پنجشنبه 18 فروردین 1384

آقای راشدان و شناخت دقیق از بازجویان! کوروش گلنام

آقای راشدان در نوشته ای زیر نام: " شهرام اعظم دروغ می گوید"(1)، با شهامت و به روشنی و با اعتمادی شگفت انگیز به خود، ابراز داشته اند که "بخش اعظم" داده های آقای شهرام اعظم، پزشکی که خود می گویند پیکر نیمه جان زنده یاد زیبا(زهرا) کاظمی را معاینه بالینی نموده اند، کذب محض است! تکیه ایشان بر ای پذیرش دیدگاه خود بر این موردها استوار است:
1 ـ تکیه بر دو نمونه کلاشی که از آن نام برده است. یکی فردی بنام احمد بهبهانی است:
"شاخص ترين اين موارد اظهارات « احمد بهبهاني » فردي بود که ادعا مي کرد « ايران در انفجار لاکربي دست داشته است» - بهبهاني نيز خود را « از مديران ارشد دستگاه اطلاعاتي ايران معرفي مي نمود »
تيم کارشناسان آمريکايي که براي بازجويي از احمد بهبهاني به استانبول آمده بودند ، سر آخر بهبهاني را محتاج مراجعه به پزشک متخصص بيماريهاي رواني دانستند. احمد بهبهاني يک کلاهبردار حرفه اي و جاعل چک از آب درآمد."
و دیگری پناهنده دیگری در یکی از شهرهای آلمان: _ 2
" پناهنده ايراني ديگري در هايم پناهندگان يکي از شهرهاي آلمان ۲ روز پس از فاجعه ۱۱ سپتامبر ادعا کرد اسنادي را در اختيار دارد که اثبات مي کند ايران در عمليات ۱۱ سپتامبر دست داشته است ، کارشناسان آمريکايي بلافاصله او را نيز در حضور مقامات آلماني بازجويي کردند: نتيجه تحقيقات « ديوانه کلاهبردار » !
3 ـ و سومین، که بسیار پرسش برانگیز و در خور توجه است، زندانی بودن ایشان به مدت یکماه انفرادی در سلول بند 209 و دو هفته در بند 10 نیمه عمومی 209 است:
"آقايان و خانمها - تجاوز جنسي به خانم زهرا کاظمي دروغ است. هر کس که در سالهاي اخير ۵ دقيقه در فضاي اوين تنفس کرده باشد مي تواند اين را براي شما بگويد ،خواه داور نبوي ، احمد زيد آبادي ، مهرانگيز کار ، مسعود بهنود ، اکبر گنجي ، محمود شمس الواعظين و ... باشد و خواه نيما راشدان با يکماه انفرادي در سلول ۴۱ بند ۲۰۹ و دوهفته در بند ۱۰ نيمه عمومي ۲۰۹."
چنین می نماید که تاکید بیشتر آقای نیما راشدان بر مورد سوم باشد؛ چرا که در شرایط امروز و فرار گسترده ایرانیان به برون مرز و پناه آوردن به دیگر کشورهای آزاد جهان، شرایط بسیار سخت گرفتن اقامت و شاید پناهندگی، زیاد هم شگفت آور نیست که کسانی برای پذیرفته شدن دست به دروغ پردازی هم بزنند به ویژه اینکه پای رژیم بسیار بدنامی چون "ج" اسلامی نیز در میان باشد. در این باره دو مورد را باید به آقای راشدان یاد آور شد: نخست چنین دروغ سازی هایی تنها ویژه یرخی هم میهنان ما نیست و چنین رویدادی به گستردگی در میان پناه جویان سایر کشورها نیز به فراوانی یافت می شود. این را کسی به شما می گوید که خود مدتی در اداره هایی (در کشوری خارجی) که با مهاجرت و پناهندگی سرو کار داشته اند، کار کرده است. دوم اینکه شما چرا از آنها که با انبوهی اطلاعات سری و واقعی از ایران گریخته اند نمونه ای نمی آورید! اگر کسانی به خارج گریخته و برای گرفتن اقامت دست به دروغ پردازی زده اند، دیگرانی نیز بوده اند که حقیقتن از این رژیم جدا شده و به برون مرز آمده و اگاهی های فراوانی نیز با خود به خارج اورده اند. صد ها سپاهی و دیگر وابستگان رزیم تا کنون به خارج گریخته اند ومن خود شخصن از آنها دیده ام. هم میهنان ما در گوشه های دیگر دنیا نیزخود شاهد بر این مدعا هستند.
آقای راشدان در همین بند، تلاش کرده است با ریف کردن نامهای زندانیان شناخته شده دیگری، دیدگاه خود را منطقی و درست نشان دهد در حالیکه تا کنون چنین نظر سنجی انجام نشده و به دلیل آنکه بیشتر نامبردگان در درون ایران هستند، امکان چنین کاری نیز وجود ندارد. اما تنی چنداز جان بدر بردگان از سیاه چال های رژیم اسلامی و بیشتر زنان، در کتاب خاطرات خود از سال های اسارت، بارها به مسئله تجاوز در زندانها و وسیله بازجویان اشاره کرده اند که از آن میان تنی چند از آنها حود قربانی چنین تجاوزی بوده اند که البته به سال 1384 بر نمی گردد.
ایشان چنان با قاطعیت از داده های خود و رد "تجاوز جنسی" سخن رانده است که خود تردید بر انگیزشده است:
"هر که به قدر سر سوزني با رفتارهاي بازجويان امنيتي ايران آشنايي داشته باشد ، هر فعال سياسي صاحبنام و حتي کمتر شناخته شده که در سالهاي اخير يکساعت بازجويي شده باشد ، مي تواند تصديق کند که تجاوز جنسي در مجموعه بازجويي وزارت اطلاعات و آنهم در اوين محال است. بازجويان دستگاههاي امنيتي جمهوري اسلامي ايران - شورشيان جنجويت سودان نيستند ، آنها امروز افرادي آموزش ديده - پيچيده - تحصيلکرده و نسبتا آشنا به متدهاي بازجويي دهه ۸۰ ، کشورهاي کمونيستي اند.
چنين بازجويي امکان ندارد به متهم و آنهم متهم شناخته شده بين المللي تجاوز جنسي کرده ، چنين گرداب مهلک بي آبرويي بين المللي را سبب شود."
اما آقای راشدان در بررسی و حکم قاطعانه ای که داده اند، برخی زاویه های دیگر را فراموش کرده اند:
1 ـ گرفتاری کوتاه مدت خود ایشان در چه رابطه ای بوده است و تا چه میزان برای بازجویان اهمیت داشته است؟
2 ـ خود ایشان و بیشتر کسانی که از آنها نام برده شده است و بازجویی شده و زندان کشیده اند و گاه چون اکبر گنجی هنوز هم می کشند، باورهای مذهبی داشته اند و گاه خود از کوشندگان در راه استقرار همین رژیم بوده اند و همه آنها می توان گفت که از اصلاح طلبان بوده اند.
3 ـ بیشتر درگیری آنها به شیوه یک درگیری میان خودی ها در میان بوده است تا برخورد با دشمن.
4 ـ آقای راشدان هیچ گاه نمی تواند خود را جای زیبا(زهرا) کاظمی قرار داده و خود و دیگران را با او مقایسه کند زیرا:
ـ او به هیچ وجه باور مذهبی نداشته است؛
ـ خبرنگار ی کانادایی ـ ایرانی بوده است که در کار پنهان گماشتگان رژیم انگشت کرده و به جمع آوری سند زورگویی و سرکوب سرگرم بوده است؛
ـ با شهامت و از همآن اولین دقیقه، در برابر زور گویی گماشتگان رژیم و بازجویان پایداری به خرج داده و از برآوردن خواسته های آنها سر باز زده و آشکارا نشان داده است که قوانین ضد انسانی آنها را نمی پذیرد. این پایداری پس از وارد آوردن ضربه هایی به او همراه با توهین و تحقیر، همچنان ادامه می یابد که به خشم شدید بازجویان منجر می شود که عادت نداشته اند چنین پایداری و سرسختی شدیدی را در برابر خود ببینند.
5 ـ آقای راشدان توجه نمی کنند که مورد تجاوزبه زنده یاد کاظمی، امروز به میان نیامده است و کمسیون اصل 90 مجلس و همین آقای محسن آرمین انرا پیش از این نیزبیان کرده اند. در این باره به این مورد مهم نیز باید توجه داشت که تجاوز بیشتر با هدف تحقیر و انتقام جویی در برابر نشان دادن سرسختی قربانی و بنا به گفته شاهد تازه، به شکلی وحشیانه وبا شیء خارجی سخت انجام گرفته است.
6 ـ امروز اقای محسن آرمین نیز بخشی از داده های آقای شهرام اعظم را تایید کرده است.
7 ـ ایشان می بایست کمی بیشتر بردباری نشان دهند. آقای شهرام اعظم آمادگی کامل خود را برای حضور در هر دادگاه بین المللی برای اثبات داده های خود ابراز نموده است.
7 ـ این مورد، به چنین سادگی که آقای راشدان می پندارندنیز نیست و به این راحتی نمی توان سند سازی ساختگی کرد که خیلی زود می تواند روشن و برملا شود.
به آخرین نکته از نوشته ایشان نیز توجه کنید:
"بازجويان امنيتي در ايران ، مثل رفقاي کمونيست سابق خود ، کتک مي زنند ( بطوري که جايش نماند) ، فحش ناموس مي دهند ، به شما مي گويند که به نامزد ، مادر ، همسر و خواهر شما تجاوز مي کنند ، به شما مي گويند که خواهر يا نامزدتان را در اتاق بغلي شکنجه کرده ، مورد تجاوز قرار خواهيم داد ، اما اگر شما يک فرد شناخته شده باشيد ، همه اينها در حد حرف باقي خواهد ماند. در سال ۱۳۸۴ به کسي در اتاقهاي بازجويي اوين تجاوز نمي شود."

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

همین چند سطر برای سطحی بودن دیدگاه آقای راشدان در این باره کافی است. ایشان خود شرط به کار نبردن چنین رفتار پست وزشتی را در آن زمانی می داند که شما شناخته شده باشید. یکبار دیگر همه این بند را بخوانید و به جمله:"اما اگر شما یک فرد شناخته شده باشید، همه اینها در حد حرف باقی می ماند" به دقت توجه کنید! از یک چنین برداشتی به دو نتیجه روشن می رسیم:
1 ـ اگر کسی شناخته شده نباشد، به هر بلایی گرفتار خواهد شد.
2 ـ و این نتیجه روشن دیگر این که چون زنده یاد زیبا کاظمی شناخته شده نبود( جه تعداد از هم میهنان می توانند بگویند او را تا پیش از این جنایت می شناختند؟)، پس این کارها می توانسته روی او انجام پذیرد که چنین نیز شده است. آقای راشدان گویا خود نیز درست به آنچه که نوشته اند توجه نکرده اند!

زیر نویس:
1 ـ گویا نیوز، سه شنبه 16 فروردین 1384

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/20190

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'آقای راشدان و شناخت دقیق از بازجویان! کوروش گلنام' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016