جمعه 19 شهریور 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تلخی اعتراف به شکست، مهرداد نصرتی

بياد دارم وقتی يکی از مسئولين کشور در جلسه ای مطرح کرد که کشور در بحران است و مردم در مشکلات دست و پا می زنند با برخورد شديد مسئولين جلسه مواجه شد بصورتی که اصرار داشتند ايشان سخنرانی را نيمه تمام رها کند .

در همان حين که سخنران را از پشت تريبون به بيرون هدايت می کردند يکی از ايشان می گفت : ممکلت مشکلی ندارد آقا، اين نظر شخصی شماست که شرايط کشور را اينگونه می بينيد.

در اينجا نيز اگر قرار است فرض را همچنان بر آن بگذاريم که کشور و مردم با هيچ بحرانی مواجی نيستند و همه چيز بر وفق مراد است که ديگر جای هيچ صحبتی باقی نمی ماند ليکن اگر بنا بر واقع بينی داشته باشيم آنوقت است که از شنيدن هيچ راهکاری ابايی نخواهيم داشت. چرا که بهرحال همواره راه نپذيرفتن آن پيشنهاد باز است.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


هجمه مشکلات عديده داخلی در ابعاد اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی و.... که بر اثر سياست های روياپردازانه بر کشور تحميل گشته و همچنين فشارهای بين المللی مضاعف اخير که به عناوين مختلف از جمله بهانه های مربوط به نگرانی های اتمی ، تخلفات مفروض حقوق بشری و .... شرايط امروز اين کشور را با ديروز آن بکلی متفاوت کرده است و واقعا بايد گفت دور از شان يک مسئول در نظام يا حتی يک تحليلگر واقع بين است که تمام اينها را زائيده مخيله رقيبان سياسی دولت و نوعی سياه نمايی بداند .

آنچه در اينجا مطرح است ارائه راهکاری معجزه آسا برای حل يک شبه تمامی اين مشکلات نيست چرا که چنين چيزی نيز بخودی خود همبستر همان سياستهای روياپردازانه است .

ليکن بحث بر سر واقعيت تلخ تاثير بی چون و چرای تمامی اين نابسامانی ها بر جايگاه اعتقادات در قلوب عامه است. عامه ای که از تمام ترفند بازی های سياسی و سناريونويسی های گوناگون دست اندرکاران سياست تنها انتظار يک زندگی ساده و بی درد سر را دارند و بس . اما در کمال تاسف بايد اعتراف کرد همه آنچه مشغلات سياسيون ما نام دارد نه تنها نتوانسته است باری از دوش اين مردم بردارد بلکه خود اين بازی ها نيز مانند باری با فشار روزافزون بر گرده آنان تحميل می گردد.

ايجاد حکومت دينی در کنار تمام محاسنی که در صورت اجرای بی عيب و نقص آن می تواند برای جامعه به ارمغان بياورد معايبی نيز دارد که حضرت امام (ره) نيز چندين بار صراحتا و موکدا بدانها تاکيد نموده اند.در حکومتهای دينی آسيب هرگونه نابسامانی و هرنارضايتی در نهايت دامان دين موضوع آن حکومت را می گيرد و در نهايت منجر به دلخوری و سپس رويگردانی آن جامعه از مجموعه آن دين می گردد.

چنانچه کسی گمان برد که جامعه ما از اين امر مستثنی است کافی است سری به دلهای مردم و خصوصا قشر جوان بزند تا اين خيال خوش را رها کرده ، باور نمايد هيچ تبصره ای در اين امر موجود نيست و فشار شرايط نامساعد زندگی کار خودش را کرده و در همان نقطه مفروض تاثيرات نامطلوبش را برجای نهاده است.

و اما راهکار :راهکاری که در اينجا ارائه می گردد مشروط است به شرط بسيار سنگينی که برآورده شدن آن با توجه به رصد اوضاع موجود تنها و تنها از عهده سايست گذار کلان ما برمی آيد و بس .

اعلام هر پيروزی قطعا دلفريب است و اعلام هر شکست سخت است و تلخ ، ليکن شجاعت های نادر تاريخی درست در چنين مواقعی است که بروز کرده و اعلام حضور می نمايد.

دست يافتن به جامعه ای آرمانی که در آن معشيت يسير مردم در کنار رعايت اصول اعتقادی باشد آرزوی پوتوپيايی هر حکومت دينی است ليکن اگر حداقل سخنان حضرت امام (ره) را باور داشته باشيم بايد بپذيرم که عدم حصول به نتيجه مطلوب در ايجاد شرايط معشيتی در اين حکومت دينی بوده است که امروز باعث شده تا اين روگردانی اعتقادی رخ دهد. لذا از آنجا که معجزه ای در کار نيست و هيچ کس نمی تواند به مردم قول دهد در مدتی معين قادر است رفاه و رضايت را به جامعه برگرداند ، اعتراف به عدم موفقيت در ايجاد حکومت دينی مطابق مطلوبات اوليه ، تنها راهی است که می توان بارقه اميد را در آن ديد تا شايد بخواست خدا شرايطی ايجاد شود که وبال عدم موفقيت در ايجاد امکان معاش مرضی الناس( که قائدتا مرضی الله نيز هست) و نارضايتی تابع آن ، حداقل بيش از اين دامانگير دين خدا نشود. چنانچه عرض شد شجاعت اين اعتراف آنقدر بزرگ است که اميد آن می رود بدان وسيله حتی سبب نزول رحمت خدا نيز فراهم گردد و در واقع اين عمل را بايد ايثاری دانست که توفيق دست يابی به آن سعادتی بزرگ را مطلبد.

صدالبته آنچه مقصود است قطعا با ذکر يک يا چند جمله برآورده نخواهد شد چرا که مقصود رفع تکليف نيست بلکه هدف آن است تا در يک پروسه فرهنگی و جدی اين باور نهادينه گردد که اگر حکومت دينی چنانچه مطلوب اوليه آن است ايجاد ميگرديد محال بود تا موجبات نارضايتی اين چنين اپيدميک را فراهم آورد.بايد پذيرفت که در پيش گرفتن پروسه فرهنگی اعتراف به ناکامی در ايجاد حکومت دينی مطلوب و تغيير سياست بسوی آن (که در واقع حرکت در خلاف جهت سابق يعنی معرفی حکومت بعنوان حکومت دينی است)هرچقدر هم که تلخ باشد ، به اندازه تلخی پاسخگويی به حضرت عادلی نيست که دير يا زود در پيشگاه او مجموعه اعمال ما با معيار " امکان و عدم امکان " سنجيده می شود.

والسلام علی من اتبع الهدي
مهرداد نصرتی (مهرشاعر)


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016