دنيا استبداد را تحمل نميكند!
شور وصف ناپذيري فضا را در هم آميخته است. مردم در انتظار مردي 50 ساله هستند كه نويد آيندهاي سرشار از شور زندگي را برايشان به همراه دارد. 48 ساعت مقاومت كردهاند و اينك در انتظار بازگشت او هستند كه از «داغ لعنت خوردگان» سخن ميگفت. او سيمون بوليوار امروز امريكاي لاتين است. «هوگو چاوز» از هليكوپتري كه او را از تبعيدگاهش در يكي از جزاير درياي كارائيب به كاراكاس آورده است، پياده شده و خطاب به جمعيت فرياد ميزند: «ونزوئلا استبداد را تحمل نميكند!»
اما اين پايان كار نبود و سرمايه داري وابسته با حمايت امپرياليسم اين تهاجمهاي خشونت آميز خود را با اخلال در برنامههاي بنيادين اقتصادي و اجتماعي دولت تداوم بخشيدند، اما پاسخ آنها را مردم ونزوئلا به روشي دموكراتيك دادند.
وقوع چنين رويداد فرخندهاي كه مصادف با سالروز كودتاي انگليسي- امريكايي 28 مرداد 1332 بر عليه دولت مردمي شادروان دكتر مصدق رهبر آزاده نهضت ملي ايران گشته است، تداعي گر توطئههاي اهريمني و ضد بشري امپرياليسم جهاني بر عليه دولتهايي است كه تبلور اراده آگاه و آزاد ميليونها انسان آزاده و دردمند ميباشد. كودتاهاي خونين و كشتارهاي بيرحمانهاي كه بعدها در شيلي، اندونزي، نيكاراگوئه و... رخ داد، نشان داد كه هر گونه تلاش براي محو ارزشهاي انساني و آرمانهاي بلندپايه بشري كه به شيوههاي ددمنشانه در حال واقع شدن است، با خودآگاهي انساني كه روز بروز در حال رشد و گسترش است، به روشهايي دموكراتيك و مدني خنثي ميشود.
advertisement@gooya.com |
|
تنها جرم چاوز تلاش براي فعال كردن اوپك، قطع كردن دست مافياي اقتصادي از اقتصاد كشور، بهبود بخشيدن وضعيت بهداشت و آمورش مردمي است كه بنگاههاي سرمايهداري جهاني بيش از 60 درصد آنان را به زير خط فقر منتقل كرده اند. اين جرم از ديدگاه امپرياليسم البته نابخشودني است. چنانكه در مورد مصدق، سوكارنو، آلنده و ساير رهبران انسانهاي ستمديده بخشوده نشد.
اين رويداد در ونزوئلا حلقهاي است از زنجيره بزرگ جنبشهاي رهايي بخش انساني كه از سالها پيش پديدار گشته و عليرغم كارشكنيهاي سرمايه داري جهاني به پيروزي نائل شده است. در همين چند ماه اخير در بسياري از كشورهاي جهان ظهور موج گسترده چنين جنبشهايي كه در برابر امواج بيعدالتي، ظلم و تعدي و كشتار و جنايت، مقاومت و ايستادگي درخشاني از خود نشان ميدهند، بچشم ميخورد. كه نويدبخش فردايي روشن و به دور از هرگونه سلطه و خودكامگي براي جهان انساني است.
مادامي كه به جاي «انسان»، «سرمايه» بر جهان مسلط است، اين خيزش مردمي براي جايگزين كردن «محوريت انسان» بر «محوريت سرمايه» ادامه خواهد داشت. انسانهاي آزاده در يك همبستگي جهاني براي درهم شكستن سيه كاريهاي كانونهاي سلطه گر و تباهي آور جهاني، به پا خاستهاند و يكصدا فرياد ميزنند كه «دنيا استبداد را تحمل نميكند!»
حزب آينده سازان ايران، 26/5/83