قريب به 1 ماه از شروع فعاليت انتخاباتی جدی کانديداها و ستاد های انتخاباتی و 9 روز از پايان يافتن انتخابات می گذرد . انتخابات نهمين دوره رياست جمهوری اسلامی ايران با تمام مسائل عجيب و غريبی که حول آن به وقوع پيوست به اتمام رسيد . به هر شکل انديشه اصولگرا بر انديشه اصلاح طلب و اعتدال گرا پيروز شد و در اين ميان تحريمی ها هنوز بين زمين و آسمان معلق اند . اصلاح طلبان شکست خوردند و شکست خود را پذيرفتند و در نهايت به حکم دموکراسی به رأی مردم تمکين کردند ، اما بی گمان آنها شکست خوردگانی سربلند و اميدوار هستند . چراکه تا آخرين لحظه و به رغم شرايط نابرابر دست از مجاهدت و تلاش برنداشتند و اکنون با تجاربی بيشتر و شناخت نقاط ضعف خود از همه توان برای جبران اين شکست در فرصت های آينده استفاده خواهند کرد ، تجاربی بس گرانبها که از اين شکست پلی برای پيروزی آينده خواهد ساخت . اصلاح طلبان نيک دريافتند که اشتباهاتی هرچند کوچک می تواند موجب شکستی ناباورانه گردد و نيز مي دانند که در صورت نااميدی و انزوا برای هميشه به موزه تاريخ سپرده خواهند شد و به همين جهت با قدرت و صلابت در صحنه حاضر خواهند بود .
اما مسئله اساسی در اين ميان تحريمی ها هستندکه می توان آنها را به سه دسته کلی تقسيم کرد :
1. عده از تحريمی ها به دنبال تغييرات ساختاری مسالمت آميز و دموکراسی هستند . اين دسته از تحريمی ها تقريباً هدفی يکسان با اصلاح طلبان دارند اما سبک و سياق حرکت آنها دقيقاً بر خلاف اصلاح طلبان و به شکلی عجيب و بيشتر رؤياپردازانه است . مشخص نيست کسانی که خواستار تغييراتی به شکل مسالمت آميز هستند چگونه اين کم کاری و گام به عقب را توجيه خواهند کرد . و آيا می پندارند با تحريم و سپردن کرسی رياست قوه مجريه به اصولگراها به تغييرات مطلوب خود دست می يابند و يا دسته کم به آن نزديک می شوند؟ و آيا اگر اکنون معين عهده دار مسئوليت رياست جمهوری می شد بيشتر به تغييرات دلخواه نزديک نمی شدند ؟ و آيا اساساً رسيدن به دموکراسی با انجام اعمال غير دموکراتيک ممکن است؟ به طور قطع آنها يا متوجه خطای خود شده اند و يا به زودی متوجه خواهند شد که با تحريم و انزوا مقدمه نابودی خود را فراهم می آورند و به اشتباه خويش پی می برند ولی زمانی که فرصتی حداقل چهار ساله را برای رسيدن به هدف از دست داده اند .
2. دسته دوم تحريمی ها کسانی هستند که به نوعی نهيليسم سياسی مبتلا شده اند به اين ترتيب که بر اثر ناملايمات و مشکلات فراوان به دليل نتيجه گرايي بيش از حد و اينکه می خواهند بدون زحمت به کمال مطلوب خود برسند به بن بست رسيده و اين نظام را اصلاح ناپذير می دانند و خواستار تغييرات ناگهانی و عظيم در ساختار حاکميت هستند و يا چشم به دخالت خارجی دارند . امادرصورتی که تغييرات ناگهانی ساختاری رخ دهد ايران ، سرمايه ها و مردمش قربانی خواهند شد به اين ترتيب که بسياری از سرمايه های بدست آمده به دليل کشمکش های بسيار سوخت خواهد شد و از بين خواهد رفت و چند نسل از جامعه دچار دوگانگی و يا چندگانگی در حوزه فرهنگی ، رفتاری ، سياسی و . . . خواهد شد و ضربه های شديد و جبران ناپذيری بر پيکره اقتصاد ايران خواهد زد و اينها خطراتی هستند که به سادگی نمی توان از کنارشان عبور کرد . و اما خطاي عظيم و نا بخشودنی عده ای از تحريمی ها دل بستن به دخالت خارجی است . به طور قطع دخالت خارجی بدون جنگ و خونريزی ميسر نيست و دولتمردان خارجی هزينه های هنگفت لشکرکشی و جنگ را صرفاً جهت دلسوزی به حال من و شما پرداخت نمی کنند و بی شک اولين قربانيان جنگ و خونريزی ايران ( به واسطه سوخت سرمايه ها و کشته شدن نيروهای جوان مفيد ) و مردم آن خواهند بود و طرف خارجی به جز به چپاول منابع و سرمايه های بی شمار ايران به چيزی نمي انديشد . پس تحريم با اين نگرش هم بسيار غير معقول و فاقد ارزش به نظر مي رسد .
advertisement@gooya.com |
|
3. اما دسته سوم کسانی هستند که به پيروی از شخصيت هايي چون اکبر گنجی ، عباس اميرانتظام ، محسن سازگارا و . . . انتخابات را تحريم کردند . اما هرگز با خود فکر نکردند که شايد تصميم به تحريم اين شخصيتها بر اثر شرايط غير معمول و نداشتن توان ( به هر دليلی ) برای ادامه راه و مبارزه گرفته شده است و ادامه راه آنها با رأی دادن به اصلاحات و اصلاح سيستمی که آنها را به اين روز درآورده است بهتر و بيشتر ميسر می شود .
بهتر است با خودمان روراست باشيم ، به هر حال تحريم انتخابات کم شدن آراء اصلاح طلبان و افزايش قدرت آراء اصولگرايان موجب شد و بر اثر همين سياست غلط و نقض آشکار اصول دموکراسی دسته کم برای يک دوره چهارساله طرز تفکری متفاوت و مخالف طرز تفکر همه ما ( اصلاح طلبان+تحريمی ها ) عهده دار مسئوليت رياست جمهوري شد و راهي پيش روی ما نيست مگر صبر و تحمل برای اينکه بفهميم در دولت آينده چقدر فرصت نقد منصفانه و احياء خويش و جبران کاستی ها برای حضور پر قدرت خواهيم داشت . اما چه خوب بود اگر قبل از هرچيز بر اجرای اصول اوليه دموکراسی تأکيد داشتيم .
مرتضی ميری