چندی است شاهديم چنگال عريان استبداد بر آسمان ميهنمان به پرواز درآمده و انتظار شکاری را در سر می پروراند که پرورده قرنی مبارزه در راه استبداد و حاصل ريزش خون هايی است که اميد درختی ستبر را در سر می پروراندند و با اميدهايی جان خويش را بر کف گرفته و به استقبال گلوله های سرخ می شتافتند که زخم های استبداد بر روح و جانشان هويدا بود. جامعه ای آرمانی را تجسم می کردند که در آن انسان به واسطه انسان بودنش و نه بواسطه تعلقات دنيوی مورد احترام بود و هيچگاه سايه همايونی شاهانه ای بر گستره آن چنگ انداز نبود. و آن چه در روياهايشان می پروراندند حق تعيين سرنوشت خويش توسط خويش بود و به اين اميد جان دادند و از خاکسترشان جوانی روييد که امروز پس از دو دهه در آستانه بيست و پنجمين سالگرد روييدنش در حال جان دادن است. گويی طلسم شده نفرين نياکانيم که چنين در سير تاريخ دچار دور گشته و قدرت خلاصی از کفمان ستانده شده و استبدادی نوين با لعابی دينی گريبانمان را می فشارد.
روزگاری در گذر تاريخ هر کس بر ما خرده گرفت تمدن بزرگمان را به رخش کشيديم، و اينک انقلابی را در معرض جهانيان قرار داده ايم که افتخار مردمی ترين انقلاب قرن را داراست. ولی کجايند آن هم قسمان که امروز سوگندشکنان به اعتبار آنان بر اريکه قدرت چنگ يازيده اند و چوب حراج بر آن می زنند و ديری نخواهد پائيد که ايران را نيز بسان يوگسلاوی از صحنه گيتی محو خواهند نمود و جهانيان جهانی بدون ايران را تجربه خواهند کرد!
عريان با شما سخن می گوئيم: از استبداد؟
چنانچه پيشتر گفته ايم، دوباره نيز يادآور می شويم، اگر ميثاق ملی و فصل الخطاب پذيرفته شده مان قانون اساسی است، پس اين همه به ظاهر حل و فصل امور و اختلافات در پشت پرده و مصالحه بر سر منافع ملت به سياق شيخونيت و نه در قالب جمهوريت، کجا نشان از تمکين به رای و اراده جمهور دارد؟ بی شک صدور اموامر همايونی و يا احکام حکومتی، چيزی جز خدشه بر همان مشروعيت جمهور و رای مردم نخواهد داشت که به عريآنی نظام پيشين، فرامين همايونی تئوريزه می گردد، و امروز پارلمان فرمايشی آتی در حال تمرين سرمشق وحدت همه با من است، تا آينده نهاد جمهوريت همچو سکه های عباسی بی ارزش گردد و اين همان خواب مشروطه سلطنتی است، و تبديل مجلس ملی به مجلس همايونی آخرين تير اين ترکش است، و در منازعات سيآسی همان روزی است که ردای امپراتوری سرانجام بر دوش لوئی بناپارت افتاده و مجسمه مفرغی ناپلئون در آن سوی ميدان در حال سرنگون شدن است.
و امروز همراهمی و همگامی شما مردم ايران را در حمايت از تحريم انتخابات پارلمانی و برگزاری رفراندمی خواهانيم که زيرنظر سازمان ملل و دربرگيرنده حداقل شروط ذيل باشد:
- گنجانيدن حقوق و آزادی های مصرح در اعلاميه جهانی حقوق بشر در قانون اساسی
- برگزاری انتخابات آزاد (بدون دخالت نهادی انتسابی)
- جدايی نهاد دين از نهاد حکومت و عدم سلطه روحانيت غيرمنتخب از طريق ابداعاتی از قبيل مردم سالاری دينی و يا هر قيد ديگری برپای مردم سالاری جهت مصادره به مطلوب
- به رسميت شناختن آزادی عقيده به معنای واقعی کلمه
- برابری کامل ايرانيان صرف نظر از عقيده، مذهب و جايگاه حکومتی آنان،
- حفظ تماميت ارضی کشور
- اعطای حق برابر به مردم ايران در بهره گيری از ثروت ملی و منابع طبيعی کشور و تضمين حداقل های زندگی برای هر ايرانی
- نفی دخالت حکومت در زندگی شخصی افراد
- عدم تجويز قانونی اعمال خشونت عريان از سوی حکومت در قالب اعدام، شکنجه عريان و شکنجه سفيد
- اعتقاد به تحول مسالمت آميز جامعه به سوی مردم سالاری و مبارزه با صور مختلف استبداد (سلطنتی، دينی)
- بازگشت به جرگه جامعه جهانی در قالب منشور سازمان ملل و حفظ استقلال و تماميت ارضی کشور
- معرفی متجاوزين به حقوق ملت و رسيدگی به اتهامات آنان در دادگاه صالحه
و در پايان آخرين انتظاری که از دولت اصلاحات می رود، بازگشت به صفوف ملت و عدم تمکين به برگزاری انتخابات فرمايشی و نگشتن علت تامه تشکيل مجلس همايونی به بهانه پاسداری از آرای خاموش و مصادره به مطلوب نمودن آن به نفع جريانی است که هيچگاه صادق در امانت سپرده شده ملت در نزدشان نبوده است و امروز اشک بر مناصب از دسته رفته می ريزند و رشک بر فرصت های سوزانده می برند.
انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه علم و صنعت ايران
بيست و دوم بهمن 1382
advertisement@gooya.com |
|