advertisement@gooya.com |
|
آزادگی- به معنای حق طلبی و آزادیخواهی-، بزرگترین فضیلت انسان در همه زمانها است. چه دیروز، چه امروز و چه فردا. شجاعت و صداقت دو فضیلت بزرگ دیگر به شمار می روند. و آنگاه که این هرسه فضیلت در کسی تجلی پیدا کند، به ناگزیر با زشتی ها و پلشتی های روزگار درگیر می شود و در نبرد همیشه جاری نیکی و بدی، پرچم نیکان را در دست می گیرد. او بدینسان درکانون نفرت زشت خویان و زورگویان زمانه قرار می گیرد. قصه گنجی هم روایتی از همین داستان آشنا است. داستانی که همراه با تاریخ آغاز شده و در تاریخ معاصر ایران به اوج رسیده است. از اعدام میرزای کرمانی تا ترور فروهر و مختاری نبرد میان آزادگی و دیواستبداد در ایران ما، شگفتی های زیادی آفریده و در عین حال شاهد ماجراها و سرنوشت های غم انگیز و هولناکی بوده است.
اکبر گنجی حالا به یکی از پهلوانان میانه میدان مبارزه با دیو و ددان روزگارما تبدیل شده است. او درعین برخورداری از آن فضیلت های سه گانه، هوشمند و موقعیت شناس هم هست و همه اینها راز تبدیل او به روزنامه نگاری است که باعث وحشت استبداد و دلخوری و حسادت مصلحت کاران فرصت سوز و تسلیم طلبان حرفه ای شده است.
دیو استبداد در ربع قرن گذشته هرکجا که با چنین انسانهائی مواجه شده اگر توانسته است در کشتن و سربه نیست کردن ناجوانمردانه آنان تردید نکرده است. و البته هر جا هم که به هر دلیل از کشتن عاجز مانده از طریق شبکه های تبلیغاتی و اطلاعاتی گسترده خود و نیز به کمک تسلیم طلبان به ترور شخصیت روی آورده است. اما گنجی و زرافشان بخت آن را نیز داشته اند که تا به امروزاز مهلکه ها جان به در برند و حالا در دوره ای در میانه میدان نبرد با استبداد سینه سپر کرده اند که هزینه ترور و آدم کشی برای نظام حاکم صدها بار سنگین تر و گران تر از گذشته است. و اینک در این گرماگرم اعتصاب غذای گنجی لابد از مغز خشک خامنه ای و ایادی او این فکر اهریمنی می گذرد که چه خوب است اگر گنجی در ادامه این اعتصاب غذا بمیرد و کار استبداد را آسان کند. پیشترها در یکی دو یادداشت نوشته بودم که از قول سعید مرتضوی نقل می شود که گنجی و زرافشان نباید زنده از زندان خلاص شوند. و لابد مقصود آن بوده است که به دستور رهبر باید راهی برای کشتن کم دردسر آنها پیدا کنند. مثلا دسترسی آنان را به درمان و دکتر محدود کنند تا ذره ذره به مرگ تدریجی کار تمام شود و یا مثلا در اعتراض به این اقدامات ستمگرانه در جریان اعتصاب غذای طولانی که الان شاهد آن هستیم شمع وجودشان خاموش شود. (گنجی خود در نامه اخیرش به این مسایل اشاره کرده است)
از مخیله بیمارخامنه ای و حلقه به گوشان او راه حلی بجز خرد کردن و کشتن مخالف بیرون نمی آید و این درست همان کاری است که الان به فرمان مستقیم او دارد اجرا می شود. اما این بار آقایان کور خوانده اند. چه گنجی بمیرد و چه سالم از زندان خلاص شود در هر حال آقایان این بازی را باخته اند.
کارستان گنجی، زرافشان، امیرانتظام و دهها زندانی سیاسی شجاع دیگر مثل تقی رحمانی، هدی صابر، رضا علی جانی، طبرزدی، احمد باطبی، برادران محمدی و غیره سرانجام دستاوردهای بزرگی به بار آورده است که من در این جا فقط به دو مورد اشاره می کنم:
1- جهانی کردن مساله زندانیان سیاسی و نقض حقوق بشر در ایران
مقاومت زندانیان سیاسی که گنجی نماد برجسته آن به حساب می آید خواسته های شرافتمندانه زندانیان سیاسی، یعنی آزادی و حقوق بشر در ایران و پیگیری پرونده قتل ها و جنایات سیاسی را به امری جهانی تبدیل کرده است.
آزادی خواهی و حق طلبی بدون خطر کردن و یا حتی با زندان کشیدن بی سروصدا هیچ وقت نتوانسته بود و نتوانسته است زندانی و خواسته های او را در کانون توجه جهانیان قرار دهد. و در نتیجه با وجود فداکاری های بسیار، نه هزینه سنگینی به استبداد تحمیل می کرد و نه حمایت چشمگیری برمی انگیخت. از همین رو است که بر آن هستم – و ازعهده اثباتش هم برمی آیم- که همین اعتصاب غذای هوشمندانه و شجاعانه گنجی آنهم همراه با انتقادها و افشاگری های صریح و قاطع او از خودکامگی خامنه ای بیش از صدها سال زندانی کشیدن شرافتمندانه زندانیان سیاسی برای جنبش ملی آزادیخواهانه ایران نتیجه بخش و اثرگذار بوده است. چرا که دنیا را بیش از پیش حساس و متوجه نقض حقوق بشر در ایران و خواسته های زندانیان سیاسی کرده است. و آن هم درست در همان مقطعی که محافل نظامی امنیتی به سرکردگی خامنه ای همه قدرت را قبضه کرده و در اندیشه احیای فضای ترس و ارعاب برآمده اند. گنجی با شجاعت درگفتار و کردار و استقبال از خطر و هزینه سنگین آن هم پرچم امید و مقاومت را بالا نگه می دارد وهم مساله حقوق بشر در ایران را در مرکز توجه جهانیان قرار می دهد و این کار کوچکی نیست. این که رئیس جمهور ایالات متحده، اتحادیه اروپا و تقریبا همه رسانه ها و مراجع و نهادهای جهانی حقوق بشر حالا از ضرورت آزادی زندانیان سیاسی و مشخصا آزادی اکبر گنجی حرف می زنند به خودی خود یک پیشرفت و پیروزی بی سابقه برای مدافعان آزادی و حقوق بشر در ایران است که بیش از هرچیز مدیون مقاومت قهرمانانه گنجی و زرافشان است. درهمین جا به این ادعای همیشگی سخنگویان نظام هم اشاره کنم که دفاع رئیس جمهور آمریکا و اتحادیه اروپا را از گنجی دخالت درامور داخلی ایران خوانده و محکوم کرده اند. در پاسخ باید گفت که دفاع دولت ها و مراجع و نهادهای جهانی از خواسته های شرافتمندانه گنجی و زرافشان و سایر زندانیان سیاسی ایران مداخله ای است مثبت که باید با خوشنودی و سرافرازی از آن استقبال کرد. مخالفت ما با مداخله نظامی قدرت های خارجی در ایران و یا تبانی سیاسی با حکومت های فاسد واستبدادی هیچ ربطی به حمایت از خواسته های شرافتمندانه امثال گنجی ندارد. این گونه مداخلات مثبت حمایت از آزادی است که ما خواستار آن بوده وهستیم.
2- الگوی مقاومت
از دختر دانشجوئی که دنبال کردن تحولات ایران جزء کار و زندگی او شده پرسیدم مقاومت گنجی و زرافشان چه اهمیتی دارد؟ گفت:
گنجی و زرافشان با این مقاومت حماسی و شجاعانه دست کم برای عده ای از دانشجویان و جوانان الگو می شوند و همین منشاء یک دگرگونی بزرگ درفرهنگ مقاومت خواهد بود. جامعه استبداد زده بدون الگوی مقاومت از جا تکان نمی خورد. زرافشان و گنجی در مقاومت درخشان سالهای اخیر هم روحیه و امید برای جنبش آزادیخواهانه آورده اند، هم الگوی مقاومت ارائه کرده اند و هم بیش از هر کس در جهانی کردن مساله زندانی سیاسی و خواسته های آن نقش ایفا کرده اند. با این همه این قهرمانان امروزین آزادی و عدالت فقط مورد نفرت خودکامگان نیستند. بلکه مورد بی مهری برخی محافل و گروههای خسته از مقاومت و تنگ نظری ها و حسادت ها ی حقیرانه پهلوان پنبه ها نیز قرار دارند. من در ماهها و حتی روزهای اخیر از زبان برخی از اصلاح طلبان، و مخالفان استبداد شنیده ام که گنجی و زرافشان را -البته در خفا و نه شجاعانه و علنی- ،افراطی و تندرو و حتی دیوانه می خوانند. در حالی که این گنجی نیست که به کژ راهه افراط گرائیده بلکه این خودکامگی مطلق محافل فاشیستی مذهبی به رهبری خامنه ای است که راه دیگری برای این زندانی شجاع باقی نگذاشته است. گنجی همان گونه که در نوشته هایش از جمله در آخرین نامه اش تحت عنوان " این شمع در حال خاموش شدن است، ولی این صدا خاموش نخواهد شد." ،برای چندمین بارتاکید کرده است یک طرفدارپیگیر مبارزه غیرخشونت آمیزاست. اما به خوبی می داند که پیکار غیرخشونت آمیز علیه نظام خشونت گر و تا دندان مسلح، به اسلحه شجاعت، صراحت و صداقت نیاز دارد. و تا زمانی که جنبش آزادیخواهانه به این سلاح مجهز نشود خودکامگان هرچقدر هم کودن و بی استعداد باشند هم چنان براریکه قدرت سوار خواهند بود. امروز که سی و شش روز از اعتصاب غذای گنجی می گذرد بیش از پیش نگران آن هستم که در این قماری که بر سر آزادی به وی تحمیل کرده اند، جان ببازد. همه آنان که آزادی و آزادگی را دوست دارند باید هرچه زودتر هرچه در چنته دارند برای نجات جان گنجی ارائه کنند. به این امید که نگذاریم با مرگ او دشمنان آزادی خوشنود شوند و جنبش آزادیخواهانه از وجود چنین شخصیت آزاده ای محروم گردیم. اما ایمان دارم که گنجی چه بمیرد و چه زنده بماند شکست معنوی و اخلاقی بزرگی نه فقط بر ارتجاع حاکم بلکه بر تفکر مصلحت گرایانه و تسلیم طلبانه وارد کرده است. گنجی به الگوی جنبش مسالمت آمیز آزادیخواهانه تبدیل شده است. و جنبش ما سخت به چنین الگوئی نیازمند است.