیم در کشور اختلافات و شایعات را بو می کشد، و می نویسد:
"به نظر میرسید احمدی نژاد همان رئیس جمهوری است که آقای خامنهای میخواهد، اما این روزها تهران پر از شایعههایی است دائر بر این که محمود احمدی نژاد مرتب پیام های تلفنی خشمگنانه از رهبری دریافت میکند".
اشاره نویسنده به شایعه مذکور در حالیست که احمدی نژاد و یاران او از قشری ترین نیروهای موجود در جامعه ایران هستند، و بر اساس همین ویژگی در شغل هایی چنین حساس نشانده شده اند، آن ها با امام زمان و مسجد جمکران و ولی فقیه خود روزگار سپری می کنند، مقاله نویس بیزینس ویک مطمئن باشند "امر" ولی امر پیغامی نیست که نیازی به ابلاغ تلفنی آن باشد، "حضرت" هر وقت اراده کنند، امثال احمدی نژاد به پابوس "آقا" می روند. هر چند "آقا" نیز، خود در مقابل آن "الولآمر" که برنامه را دیکته می کند، مترسکی بیش نیست.
advertisement@gooya.com |
|
ارائه این گونه تحلیل ها از منابع غربی جای هیچ شگفتی ندارد، زمانی چنین تحلیل هایی شگفتی ساز خواهند شد که از زبان تحلیل گران ایرانی شنیده می شود. متاسفانه بسیاری از هموطنان چه در داخل و چه در خارج به دلیل آن که کمی از جو سنگین اقتدار حکومت نا مشروع آخوندها در کشور بکاهند خط و خطوطی فرضی را مبنی بر اختلاف میان آنان ترسیم می کنند، و حتی چنین خطوطی که به ظاهر از جانب خود حکومت نشان داده می شود، پر رنگ جلوه می دهند.
واقعیت 27 ساله در جمهوری اسلامی نشان می دهد، آن چه که به نام دولت و مجلس مطرح است و به ظاهر مبتنی بر اراده مردم قرار گرفته، تنها میدان مانور افرادی از ملت است که بتوانند در مقام تدارکچی انجام وظیفه کنند، در غیر این صورت حتی قدرت بیان مخالفت با اراده پشت پرده را ندارند تا چه رسد اقدام به مخالفت!
هیئتی که به نام مجلس خبرگان معروف است، تنها از آخوندهای دستچین شده ای(که توسط مافیای پشت پرده گردآوری شده اند) تشکیل شده که بتواند در مواقع ضرور حتی آن کسی که به نام رهبر می شناسیم را اگر دست از پا خطا کند بر کنار کنند.
نمی دانیم این چه سرنوشتی است، که در دنیایی چنین مدرن، می بایست حاکمیت در کشور ما آن چنان برای مردمانش غیر شفاف باشد، که شایعات پیرامون آن را نیز آمریکایی ها برایش بسازند.
تنها دلیلی که یک شهروند جهان سومی (ساکن در منطقه ای حساس و استراتژیک)، برای این گونه اخبار و تحلیل ها می تواند داشته باشد، آن است که حساسیت فوق العاده دولت ها و رسانه های بیگانه صرفا برای شکل دهی افکار ما ایرانیان است، "افکاری" که منافع آن ها را بیشتر تامین می کند.
اگر بدانیم که قدرت در جمهوری اسلامی از همان ابتدا یک دست بوده و نامحرمان یکی پس از دیگری کنار زده شده اند، آن گاه نطفه شناخت و نقطه مواجهه با چنین حکومتی متفاوت خواهد بود. متفاوت با زمانی که تصور کنیم دوگانگی یا چند گانگی قدرت در آن وجود دارد.
*عبارات داخل گیومه از نشریه "بیزینس ویک" است که از رادیو فردا پخش شد.
الف. ع. خ