شنبه 29 مهر 1385   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

بازی با آتش، نگاهی به روابط جنسی در محيط کار، حميدرضا شيرمحمدی

حميدرضا شيرمحمدی
اگر ما خواستار روابط جنسی مستحکم و درازمدتی هستيم به نظر می آيد که يک محيط کاری مشترک علامت خوبی برای احتمال سرگرفتن چنين رابطه ای خواهد بود، اما واقعيت اين است که اين تنها شروع ماجراست

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




www.novinjensi.org
E-mail: hr.shirmohammadi@gmail.com

چندی پيش دختر خانمی از من پرسيد که برای يافتن "مرد روياها"يش بهتر است از کجا شروع کند؟ من توصيه کردم که احتمالاً اين آدم را در محل کار دلخواهش خواهد يافت (هربار که من چنين توصيه ای ميکنم از خدا ميخواهم مرا بخاطر عواقب چنين توصيه هايی مورد عفو قرار دهد!) اما مشکل اين بود که ايشان مدتهاست دنبال کار ميگردند و يکی از دلايل از دست دادن کار قبلی هم "عدم تحمل توقعات جنسی" بود که در محيط کار از ايشان داشتند!
در واقع موضوع روابط جنسی در محيط کار هميشه به کلاف سردرگمی برای کارفرمايان و کارمندان منتهی شده است و تنها به تازگی اقداماتی به منظور بررسی و گردآاوری آمار و ارقام در جستجوی راهی برای باز کردن اين کلاف آغاز شده است.
در تعريف نظری خود من از روابط جنسی، اين روابط نه تنها در حوزه های حسی و جسمی بلکه در ابعاد گوناگونی چون روابط اقتصادی، اجتماعی، سياسی، علمی، هنری، و حتی ورزشی گسترش می يابد و هرچه يک رابطه در حوزه های گوناگون گسترش پيدا کند از استحکام بيشتری برخوردار خواهد بود. حضور در يک مکان کاری زمينه ساز مناسب و حتی لازم چنين گسترش و استحکامی به نظر ميرسد. بنا بر چنين نظری عدم گسترش چند بعدی يک رابطه جنسی در نهايت منجر به سستی و از هم پاشيدن رابطه و جدايی طرفين خواهد شد. بنابر اين اگر ما خواستار روابط جنسی مستحکم و درازمدتی هستيم به نظر می آيد که يک محيط کاری مشترک علامت خوبی برای احتمال سرگرفتن چنين رابطه ای خواهد بود، اما واقعيت اين است که اين تنها شروع ماجراست.


آزار جنسی يا sexual harassment

اگر برای امتحان در موتور جستجوی ياهو دو کلمه محل کار workplace و روابط جنسی sexual relationship را تايپ و جستجو کنيد، نتيجه هزاران صفحه ای خواهد بود که در يک عبارت وجه اشتراک مشخصی دارند:آزار جنسی يا sexual harassment. عبارتی که مساوی است با شکايت و دادگاه و پاسگاه و در يک کلام دردسر. بعبارت ديگر ظاهراً رسانه های عمومی اغلب پر از اخبار و گزارشات شکايت و مشکلات ناشی از اثرات روابط و انگيزه های جنسی در محيط کار است.
فقط برای نمونه در ۲۰ اگوست سال۲۰۰۶ ميلادی خبرگزاری CBS خبری را منتشر کرد که حدود ۱۰۰ نفر از خانمهايی که در سال گذشته برای پيوستن به نيروهای نظامی درخواست رسمی پر کرده بودند توسط افسران مسئول مربوطه مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته اند (که شامل مکانهايی چون اتوموبيل گشت پليس هم بوده است). حدود ۸۰ افسر از شاخه های نظامی مختلف در اين رابطه مورد تحقيق و تنبيه قرار گرفتند که البته اين مشتی از خرواروها موردی است که به هردليل گزارش نشده است (در ۱۹۹۶ ۷۲۲ افسر ارتش که تنها نيمی از نيروهای نظامی آمريکا را تشکيل ميدهند به اتهامات مشابه متهم شدند). بيشتر اين افراد از قدرت خود و تأثير قطعی که در گزينش مراجعين برای پذيرفته شدن آنها داشته است برای جلب رضايت آنها در ايجاد يک رابطه جنسی استفاده کرده اند.
اما آزار جنسی تعريف وسيعتری از تجاوز و معاشقه و نزديکی همراه با دخول دارد. واژه آزار جنسی ظاهرا اولين بار طی يک سخنرانی در دانشگاه Cornell در ۱۹۷۴ مطرح شد و بعد طی گزارشی از استماع شهادت آنيتا هيل و کلارنس تامس در ديوان عالی ايالات متحده آمريکا در رابطه با پرونده مشابهی در رسانه های عمومی مورد توجه واقع شد.
در بولتن سياستگذاری های دانشگاه استنفورد تحت عنوان "آزارهای جنسی و روابط جنسی توافقی و عاشقانه" آزار جنسی آزار جنسی اينگونه تعريف شده است: "هر گونه عملکرد ناخوشايندی که ناشی از کشش ها و تنشهای جنسی افراد صورت گرفته باشد". کلمه ناخوشايند اشاره کلی تری به همه عوارض و نتايج ناشی از شکل گيری احتمالی يک رابطه جنسی در محيط کار و اثر بر ديگر همکاران و کل فرايند توليد آن واحد دارد که کمی بعد مفصل تر درباره آن صحبت ميکنيم.
بنا به آمار مختلف حدود ۴۰ تا ۶۰ درصد از افراد در ايالات متحده وجود آزار جنسی در محيط کار خود را تأييد کرده اند که از شنيدن يک متلک يا قرارگرفتن در معرض تصاوير جنسی تا فشار برای پذيرفتن نزديکی در ازای از دست ندادن موقعيت شغلی يا دريافت امتيازات بيشتر متفاوت بوده است.
جالب اين است که توافقی بودن يک رابطه جنسی از نظر ديوان عالی آمريکا دليل بر قانونی بودن و سالم بودن آن رابطه نيست. از گذشته نه چندان دور در مورد درک انگيزه های دو نفر از برقراری يک رابطه جنسی دو عامل مهم مطرح بوده است. عامل اول کشش ها و جذابيتهای لذتبخش يک رابطه جنسی (مثلا در يک محيط کاری پرکار با ساعات طولانی خسته کننده) است. عامل دوم تذکر و تعيين جايگاه طرفين در نردبان قدرت در يک مجموعه است. بعبارت ديگر انگيزه يک بالادست در برقراری رابطه با يک پايين دست تثبيت جايگاه خود بعنوان فرد صاحب قدرتی است که قادر به همه گونه تأثيرگذاری در زندگی ديگری است.
برای توضيح بيشتر بعضی از محققين به تعارض بين نقش سنتی خانمها بعنوان افرادی مطيع آرام و سر به زير در مقابل آقايان و ورود به موقعيت های شغلی جديد اشاره ميکنند. هنگامی که زنها در موقعيت های شغلی که بطور سنتی متعلق به مردان بوده قرار ميگيرند اين موقعيت جديد با نقش سنتی آنها در تعارض قرار گرفته و به اين ترتيب توانايی های سنتی مردان را به چالش ميگيرد. حداقل نتيجه يک تحقيق نشان داده است که خانمهايی که در شغلهای سنتی (مثلا معلمی) فعاليت ميکنند کمتر از خانمهايی که در موقعيت های شغلی امروزی (مانند حسابداری يا مدير فروش) مشغول بکار هستند "تحت توجهات جنسی خاص" ديگران قرار دارند.
اين عاملی است که امروزه در بررسی علل رفتارها و روابط جنسی ميان رئيسان و زيردستان آنها در محيط کار بيشتر مورد توجه است. از اين رو هر اقدامی برای شروع – به ظاهر توافقی – چنين روابطی ميتواند به ناامن شدن محيط کار برای فرد زيردست و ديگر کارمندان مطلع از اين روابط بيانجامد.
از طرف ديگر نيز برخی ديگر به اثرات مثبت روابط جنسی در محيط کار و نقشی که احتمالا ميتواند در احساس سلامتی بهتر و حتی افزايش راندمان کاری داشته باشد اشاره ميکنند. هرچند ممکن است بخاطر اهميت خبری کمتر اين رويدادها در رسانه های جمعی کمتر به آن پرداخته شود، آمار نشان ميدهد که حدود يک چهارم يا ۲۵ درصد از افراد شاغل در ايالات متحده با همسر خود در محيط کاری خود آشنا شده اند. در اين رابطه در ادامه بيشتر صحبت خواهيم کرد.
در ايالات متحده آمريکا بنا به تخمين هرساله حدود ۱۵۰۰۰ شکايت در رابطه با احساس ناامنی و آزارهای جنسی به دست "کميته فرصت های برابر شغلی EEOC" ميرسد. برخلاف انتظار خوانندگان همه اين شکايت ها از طرف خانمها نبوده و تعداد شکايتهای وارده از طرف آقايان هر ساله افزايش می يابد بطوريکه ۱۵ درصد از اين شکايات مربوط به آقايان، و ۱۱ درصد در ارتباط با شکايات آقايان از مديران زن بوده است. يک مطالعه دولتی در سال ۲۰۰۶ در انگلستان گزارش داده که حدود ۴۰ درصد از قربانيان فشارهای جنسی در محيط های کاری را آقايان تشکيل ميدهند.
از خبرسازترين موارد مربوط به روابط جنسی در محل کار ميتوان به رابطه آقای بيل کلينتون و خانم مونيکا لوينسکی (که البته شکايتی از طرف لوينسکی عليه کلينتون ثبت نشد) و در لحظه نوشتن اين مقاله اقدام پليس اسرائيل در درخواست پيگرد رئيس جمهور موشه کاتساو به اتهام آزار و تجاوز جنسی به دو زن با سوءاستفاده از موقعيت شغلی سابق خود بعنوان وزير جهانگردی اسرائيل نام برد. بيل کلينتون از معدود رئيس جمهوران ايالات متحده بود که در آن پرونده مورد استيضاح سنا قرار گرفت و موشه کاتساو نيز اولين رئيس جمهور اسرائيل است که با چنين اتهامی تحت پيگرد قانونی قرار ميگيرد. پرونده هايی که نتايج سنگينی برای هر دو رئيس جمهور به همراه داشته است.


تقسيم بندی نوع روابط جنسی کاری

روابط جنسی در محيط کاری را ميتوان از ديدگاه های مختلف بررسی و دست بندی کرد.
۱. بر اساس موقعيت شغلی طرفين:
• رابطه بين مديران و زير دستان يا
• رابطه بين دو همکار هم رده
• حالت سوم رابطه بين دو کارمند از دوبخش متفاوت يک شرکت بزرگ است.
و يا
۲. بر اساس وقوع رابطه در محيط کار يا خارج از آن
• روابط جنسی که درست در محيط کار و در ساعات کاری اتفاق می افتد يا
• روابط جنسی که بيرون از محيط کار و خارج از ساعات کاری روی داده است
تقريبا نيمی از افرادی که به داشتن رابطه جنسی کاری اعتراف کردند، اين روابط را در داخل محيط کاری داشته اند که باز در نيمی از اين موارد بصورت رابطه جنسی دهانی و يا نزديکی بوده است. حدود يک هشتم از افراد شاغل توضيح داده اند که حداقل يک بار حين انجام کار مچ همکاران خود را حين "ارتکاب جرم" گرفته اند. البته در ۸۷ درصد از موارد اتفاق مهيبی به غير از آبرو ريزی ناشی از لو رفتن موضوع پيش نيامده است. آقايی تعريف ميکرد که چطور مدير محترمی از اينکه بدون در زدن در حين معاشقه مزاحم کارمندان محترم شرکت شده معذرت خواسته است!

و همينطور
۳. بر اساس نوع و محل کار
• روابط جنسی در محيط های کاری درسی و آموزشی
• روابط جنسی در محيط های کاری حرفه ای

متاهل بودن يا مجرد بودن افراد، يا توافقی و غيرتوافقی بودن رابطه، يا پنهان و آشکار بودن آن هم ميتواند تقسيمات جزئی تری به دسته بندی های بزرگتر اضافه کند. ماهيت و نوع واکنش کارفرمايان و کارمندان و يا قانون نسبت به هريک از اينگونه روابط ممکن است متفاوت از هم باشد. همچنين نتايج و احتمال بروز مشکلات کاری و افت راندمان يک شرکت نيز در هريک از اين تقسيم بندی ها با هم يکی نيست. مثلا رابطه بين دو کارمند از دو بخش کاری مختلف در يک شرکت خيلی کمتر مورد توجه صاحبان شرکت قرار دارد تا رابطه يکی از مديران رده بالا با يکی از کارمندان تحت امر وی. يا واکنش و توقعات افراد نسبت به روابط جنسی در خارج از ساعات کاری نسبت به روابط جنسی در ساعات کاری و در محل کار حتما با هم متفاوت است.
روابط جنسی در محيط های آموزشی بخصوص وقتی بين مربيان و دانش آموزان و دانشجويان اتفاق می افتد از حساسيت خاصی برخوردار است. در دو سه مطالعه مختلف توسط انجمن زنان دانشگاهی آمريکا در ايالات متحده بين ۱۰ تا ۳۸ درصد از دانشجويان حداقل يک بار تحت توجهات جنسی ناخواسته از سوی کارمندان محل آموزش خود قرار داشته اند. در يک بررسی در ۲۰۰۲ ميلادی حدود ۶۰ درصد از زنان و مردان دانشجو مورد بررسی قرار گرفتن در معرض آزار جنسی از سوی ديگران – منجمله همکلاسی های خود – را مورد تاييد قرار دادند.


نگاه آمار و ارقام به روابط جنسی در محيط کار

شايد بتوان گفت گذشته از مطالعات کوچکتر موردی اولين آمار قابل توجه برای رسيدن به درک مناسبی از کليت شرايط حاکم بر روابط جنسی در محيط های کاری اولين بار به پشتوانه خبرگزاری MSNBC و توسط خانم Janet Lever انجام و منتشر شده است. خانم ژانت لور پروفسور جامعه شناسی در دانشگاه دولتی کاليفرنيا در لوس آنجلس و محققی است که از سالهای پيش در مورد اثر روابط جنسی در سلامت و عملکرد اجتماعی انسان تحقيق کرده است. اين بررسی که تحت عنوان Office Sex and Romance Survey منتشر شد با استفاده از يک پرسشنامه اينترنتی ۴۴ سوالی در سال ۲۰۰۲ ميلادی از ماه ژانويه تا فوريه به جمع آوری آامار و اطلاعاتی در اين مورد پرداخت. بيشتر ديگر آامار و ارقام قابل توجه مربوط به پرونده های شکايت ثبت شده توسط مقامات حقوقی و قضايی و بخصوص کميته فرصت های برابر شغلی در ايالات متحده آمريکاست که نميتواند آمار خاصی در ارتباط با تمام موارد رابطه جنسی که منجر به قطع و اخراج و در نهايت شکايت از مديران مربوطه نشده ارائه دهد. در اينجا هرکجا لازم باشد بطور گسترده از امار و اطلاعات منتشر شده در اين گزارش و بررسی های ديگر استفاده و به آن استناد خواهيم کرد.


مزايا و مضارات روابط جنسی در محيط کار

روابط جنسی در محيط کاری اتفاق نادری محسوب نميشود. بنابه آمار چيزی حدود نيمی از کارمندان يک شرکت حداقل يک بار رابطه جنسی در محيط کار را تجربه کرده اند و بدلايل مختلف اين آمار رو به افزايش است: عواملی مثل افزايش زمانی که روزانه به کار اختصاص ميدهند، افزايش تعداد زنانی که وارد بازار کار ميشوند (بخصوص ورود به موقعيت های شغلی که از قديم متعلق به مردان بوده است)، وجود روحيه و سليقه های مشترک در يک محيط کاری و البته در دسترس بودن و هم سن و سال بودن و اجبار در گذران مدت زمان قابل توجهی از وقت با هم. به اين ترتيب از نظر خيلی ها محل کار شايد بهترين جايی است که ميتوانی به دنبال "نيمه گمشده" خود بگردی. شما ميتوانيد در آنجا همسر آينده خود را زير نظر داشته باشيد، واکنش او در سختی ها و فشارهای کاری را ارزيابی کنيد و حدس بزنيد احتمالا او همانطوری با شما رفتار ميکند که با ديگران رفتار کرده است.
با اين وجود با شنيدن عبارت "رابطه جنسی در محيط کار" سگرمه های بسياری از کارفرمايان محترم در هم ميرود. شکل گيری روابط جنسی در محيط کار از دو جهت ميتواند برای صاحبان مشاغل نگران کننده باشد. اول افت کمی و کيفی در خدمات و توليدات شرکت و دوم زيان های مادی و معنوی ناشی از پيگردهای قضايی و حقوقی شاکيان. تنشهای عاطفی- جنسی که در ادامه اينگونه روابط هميشه امکان پذير است ممکن است به نتايجی مثل موارد زير ختم شود:

• اتلاف وقت قابل توجه روزانه کارمندان بخاطر پرداختن به مسائل جنسی
• غيبت های مکرر از سر کار (چه موقعی که حالشان خوب است برای قرار گذاشتن و چه وقتی بد است برای دراز کشيدن در تخت و گريه کردن)
• اخراج يا ترک کار يکی از طرفين
• ترک تحصيل يا عدم گذراندن واحدهای درسی و عقب ماندگی تحصيلی
• متهم شدن قربانی به سهل انگاری در جلوگيری از ايجاد رابطه و انگ های مختلف
• فشارهای روحی و عصبی ناشی از گسترش شايعات و بازپرسی ها و تحقيقات
• شکاف در روابط با ديگر نزديکان بخصوص جدايی از همسر و احتراز دوستان نزديک از ادامه رابطه با او
• و درنهايت اجبار به ترک محل زندگی يا محل تحصيل و محل کار برای هميشه

اضطراب، افسردگی، حملات دلهره، بی خوابی، بی قراری، کابوس های شبانه، احساس گناه و ترس و شرم، به هم خوردن تمرکز ذهنی، سردرد، خستگی، کاهش انگيزه های شغلی، مشکلات گوارشی، احساس خشم و نااميدی و کاهش اعتماد به نفس و اعتماد به ديگران و گوشه گيری از جمله عوارضی است که ممکن است يکی از طرفين رابطه را برای مدتی درگير خود کند. عوارضی که در موارد بسيار شديد تا سر حد خودکشی نيز ممکن است پيش برود.

حدود ۷۰ درصد از پرسش شوندگان در آمار تهيه شده توسط موسسه Roper-Starch اظهار داشته اند که دوست شدن با يک همکار در محيط کار مثل بازی کردن با آتش است. بسياری از مديران و کارفرمايان هم بر اين باورند که شکل گيری اين روابط ميتواند برای شرکت بسيار خطرناک باشد. هرچند هميشه هم اين طور نيست. مطابق آمار همين موسسه از هر ۱۲ مورد تنها يک مورد از اينگونه روابط به "درگيری شديد" ختم شده است. از ۱۵۰۰۰ مدير و سوپروايزری که در بررسی خانم ژانت لور شرکت کردند ۹۰ درصد اظهار داشته اند که هيچگاه ناظر رابطه ای که واقعا منجر به حوادث پر سر و صدا شود نبوده اند. گذشته از داستانهای دراماتيک روايت شده در فيلم ها و سريالها و موارد معدودی که در رسانه ها سر و صدای زيادی به پا کرده اند بسياری از افراد خاطرات خوشی از دريافت کارت دعوت به عروسی همکارانی داشته اند که اولين بار در محل کارشان با يکديگر برخورد کرده اند. در روی ديگر سکه حدود ۱۲ درصد از پاسخ دهندگانی که تجربه رابطه جنسی در محل کار را داشته اند بدليل اين موضوع مجبور به ترک يا جابجايی از محل کار خود شدند. تصور کنيد اگر اين فرد مدير فروش يک شرکت بزرگ باشد که قسمت قابل توجهی از حيات ان ناشی از روابط عمومی خوب و دقت و تعهد وی بوده قيافه مدير عامل با رفتن او به شکل و شمايلی درخواهد آمد!
يکی از مسائل مهم، اثر منفی شکل گيری اين روابط در ديگر همکاران ناظر اين روابط است. تنشهای جنسی در محيط کار درست مثل بازی دومينو که با افتادن اولين مهره به ترتيب فرو ريختن بقيه مهره ها را در پی دارد ممکن است به بقيه منتقل شود. اينکه يک نفر نه با بکار گرفتن فکر و پشتکار شغلی بلکه بخاطر استفاده از ظرافت های جنسی ارتقاء موقعيت و مقام پيدا کرده است باعث بروز خشم و سردرگمی ميان بقيه کارمندان ميشود. واکنش ديگر خانمها ممکن است از انزوا و گوشه گيری و کاهش انگيزه های شغلی تا رقابت با فرد برای استفاده از فرصت ها و امتيازات مشابه متفاوت باشد. در اين ميان توقعات اضافی باعث تمردها و نافرمانی های متعدد در روابط کاری و در نهايت هتک حرمت مدير و خارج شدن کنترل اوضاع (در کل مجموعه) از دست وی شود.
بر خلاف تصور فعالان حقوق زنان، خانمها هميشه فقط قربانی روابط جنسی در محيط کاری نيستند بلکه ميتوانند برندگان اصلی اين روابط باشند. حدود ۳۳ درصد از زنان (در مقابل ۲۵ درصد از مردان) اعتقاد دارند که استفاده از جذابيتهای جنسی در پيشرفت های کاری واقعا جالب است. بعضی واقعا اعتقاد دارند که نزديک شدن عاطفی به رئيس شان باعث استفاده از فرصتهای شغلی مناسب و کمک های فکری موثر در بهبود وضع زندگی شان شده است. يکی از خانمها معتقد بود که توانايی های جنسی و شغلی برای يک زن ميتواند مثل دو بالی باشد که او را به اوج قله موفقيت برساند و داشتن رابطه جنسی در محيط کاری به خودی خود چيز شرم آاوری نيست. بعضی ها هم نگرش محتاط تری به استفاده از جذابيتهای جنسی در محيط کار دارند. يک نفر اعتقاد داشت "واقعا مسخره است که بعضی ها برای جلب مشتری يا نظر مديران خود بيشتر روی سينه های برجسته خود حساب ميکنند تا شخصيت برجسته خود!
اتلاف وقت قابل توجه کارمندان و استفاده از ابزار ارتباطی در محيط کار از جمله نگرانی های عمده کارفرمايان در اين رابطه است. در يک بررسی حدود ۲۵ درصد از پرسش شوندگان گفته اند که در محيط کارشان متوجه استفاده از کامپيوتر برای مشاهده تصاوير يا انجام ارتباطات جنسی بوده اند. حدود ۱۲ درصد گزارش کرده اند که خودشان يا همکار نزديکشان از کامپيوتر برای ورود به سايت های جنسی يا ارسال نامه های جنسی برای ديگری استفاده ميکرده اند. بسياری در پی يافتن موقعيتی برای خلوت کردن با همکار مورد نظر به ناچار تمرکز لازم برای انجام امور محوله در ساعات کاری را از دست ميدهند.


قانون و روابط جنسی در محيط کار

شايد يکی از قديمی ترين و معروف ترين موارد کشيده شدن يک پرونده "سوءاستفاده جنسی" به دادگاه مربوط به حضرت يوسف عليه السلام باشد که خوب آنچه که از روايات برمی آيد با اعمال نفوذ لابی های آقای بوطيفار و خانم زليخا به جريمه سنگينی ختم شد. امروزه با وجود شيوع نسبتاً زياد کشش ها و تنشهای جنسی در محيط کار، بندرت ممکن است کار به جاهای پر سر و صدا و يا زندانهای طويل المدت بکشد.
شايد در عصر مدرن اولين جای پای قوانين مربوط به رفتارهای جنسی در محيط کار مربوط به فصل هفتم قوانين حقوق شهروند ايالات متحده آمريکا مصوب سال ۱۹۶۴ باشد که اعمال هرگونه تبعيض در بکار گيری افراد بر پايه نژاد، مليت، مذهب و جنسيت آنها را ممنوع اعلام کرده است. اولين پرونده مربوط به آزار جنسی در ايالات متحده در ۱۹۷۴ به ثبت رسيده (Barnes v. Train ) بدون آنکه هنوز آشکارا اصطلاح آزار جنسی وجه عمومی پيدا کرده باشد. بعدا در ۱۹۷۶ طی پرونده ديگری (Williams v. Saxbe ) اولين بار عنوان شد که آزار و سوءاستفاده جنسی ميتواند به نوعی تبعيض جنسی از سوی يک کارمند ارشد مرد نسبت به کارمند زن زير دست منجر شده و به نقض قانون مصوب گفته شده بيانجامد. در نهايت جهت بررسی شکايات و اعمال کامل اين قانون در ۱۹۸۰ ميلادی کميته ای تحت عنوان "کميسيون فرصت های برابر شغلی" شکل گرفت که قبلا هم به آن اشاره شد. بعدا با اضافه شدن تبصره ای به اين قانون به قربانی (اکثرا زنان) اين حق داده شد که متخلفين را مورد تعقيب قضايی قرار داده و تقاضای غرامت کند.
در ايران هرچند مولف اين نوشته مطالعه کاملی از قوانين مربوط به کار و احتمال وجود قوانينی در ارتباط با روابط جنسی در محيط کار ندارد، اما درصورت رعايت وجوه شرعی و قانونی اينگونه روابط، ظاهراٌ قانون در مورد اصل حضور روابط جنسی و کنش ها و واکنشهای ناشی از آن اظهار نظری نکرده است. در صورت شکايت يک زن به دادگاه در ارتباط با سوءاستفاده احتمالی توسط يک مدير ارشد يا کارفرما در محيط کار اين شکايات تحت قوانين معمول مربوط به روابط جنسی غيرقانونی و غيرشرعی بررسی شده و در نهايت ممکن است علاوه بر اين فرد مجرم به محکوميت قانون مربوط به داير کنندگان مکان فساد و فحشاء نيز رسيده و در نهايت محل کار وی تعطيل شود.
علاوه بر اين در تعداد ديگری از کشورهای دنيا هم در اواخر قرن بيستم قوانينی در ممانعت از اثرات سوء روابط جنسی در محيط کار مورد توجه و تصويب قرار گرفت. مثلا اسرائيل در ۱۹۹۸ طی "قانون آزار و سوء استفاده جنسی" اينگونه رفتارها در محيط کار را کاملا غيرقانونی اعلان کرد (قانونی که به استناد آن دادستان کل اسرائيل ممکن است به ادامه کار احتمالا اخرين رئيس جمهور تشريفاتی اسرائيل برای هميشه پايان دهد). در اروپا نيز پارلمان اروپا طی مصوبه ای در سال ۲۰۰۲ ميلادی همه اعضاء را مجبور کرد تا برای جلوگيری از هرگونه تبعيض کاری، قوانينی را جهت جلوگيری از سوء استفاده های جنسی در محيط کار تا اکتبر سال ۲۰۰۵ ميلادی به تصويب برسانند. چين هم در سال ۲۰۰۵ ميلادی با تصويب قانون حمايت از حقوق زنان که شامل آزارهای جنسی در محيط کار ميشود به جمع اين کشورها پيوست. همچنين دانمارک، فرانسه، لهستان، پاکستان، روسيه و انگلستان هم از جمله کشورهايی هستند که قوانينی در اين زمينه وضع کرده اند.
به منظور جلوگيری از بروز حوادث احتمالی و شکايات و احتمالاً جريمه های قضايی و شايعات و اثر سوء روانی ناشی از گزارش چنين روابط جنسی در محيط کار امروزه بيشتر شرکت های معتبر در غرب سياست گذاری های مدون و کتبی در اين رابطه آماده کرده و از طريق مربيان مسئول، کارمندان خود را در جريان اين سياست گذاری ها قرار ميدهند. شايد فکر کنيد که صرف اعلان ممنوعيت هرگونه کشش و رابطه جنسی در محيط کار و تهديد به اخراج متخلفين از اين قانون راهگشای اينگونه شرکت هاست. اما مسئله اين است که کار کمی پيچيده تر از اين حرفهاست.
حقيقت اين است که باز از نظر قانونی تهديد يک کارمند به اخراج به صرف برقراری رابطه عاطفی- جنسی با کارمند ديگر خلاف قانون تلقی ميشود و درصورت وقوع اين امر و اخراج کارمند عاشق وی حق شکايت به دادگاه و دريافت غرامت بخاطر اخراج غيرقانونی خود را خواهد داشت! خوب می بينيد که کار به اين سادگی هم نيست و کارفرمای بدبخت غربی هميشه هم نميداند واقعا بايد چه خاکی به سر خود بريزد!
در واقع از نظر اکثر قوانين حقوقی غرب اين خود رابطه عاطفی- جنسی نيست که وقوع آن در محيط کار غيرقانونی است ( اصولا هم کشش های جنسی چيزی است که بندرت ممکن است بتوان از اتفاق افتادن آن جلوگيری کرد) بلکه آنچه تخلف محسوب ميشود "تبعيض آشکار"ی است که ممکن است در حق يک نفر (چه مثبت چه منفی) بخاطر داشتن يا خودداری از يک رابطه جنسی اعمال شود. به همين دليل هم ممکن است شکايت نه از سوی دو طرف ماجرا که از سوی اشخاص ثالث حاضر در محيط کار و بدليل احساس "ناامنی" در محيط کار و تبعيضات غيرمنصفانه کاری ناشی از تن دادن يا ندادن به رابطه جنسی صورت بگيرد. در اين ميان ادعای توافقی بودن اينگونه روابط تأثير قابل توجهی در رسيدگی به اينگونه شکايت و جريمه های مربوط به آن نخواهد داشت، چرا که اصولاً توافق برای دريافت امتياز از طريق ارائه خدمات جنسی چيزی از غيرقانونی بودن و شايد غيراخلاقی بودن اين موارد نمی کاهد.


طرح سياستگذاری های کلی در باره روابط جنسی در محيط کار

داشتن يک سياست گذاری مشخص به کارمندان يک مجموعه کاری اين حس را ميدهد که شرکت در قبال همه افراد از يک طرز برخورد مشخص و غير تبعيض اميز پيروی ميکند. به نظر من آنچه به عنوان يک سياست کلی در قبال روابط جنسی در محيط کار پيشنهاد ميشود لزوماٌ وابسته به شرايط کشور خاصی مثل ايران يا کانادا نيست بلکه ميتواند بصورت هوشمندانه در هر محيط کاری و در هر کشوری به اجرا گذاشته شود. حالا اين شرکت ميتواند شرکت جنرال موتورز در آمريکا باشد يا آموزشگاه زبان های خارجی شکوه در ايران. توجه به موارد زير ميتواند نمای کلی چنين سياستگذاری هايی را نشان دهد:
۱. اولين نکته ای که صاحبان مشاغل بايد به ياد داشته باشند اين است که صرف اعلان ممنوعيت روابط عاطفی جنسی در محيط کار مانع از اتفاق افتادن آنها نخواهد بود. توجه به ابعاد مثبت اين روابط و تقويت آنها ميتواند حتی باعث بهتر شدن راندمان کاری افراد و مجموعه کاری بصورت کلی شود. در واقع دو سوم پاسخ دهندگان زير ۳۵ سال در نظرسنجی Roper-Starch تأکيد کرده اند که کار با يک فرد جذاب از جنس مخالف محيط کار را برايشان قابل تحمل تر ميکند و به نظر يک سوم کل آنها نيز يک نفر همسر آينده اش را حتماٌ از محلی که در آن کار ميکند خواهد يافت. همانطور که قبلا هم گفتيم حدود يک چهارم از روابط اينچنين منجر به ازدواج ميشوند که منحصر به جوانها هم نيست، چرا که ظاهرا حدود يک سوم از کارمندان بالای ۵۵ سال در ايالات متحده در حال حاضر مجرد هستند.
۲. هرگونه روابط دوستانه کارمندان – حتی خارج از ساعات و محيط کار – بايد به اطلاع مشاور مناسب و قابل اعتماد (هم از سوی کارفرمايان و هم کارمندان) برسد. ضمن اينکه اطلاعات افراد نزد اين فرد کاملا محرمانه خواهد ماند وی ميتواند اجازه انجام توصيه های لازم در مورد ادامه بکار طرفين رابطه در پست های قبلی يا جابجايی مشاغل آنها (با احتمال شکل گيری رابطه جنسی در عوض امتيازات ويژه) را داشته باشد. البته اين هميشه هم کار ساده ای نيست و به هرحال به دلايل شخصی بسياری ممکن است مايل به آشکار شدن اينگونه روابط نباشند اما در هرحال به آنها گوشزد ميشود که درصورت بروز هرگونه اتفاق ناخوشايند مسئوليت عواقب اين رابطه برعهده خود آنها خواهد بود. نکته مهم اين است که هميشه هم نيازی به جابجايی نيروهای کاری وجود ندارد و چه بسا بدليل تخصصی بودن کار آنها امکان چنين جابجايی هم بسيار مشکل باشد. در اين موارد با تذکر چند توصيه همراه با ايجاد اعتماد به نفس کافی ميتوان در روابط آنها دخالت نکرد. البته درصورت مشاهده هرگونه واکنشهای ناخواسته کارفرمايان هميشه امکان اين را خواهند داشت که با توجيه دلايل منطقی خود و با کسب رضايت طرفين در مورد جابجايی شغلی آنها در پست های جديد تصميم بگيرند. حضور يک مشاور مناسب به طرفين کمک ميکند تا درصورت نياز به پايان يافتن رابطه، اين کار با کمترين تنشهای کاری در محيط کار همراه شود.
۳. بايد به کارکنان متذکر شد که هرگونه تظاهر آشکار احساسات و عواطف جنسی در حضور ديگران ممنوع و با اقدامات انضباطی همراه خواهد بود. اصولا تنش های جنسی به محض آشکار شدن همانند فرو افتادن مهره ها در يک نمايش بازی دومينو به ديگر افراد حاضر در محيط کاری سرايت خواهد کرد.
۴. استفاده از سيستم های ارتباطی محل کار مانند پيغام گيرهای صوتی و پست الکترونيک برای گذاشتن پيغام های با مضامين جنسی حتی اگر به قصد شوخی هم باشد ممنوع است چرا که ميتواند منجر به سوء تفاهم و احساس ناامنی کارمندان شود.
۵. بکار گيری اقدامات انضباطی مناسب در هر مورد که اطلاعات محرمانه افراد به هر طريق و توسط هر فردی آشکار شود. کارمندان هميشه بايد از اين امنيت خاطر برخوردار باشند که اطلاعات خصوصی آنها به هيچ ترتيب بر عليه خودشان و توسط ديگران مورد سوء استفاده قرار نخواهد گرفت.

در تجربه شخصی خود من از محيط کاری که کارمندان اغلب جوانی در آن مشغول بکار هستند (آموزشگاه زبان شکوه) جايگزينی تشويق و اعتماد به نقس کافی به فرد برای ادامه يک روند صحيح منطقی و اخلاقی اغلب به گذر کم تنش از آن مرحله نفس گير منجر خواهد شد. قطعا تهديد يا احضار و ممانعت جز به خطر افتادن اعتماد شخصی بين يک مدير و کارمندان زير دست نتيجه چندانی به همراه نخواهد داشت. در اغلب موارد شايد حتی نياز به تذکر و توصيه های پدرانه و اندرزهای اخلاقی در اين زمينه نباشد. درصورت بروز اعتراض از سوی هر يک از طرفين يا اشخاص ثالث خود من صريحاً اين موضوع را به اطلاع طرفين رابطه می رسانم و به آنها اجازه ميدهم که شخصا در اين مورد تصميم صحيحی اتخاذ کنند. در مورد خطر شکل گيری نتايج ناخوشايند و افت يا اختلال در روند کاری، در تجربه شخصی من اين خطر در مورد کارمندان با سابقه که قبلا از تعهد و تخصص کاری آنها اطمينان حاصل شده است چندان قابل توجه نيست اما در مورد به اصطلاح کارمندان مسئله داری که نسبت به تعهد و وفاداری آنها اطمينان کامل وجود ندارد بايد با احتياط بيشتری برخورد کرد. هرچند همه اين برخوردهای عاطفی و جنسی هميشه هم به پايان خوش "با هم عروسی کردند و تا آخر عمر به خوبی و خوشی زندگی کردند" ختم نميشود اما دريغ کردن اين شانس از آنان اگر هم غيرقانونی نباشد شايد عملی غيراخلاقی بشمار بيايد. سياست خود من اين است که در چنين مواردی ضمن ابلاغ غيررسمی و ضمنی قوانين نانوشته کاری و محدويت های دولتی و قانونی در اين باره (که البته تقريبا همه از آن آگاهند) دعای خير خود را بدرقه راهشان کنم به اميد آنکه اين بار شانس يارشان باشد و نيمه گمشده خود را در زنی يا مردی که اينک به وی دلبسته اند بيابند. شانسی که هنوز شامل حال خود من نشده است.

دکتر حميدرضا شيرمحمدی





















Copyright: gooya.com 2016