وبلاگ و نسل جديد، محمود اروج زاده، ايران
رحيم عبادى، رئيس سازمان ملى جوانان گفت: «دولت و حاكميت از وبلاگها حمايت مىكنند.»
هرچند اين جمله، روايت يك خبرگزارى از سخنان عبادى است كه در افتتاحيه جشنواره «وبلاگها و جوانان» ايراد كرد، ولى برپايى اين جشنواره با حمايت سازمان ملى جوانان و نيز فحواى گفتار او در اين مراسم، به خوبى مؤيد همين قصد است. ولى چگونه ظرف حدود دو سال و نيم، پديدهاى كه ابتدا در قامت يك رسانه نامأنوس، غيررسمى و كمى هم مخفى سربرآورد و گهگاه هم در تندبادهاى سياسى روز، در موضع اتهام قرار گرفت، اكنون مورد خطاب رسمى يك مسئول دولتى و با نگاه حمايتى قرار مىگيرد؟
بررسى پاسخ اين پرسش البته ساده و كوتاه نيست، ولى شايد بتوان اشاره معاون رئيس جمهور به اين موضوع را ديدگاه واقعگرايانهاى دانست كه تا حدود زيادى اين معما را حل مىكند.
محمدعلى ابطحى معاون حقوقى رئيس جمهور، در سخنانى كه در همان مراسم شروع به كار جشنواره ايراد كرد، وبلاگ را پديدهاى دانست كه وقتى در فضاى مجازى متولد شد، كاملاً قائم به ذات و بدون حمايت يا هدايت، رشد كرد و سرانجام خود را بر حاكميت تحميل كرد. در واقع اشاره ابطحى به ارادهاى بود كه در پشت اين پديده خودنمايى مى كرد، ارادهاى نه منبعث از خواست رسمى دستگاهى حاكميتى، يا شخصيتى رسمى و متنفذ، بلكه فقط و فقط متكى برخواست يك «نسل». نسل جديدى كه مؤلفههاى مختلف تشكيل دهنده ديدگاهش، كاملاً متمايز از پيشينيان است، و نتيجتاً تغيير و تحولطلبى را در ذات خود دارد، ارادهاى كه گاه با بخشى از سنت و فرهنگ رايج نيز سازگار نيست.
در نگاه اين نسل، «خود» و «شخصيت و هويت فردى» به خودى خود واجد ارزش و تأثير است، و نه فقط به سان قطرهاى گم در دريا. از اين رو، فضاى وبلاگ فارسى، براى نخستين بار به صحنه نمايش و چالش اين «خودها» و «فردها»يى تبديل شد كه شايد تا پيش از اين، فقط در دل جامعه معنا و مفهوم مىيافتند.
چند سال پيش، يك صاحبنظر سياسى و اجتماعى، در ارائه چشمانداز خود از آينده اجتماعى و سياسى كشور، مهمترين نيروى مؤثر در تحولات آتى را نسلى مىدانست كه هنوز كاملاً پيدا نيست، ولى حاوى دريايى از «خواست» جديد است و شكلگيرى اين «خواست» تازه است كه تغييرات اجتماعى را رقم خواهد زد، نسلى كه شايد سخنگو و نماينده رسمى هم نداشته باشد، ولى با انرژى فراوان خود، در عرصه حيات اجتماعى، به شدت تأثيرگذار خواهد بود.
اكنون، پديده نوظهور وبلاگ، در نگاه صاحبنظران و كارشناسان تيزبين، قطعاً نمادى از خواست و اراده اين نسل جديد است، از اين رو به نظر مىرسد كه در تعامل با مظاهر اين نسل تازه، و آثار و نشانههاى درخواستهاى اين نسل، راههاى دقيق تر و معقولانهترى را پيشه كنند.
با اين مقدمات است كه جمله ابتدايى اين گفتار به خوبى معنا پيدا مىكند.