advertisement@gooya.com |
|
نزدیک به چهل سال است که اهل قلم اَزاداندیش و اَزادیخواه، هم پیمان و متشکل، خواستار آزادی اندیشه، بیان و قلم، لغو هر گونه سانسور ودستیابی به حقوق صنفی خود هستند . در طی این سال ها دو دشمن اَزاداندیشی و اَزادیخواهی، رژیم های استبدادی سلطنتی و دینی ، در نبردی نابرابر برای در هم شکستن قلم و سنگر اهل قلم ـ کانون نویسندگان ایران ـ هرچه در چنته داشتنه اند انجام داده اند.
ایجاد موانع" قانونی" در ثبت و به رسمیت شناختن کانون نویسندگان ، مانع تراشی برای برگزاری نشست هاو جلسات علنی تاحد اعلام ممنوعیت نشست ها و جلسات کانون،حمله به دفتر کانون و تخریب و ضبط اموال اَن،ایجاد مانع درراه انتشار اَثاراعضای کانون و انتشارات کانون ، ترورشخصیت اعضا ی کانون ، دستگیری ، به زندان انداختن ، شکنجه و کشتار کانونیان نمونه های عملکرد این دو رژیم- به ویژه حکومت اسلامی – درقبال کانون و کانونیان است . تازه ترین این نوع ستمگری ها زندانی کردن ناصر زرافشان،علی رضاجباری و یوسف عزیزی بنی طرف ، احضار اعضا ی کانون به اماکن مختلف برای بازپرسی و بازجوئی، و ممنوع اعلام کردن برگزاری نشست ها وجلسات علنی کانون است.
اما موانع و مشکلاتی که کانون و کانونیان با آنها مواجه بوده وهستند در همین حد باقی نمانده است . بسیاری ازمسائل درونی کانون نیزفعالیت های این تشکل روشنفکری و روشنگری را کند و دچار مشگل کرده است، که به نمونه هائی اشاره می کنم :
۱- رابطه کانون با حکومت ها
۲- رابطه کانون با احزاب و سازمان های سیاسی
۳- موضع گیری ها و باورهای های سیاسی وعقیدتی کانونیان
*******
۱- رابطه کانون با حکومت ها و حکومتی یان - وشاید بهتر باشد گفته شود با دولت ها و دولتی یان - یکی از حساس ترین و پر اهمیت ترین مسائلی ست که کانون با اَن مواجه بوده و خواهد بود. کانون به عنوان یک تشکل صنفی برای دستیابی به خواست های صنفی و دموکراتیک خود می باید فعالیت علنی داشته باشد. نیاز به لوازم و امکانات فعالیت علنی سبب می شود کانون بالاجبار در مناسباتی با دولت ها و دولتی یان قرار بگیرد. ثبت و به رسمیت شناختن کانون، تفهیم مواضع و خواست های کانون وتلاش برای تحقق آن ها ، امکانات لازم برای برگزاری نشست ها و جلسات علنی،دفاع از حقوق صنفی و دموکراتیک اهل قلم مواردی هستند که در مناسبات بین کانون وکانونیان با دولت ها طرح و مورد نظر است. درطول نزدیک به چهل سال فعالیت کانون این مناسبات و روابط ، علیرغم لغزش ها و خطاها ، به گونه ای سنجیده وجود داشته است ، و بی تردید وجود خواهد داشت:( نمونه اند: دیدار و مکاتبه با نخست وزیر امیر عباس هویدا ودیگر افراد وابسته به دولت او، مکاتبه با نخست وزیر جمشید آموزگار، دیدار با اَیت الله خمینی،مکاتبه و تماس با و یا با دولتمردان دولت بازرگان ، بنی صدر،رفسنجانی ، خاتمی ، وتماس و مکاتبه با دیگر ارگان های حکومتی در هر دو رژیم ).
برخی از اعضای کانون اما با هر گونه تماس، و به هر دلیل، با دولت ها و دولتی یان مخالفت کرده اند، مخالفت هائی که سبب بروز مسائل و جدائی هائی در کانون شده است.
به گمان من اَنچه در این مناسبات اهمیت اساسی و کلیدی دارد این بوده و هست که کانون برای کسب خواست ها و نیازمندی هایش از دولت ها و دولتی یان ذره ای از مواضع حیاتی اش ، یعنی خواست "اَزادی اندیشه، بیان و قلم، لغو هر گونه سانسور و دستیابی به حقوق صنفی اعضایش" کوتاه نیامده و نیاید. این بخش از کار کانون و کانونیان ،که از سخت ترین کارهای کانون نیز هست ، در صورتیکه سنجیده ودقیق پیش برده شود می تواند به تبلیغ و ترویج مواضع کانون در سطحی گسترده ازسوئی، وافشای حکومت ها ،و دولت های ضد دمکراتیک از سوی دیگر، بدل شود.
۲- رابطه ی کانون با احزاب و سازمان های سیاسی اگر چه روی کاغذ و اسناد صریح و روشن است اما در عمل مشکل ساز بوده است . کانون نویسندگان به عنوان یک تشکل صنفی با حفظ استقلال و مواضع خود بدیهی ست با سایرتشکل های صنفی و دیگر جریان های سیاسی و فرهنگی مناسبات داشته باشد، مناسباتی که شناساندن و تبلیغ مواضع کانون و تبادل نظر و تجربه ،هسته ی اصلی اش است. این مناسبات همراه با همکاری با تشکل های صنفی و جریان هائی که با کانون همگرائی های اَرمانی،برنامه ای و تشکیلاتی دارند بدون تردید نزدیک ترو بیشتر خواهد بود. متاسفانه جایگاه تشکل های صنفی ومستقل ،و نقش و وظایف اَنها برای احزاب و سازمان های سیاسی،و بسیاری از روشنفکران و روشنگران ما قابل فهم و درک نبوده است ، به ویژه احزاب و سازمان های سیاسی که تشکل های صنفی را زائده و اعمال کنند ه ی سیاست های خود خواسته و می خواهند . چنین درک انحرافی ای لطماتی جدی به جنبش صنفی و دموکراتیک در میهنمان وارد کرده ا ست. برخی ازاین نوع احزاب و سازمان های سیاسی از طریق تشکل سازی، نفوذ اعضای خود به تشکل های صنفی و بد اَموزی به اعضای خود در این تشکل ها، نقشی مخرب درحیات تشکل های صنفی بازی کرده اند. ( نمونه اند: حزب توده ایران و سازمان چریک های فدائی خلق ایران ، به ویژه حزب توده که با بکارگیری چنین سیاست و روشی سبب ساز چندین جدائی در کانون شد ،که بزرگترین اَن اخراج و جدائی توده ای ها از کانون نویسندگان در سال ۱۳۵۸ است).
۳- کانون یک تشکل صنفی و دموکراتیک است واعضای آن حول خواست های اساسی کانون " اَزادی اندیشه،بیان و قلم، مبارزه برای لغو هر گونه سانسور و نیزدستیابی به حقوق صنفی" خود، گرد اَمده اند. اعضای کانون،به عنوان اعضای یک تشکل صنفی و دموکراتیک می توانند از نحله های مختلف سیاسی،عقیدتی ،مذهبی وقومی باشند. نظرات سیاسی، عقیدتی،مذهبی وقومی اعضای کانون تا آنجا که با خواست های اساسی کانون در تناقض قرار نگیرندربطی به کانون و کانونیان ندارد. کانون نویسندگان ا یران را نویسندگان ، شاعران و مترجمانی با باورهای عقیدتی و سیاسی ی مذهبی ، چپ، میانه ، راست، و یا هیچکدام شکل داده اند، و تنهادلیل حضورشان در کانون پذیرش اصول و ضوابط ، و خواست های کانون بوده است . چنین تنوعی ویژگی و نقطه ی قوت هر تشکل صنفی ، به ویژه کانون نویسندگان است.
تجربه ی نزدیک به چهل سال فعالیت موثر و درخشان کانون نشان می دهد که اهل قلم می توانند با تحمل نظرات سیاسی و عقیدتی مختلف، حول خواست های حیاتی کانون متحد عمل کنند،و نمود و نماد یک تشکل صنفی ،دموکراتیک و کاراَ باشند.
*******
انتخابات نهمین دور ریاست جمهوری وحمایت برخی از اعضای کانون ازآقای هاشمی رفسنجانی سبب شده است تا بار دیگر برخی از عزیزان اهل قلم بحث و جدل "سیاسی بودن کانون" را مطرح و پررنگ و تعیین کننده جلوه دهند و خواستار موضع گیری کانون نسبت به اعضای رای دهنده به آقای هاشمی رفسنجانی شوند. به گمان من این عزیزان بی دلیل پای کانون را به میان جدلی تکراری و بی ثمر می کشانند و خواسته و نا خواسته بر موانع و مشکلات پیشاروی کانون می افزایند.
بی شک حمایت برخی از اعضا کانون از اَقای هاشمی رفسنجانی، که مسئولیت قلم شکنی ها، به زندان انداختن و شکنجه اهل قلم، و از آن جمله کشتار اعضا ی کانون (سعید سلطانپور، جلال هاشمی تنگستانی، حمید رضوان، رحمان هاتفی ، عطا الله نوریان، حسین اقدامی، و به ویژه قربانیان قتل های زنجیره ای غفار حسینی، احمد میر علائی، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده) به عهده اونیز هست ، تاسف آور است. اما اقدام این دست از اعضای کانون، که تردیدی در اَزاداندیشی و اَزادیخواهی و وفاداری شان به اَرمان های کانون نیست، امری فردی ست، و اگر انتقادی متوجه موضع گیری سیاسی این عزیزان است می باید درفضائی دوستانه و صمیمانه طرح و مورد بحث قرار گیرد.
حمایت برخی از اعضای کانون نویسندگان ازاَقای هاشمی رفسنجانی، و یا هر کاندید ریاست جمهوری، ربطی به کانون نویسندگان ایران نمی تواند داشته باشد.